در مورد یوان به عنوان جایگزینی برای دلار چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد اگرچه چالشها همچنان باقی هستند.
فرارو- کن موک؛ او استاد اقتصاد بازنشسته از دانشگاه کاپیلانو در کانادا است و بیش از سه دهه در آنجا تدریس کرده است. او ۳۳ سال نظریههای اقتصادی، سیاستگذاری عمومی و جهانی شدن را در سطح دانشگاه تدریس کرده است. او در سال ۲۰۱۵ میلادی کتابی را با عنوان "ظهور اقتصادی چین و تاثیر جهانی آن" نوشت. دومین کتاب او با عنوان "کشورهای توسعه یافته و تاثیر اقتصادی جهانی شدن" توسط انتشارات "پالگریو مک میلان" منتشر شده است. او به مدت پنج سال به عنوان اقتصاددان با دولت کانادا در بریتیش کلمبیا همکاری کرده است.
به گزارش فرارو به نقل از آسیا تایمز؛ یوان واحد پول چین به عنوان یک رقیب برای تبدیل شدن به یک ارز ذخیره کلیدی جهانی همتراز با دلار آمریکا و با پیشی گرفتن از یورو، ین و پوند بریتانیا معرفی شده است. با این وجود، آیا این امر امکان پذیر است؟
با توجه به اینکه چین بزرگترین کشور تجاری است و حدود ۱۲۵ کشور آن را بزرگترین شریک تجاری خود میدانند احتمالا پاسخ مثبت است.
به گفته اداره کل گمرک چین، ارزش تجارت آن کشور در سال ۲۰۲۱ میلادی حدود ۶ تریلیون دلار بود. اگر چین و شرکای تجاری آن توافق کنند که از ارزهای مربوطه خود برای معاملات دوجانبه استفاده کنند تقاضا برای یوان به شکلی نجومی افزایش خواهد یافت. این امر حرکت یوان را به سمت تبدیل شدن به یک ارز ذخیره کلیدی جهانی تسریع میکند.
در واقع، اینکه یوان یک ارز اصلی جهانی است یا به عنوان جایگزینی برای دلار آمریکا عمل میکند لزوما چیز بدی نیست. به عنوان مثال، شرکای تجاری که از ارزهای یکدیگر برای تسویه سرمایه گذاری و سایر تعاملات استفاده میکنند هزینههای مبادله را کاهش میدهند، نوسانات نرخ ارز را به حداقل میرسانند و تحریمهای ایالات متحده را دور میزنند.
تحریمها علیه کشورهایی که از دید امریکا با رفتاری "غیردوستانه" قلمداد میشوند نه تنها بر کشورهای هدف بلکه بر اقتصادهای جهانی از جمله آمریکا تاثیر مخربی داشته اند. آخرین نمونه آن است که ایالات متحده و متحدان اروپایی و آسیایی آن روسیه را به دلیل حمله علیه اوکراین تحریم کردند.
تحریمهای سخت نه تنها اقتصاد روسیه را فلج میکند بلکه به سایر اقتصادها از جمله اقتصادهایی که روسیه را تحریم کرده اند آسیب میرساند. قیمت نفت و مواد غذایی افزایش یافته و خطر بروز یک رکود جهانی وجود دارد.
به عنوان مثال، در ایالات متحده و اروپای غربی بسیاری از خانوادهها بین غذا خوردن و گرم نگه داشتن خانه خود انتخاب دشواری را انجام میدهند. اگرچه اقتصاد غرب در حال رشد است، اما تعداد افراد فقیر و بی خانمان افزایش یافته است که نشان میدهد رشد به طور عادلانه توزیع نشده است.
شاید به دلیل تاثیر تحریمهای ایالات متحده بر اقتصادهای مختلف است که برخی از کشورها دلار آمریکا را کنار میگذارند و یوان را در تسویه حسابهای تجاری میپذیرند. اخیرا گفته شد که عربستان سعودی در حال نهایی کردن قراردادی با چین برای تسویه معاملات نفتی به یوان است.
به همان اندازه قابل توجه بانک مرکزی چین (PBOC) اعلام کرده که حدود ۷۰ بانک مرکزی در سراسر جهان یوان را در زمره ارز ذخایر خارجی خود در سال ۲۰۱۹ میلادی قرار داده و نگهداری کرده اند. با ادامه رشد اقتصاد چین، این تعداد کشورها مطمئنا افزایش خواهند یافت. یکی دیگر از عواملی که کشورها را به نگهداشتن یوآن ترغیب میکند ترس از این است که آنها ممکن است هدف بعدی تحریمهای ایالات متحده باشند.
با این وجود، برخی استدلال میکنند که بین المللی شدن یوان به اندازه دلار آمریکا در درجه اول به دلیل ساختار حاکمیتی و توسعه چین چالش برانگیز خواهد بود. حکومت تک حزبی، فقدان حق رای همگانی و فقدان یک سازوکار منظم و مسالمت آمیز انتقال قدرت باعث نگرانی در مورد ثبات سیاسی چین شده است.
چالش دیگر آن است که یوان به طور کامل قابل تبدیل نیست. بنابراین، برای نقل و انتقالات وجوه برون مرزی مشکل ایجاد میکند. هم چنین، مدل توسعه اقتصادی چین با نئولیبرالیسم نیز هماهنگ نیست.
