چند سالی است که دیگر سنت چهارشنبه سوری با سوءاستفاده بعضی افراد به تهدیدی برای خانوادهها و شهروندان تبدیل شده است. مجتبی خالدی، سخنگوی سازمان اورژانس کشور، اما از آمار بالای جانباختگان چهارشنبه آخر سال نسبت به سال گذشته میگوید و سخنگوی فرماندهی انتظامی کل کشور از تعداد دستگیریها سخن به میان میآورد.
به گزارش همشهری، خالدی معتقد است چهارشنبهسوری سالجاری کمی متفاوت است: «با وجود اینکه بحث کووید۱۹ وجود دارد فکر میکردیم که شهروندان رعایت کنند، اما متأسفانه مشاهده کردیم که ۲۸۳ نفر دچار مصدومیت شده و ۸ تن فوت کردند.» وضعیت در شهرهای مختلف ایران به شکلی درآمده که عدهای میگویند: «اینها اگر جنگ دوست دارند چرا نمیروند اوکراین؟»، اما واقعا چرا پس از ۲ سال از شیوع کرونا و کمشدن خطرات چهارشنبهسوری دوباره امسال آمار افزایشی شده است؟ آیا این آمار نشان از نوعی واکنش روانی میان افراد جامعه دارد؟
سخنگوی سازمان اورژانس کشور میگوید که حدود ۲۸۳ نفر دچار مصدومیت شده و ۸ تن فوت کردهاند: «تاکنون ۳۵ نفر دچار قطع عضو و ۸۲ آسیب به چشم و ۱۳۲ نفر سوختگی شدهاند. جانباختگان چهارشنبه آخر سال نسبت به بازه زمانی مشابه سال گذشته بیشتر است و زمان زیادی را برای پیشگیری نداریم.» پلیس این روزها در آماده باش کامل است.
در این مدت یعنی از نیمه دوم بهمنماه تاکنون بیش از ۱۵میلیون و ۴۹۰هزار عدد مواد محترقه کم خطر و بیش از ۳ میلیون و ۹۰۰هزار عدد مواد محترقه پرخطر کشف و ضبط شده که در مجموع وزن آنها بیش از ۱۵هزار و ۴۷۲کیلوگرم بوده است. در همین مدت یک هزار و ۲۸۷ نفر نیز بهعلت خرید و فروش مواد محترقه و دیگر جرایم مرتبط با چهارشنبهسوری شناسایی و دستگیر شدهاند. همه این فعالیتها در جهت با کاهش آسیب در روزهای منتهی به چهارشنبهسوری است. سال گذشته حدود ٣٠درصد مصدومان از عابران پیاده بودند، از اینرو تأکید پلیس بر این است که شهروندان باید رفتوآمد خود در این شب را مدیریت کنند. البته نگرانیهای دیگری نیز وجود دارد. مثلا اینکه فشار کاری کادر درمان هنوز با شیوع کرونا اومیکرون و گونههای تازهتر سبک نشده که میزان بستریهای ناشی از آسیبدیدگی چهارشنبهسوری افزایش پیدا کرده است.
رفتار با خریداران و برهم زنندگان نظم عمومی و آسیبزنندگان بهخود یا دیگران شاید نیاز به تحلیل دقیقتری داشته باشد. آیا میتوان این پرسش را مطرح کرد که پس از ۲ سال محدودیت در دوره شیوع کرونا این برونریزی و جدی ندانستن خطر سویه جدید بیماری باعث شده، با آمار فزایندهای در شب چهارشنبهسوری مواجه شویم؟ ساناز فلاحزاده، روانشناس این تحلیل را سادهانگارانه تلقی کرده و معتقد است: «شاید بهتر باشد مسئله را اینگونه تشریح کنیم که این افزایش آمار نشانی از جنون آتش افروزی، فقر فرهنگی یا فقط تداوم یک سنت است. اما در همینجا برپایی آتش شاید نیاز به بررسی این مسئله دارد که کسانی که آتش راه میاندازند بسیار علاقهمند به لوازم و برنامههای این مراسم هستند. برپاکنندگان جشن آتش و آتشافروزان، هر دو گروه شیفته برپایی آتش و علاقهمند به انفجار هستند. گاهی حتی بعضی علاقهمند بودهاند که آتشنشان شوند. در دیدن آتش نوعی لذت در آنها زنده میشود.
Pyromania یا جنون آتشافروزی، اما بیشتر بین جوانان و نوجوانان دیده میشود و در مردان ۸ برابر زنها اتفاق میافتد. افراد علاقهمند به انفجار شاید با شخصیت ضداجتماعی یا اختلال کنترل تکانه درنظر گرفته شوند.»
افرادی که از ایجاد انفجار و حریق لذت میبرند ممکن است سابقه رفتارهای ضداجتماعی مانند فرار از مدرسه، بزهکاری، فرار از خانه، شب ادراری در کودکی، بیرحمی با حیوانات یا اختلالات کنترل تکانه را در سابقه داشته باشند. فلاحزاده درباره سببشناسی چنین مسئلهای میگوید: «روانکاوان در مطالعه چنین مواردی میگویند که میل به ایجاد آتش به نوعی میل غیرعادی به قدرت و حیثیت اجتماعی است. از اینرو بعضی داوطلب آتشنشانی میشوند. بعضی میل به اثبات شجاعت خود دارند و در بعضی هم ایجاد انفجار، درآوردن صدای آژیرها و ترساندن دیگران ایجاد حس افزایش قدرت کرده و نوعی انتقامگیری اجتماعی است.» آتشافروزی با وجود آسیب به فرد، نوعی تخلیه هیجانی و متراکم شده خشم هم معنا میشود. این روانشناس در ادامه میگوید: «گاهی این خشم انباشته در فرد به قدری زیاد میشود که او حاضر است حتی درصورت آسیب بهخود، آن را بیرون بریزد.
این خشم ممکن است جنسی، اجتماعی یا جسمانی باشد. وقتی به سن افراد توجه میشود بیشتر این نوع برونریزی در نوجوانان پسر که بهدنبال هویت در این سن میگردند، رخ میدهد. حتی اگر بین آسیبدیدگان توجه کنیم آن دسته که ریزاندام هستند و هنوز به بلوغ جسمی کاملی نرسیدهاند ممکن است شمار بیشتری را بهخود اختصاص دهند؛ بنابراین برونریزی خشمی در آنها خواهد بود که به نوعی به دیرکرد کارکردهای جسمی، جنسی و اجتماعی مربوط است.» این افراد همچنین واجد صفات غیراجتماعی هستند که کمتر پشیمان میشوند، مگر آنکه این اتفاق برای خودشان رخ دهد. فلاحزاده معتقد است که ناکامیهای شخصی مزمن در آنها قابل مشاهده است: «اما اگر نخواهیم به چنین موردی بهعنوان اختلال نگاه کنیم باید گفت چنین آماری در سنین نوجوانی و آغاز جوانی است. این سن ۲ ویژگی فکری با عنوان افسانهبافی و تفکر جادویی دارد. در اینجا فرد افسانه این را در ذهن میبافد که بزرگترین نارنجک را خواهد ساخت و هیچ اتفاقی برایش رخ نمیدهد و اگر آن را منفجر کند کسی از آن آسیب نخواهد دید که این تفکر جادویی است. او فقط میخواهد لذت ببرد.».
اما افراد در سن نوجوانی دنبال هویت هستند. به آنها فرهنگی ارائه میشود که بسترهایش برای حضور در آن فرهنگ مهیا نیست؛ بنابراین نوجوان دچار اشتباه و سردرگمی شده و ممکن است از جای اشتباهی سر درآورد.