ثبات سیاسی در تعیین پذیرش یک ارز مهم است، زیرا حداقل ریسک سیاسی را به همراه دارد. نمونه مورد نظر دلار آمریکا است.
ایالات متحده از نظر سیاسی کشوری همراه با هرج و مرج به نظر میرسد، زیرا دو حزب اصلی با یکدیگر میجنگند و باعث ایجاد اختلاف بین گروههای ایدئولوژیک یا نژادی میشوند. با این وجود، سیستم حاکمیتی امریکا از نظارت و ایجاد توازن قوا در میان قوای مجریه، مقننه و قضاییه برخوردار است و همه قوا را ملزم به پاسخگویی میکند. به عنوان مثال، رئیس جمهور تنها میتواند سیاستهایی را اجرا کند که در حیطه اختیاراتی است که بر اساس قانون اساسی به او محول شده است. کنگره از اختیارات نظارت بر او برخوردار است و قدرت رئیس جمهور را محدود میکند. به بیان ساده، هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم دولت ایالات متحده به این زودی سقوط خواهد کرد صرف نظر از آن که شاید سیاستهای نهادهای آن کشور ممکن است خلاف این را نشان دهند. این یکی از دلایلی است که دلار آمریکا هم چنان پناهگاه امنی برای سرمایه گذاران و پس انداز کنندگان جهان خواهد بود. ثابت شده که دلار آمریکا ذخیره خوبی برای حفظ ارزش پول و سرمایه است.
بنابراین، سوال این است که آیا چین میتواند همان سطح اطمینان را برای یوان ارائه دهد؟ بسیاری در غرب میگویند خیر.
با این وجود، به نظر میرسد که حزب کمونیست چین اگر نگوییم محبوبیت خود را در میان جمعیت چین افزایش داده با این وجود، میتواند محبوبیت خود را حفظ کند. دلیل اصلی برای آن سطح بالای پشتیبانی، انعطاف پذیری و سازگاری حزب کمونیست چین با شرایط است. به این معنا که حزب از زمان مائوتسه تونگ به "بازآفرینی" خود ادامه داده و به نیازها و خواستههای مردم آن کشور پاسخ میدهد.
بنابراین، اگر حزب به تکامل خود ادامه دهد احتمالا برای مدت بسیار طولانی در قدرت خواهد بود. در واقع، حتی میتوان استدلال کرد که حزب کمونیست چین یکی از معدود احزاب سیاسی در جهان از جمله احزاب غربی است که عملا وظایف امانتداری خود را انجام میدهد.
برای مثال، حزب کمونیست چین وعده داد که فقر وخیم را ریشه کن کند و این کار را نیز انجام داد. در غرب، دولتها در مورد کاهش فقر یا تغییرات آب و هوایی صحبت میکنند، اما در عمل کار زیادی انجام نمیدهند.
از این منظر، حزب کمونیست چین نشان داده است که نظام تک حزبی میتواند به ثبات سیاسی دست یابد. از این نظر، یوان یک وسیله قابل قبول مبادله و ذخیره ارزش است که راه را برای تبدیل شدن به یک ارز ذخیره جهانی هموار میکند.
چین رویکردی تدریجی در اصلاحات اقتصادی در پیش گرفته و ارز خود را آزادانه شناور میکند تا از اشتباهات پرهزینه در سیاستگذاری و از شوکهای جهانی جلوگیری کند.
از بسیاری جهات، چین هنوز در منحنی یادگیری اصلاحات اقتصادی به ویژه تبدیل اقتصاد بازار اجتماعی خود به اقتصاد بازار خصوصی است. حفظ بنگاهها و بانکهای دولتی در کنترل دولت به عنوان عامل تثبیت کننده اقتصادی و اجتماعی عمل کرده اند، زیرا قیمتهای مقرون به صرفه ارائه میکنند و از فروپاشی سیستم مالی جلوگیری میکنند. خصوصی سازی شرکتهای دولتی در چین میتواند هزینههای انرژی یا حمل و نقل را افزایش دهد. این امر به نوبه خود میتواند منجر به نابسامانی اقتصادی و نارضایتی اجتماعی شود. به همین منظور است که چین در این زمینه محتاطانه عمل کرده است. با توجه به شناور نکردن آزادانه یوان، این اقدام تا حد زیادی به منظور حفظ رشد صادرات و جلوگیری از جمله صندوقهای تامینی خارجی به رنمینبی است. یک یوان آزادانه شناور میتواند به خوبی باعث افزایش ارزش آن شود. در نتیجه، چین مزیت قیمت گذاری را از دست خواهد داد. یک یوان کم ارزش، حمله به آن را دشوار میکند، به ویژه زمانی که چین بیش از ۳.۲۵ تریلیون دلار ذخایر خارجی دارد. علاوه بر این، بدهی بین المللی چین کمتر از ۲ تریلیون دلار است. بنابراین، چین منابع بیش از اندازه کافی برای پرداخت بدهیهای خارجی خود دارد.
نتیجه منطقی چنین تحلیلی سبب میشود تا در پاسخ به این پرسش که آیا یوان میتواند به عنوان یک ارز ذخیره همتراز با دلار ایالات متحده مطرح شود بگوییم که مسئله بر سر زمان است و نه درباره امکان اجرا شدن آن.
مرجعیت با غرب خواهد ماند،؛ حتا اگر چین تمام اقتصاد دنیا را ببلعد!