طرح تطهیر طالبان که به صورت یک سیاست رسمی در کشورمان به اجرا درآمد، از همان ابتدا با مخالفت شدید اصحاب فکر و صاحبان تحلیلهای صحیح از شرایط منطقه مواجه شد ولی متأسفانه گوش تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان بدهکار این تحلیلها نبود.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: جنایت تروریستی روز سهشنبه ۱۶ فروردین در صحن رضوی که طی آن یک روحانی جهادگر به شهادت رسید و دو روحانی دیگر بشدت مجروح شدند، فقط گوشهای از عوارض منفی سیاست غلط در قبال تسلط گروه تروریستی طالبان بر افغانستان را برملا کرد. اهل فن میدانند که این قصه سر دراز دارد…
قبل از ورود به بخش اصلی ماجرا، به محورهائی از نتایج غلط سیاستگزاران ۸ ماه گذشته در زمینه چگونگی برخورد با پدیده طالبانیسم اشاره میکنیم که بسیار قابل تأمل هستند.
- جمعیت افغانها در ایران به مرز ۸ میلیون نفر رسیده و روزانه حداقل ۱۰ هزار نفر به صورت قانونی و غیرقانونی وارد کشور میشوند.
- برخلاف تصور مسئولین در زمینه باز نگه داشتن مرزها و صدور ویزای بین ۵ تا ۷ هزار در روز برای افغانها، اکثریت افغانهای ساکن و ورودی را افغانهای پشتو زبان تشکیل میدهند که نرخزاد و ولد آنها بین ۴.۷ تا ۵.۲ درصد است. براساس گزارشها، تنها در بیمارستانهای تهران و شهرستانهای اطراف تهران، بین ۵۰ تا ۷۵ درصد زایمانها توسط زنان افغان است.
- در سال تحصیلی جاری ۶۰۰ هزار دانشآموز افغان در مدارس دولتی ما حضور دارند و پیشبینی میشود این رقم در سال تحصیلی آینده به بیش از ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر برسد.
- ترکیب جمعیتی برخی استانها مانند اصفهان، یزد، کرمان، سیستان و بلوچستان کاملاً در حال تغییر است و به بالای ۳۵ درصد افغانی رسیده است. ساحل دریاچه خلیج فارس تهران و میدان آزادی و میدان انقلاب هم که به نمایشگاه انواع چهرههای افغانی تبدیل شدهاند.
- تصویب قانون اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج شرعی زنان ایرانی با مردان خارجی در سال ۹۸ نیز با سونامی خرید و فروش زنان و دختران ایرانی از خانوادههای فقیر با مردان افغان را به راه انداخته است. این، خود یک فاجعه اجتماعی را رقم میزند که نباید نادیده گرفته شود.
جمعبندی جامعهشناسانه این ۵ محور بطور طبیعی اینست که ایران بهزودی با یک دگردیسی عمیق اجتماعی-سیاسی مواجه خواهد شد که ابعاد فاجعهبار آن بهیچوجه قابل کنترل نخواهد بود. فعلاً از ابعاد جمعیتی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی این فاجعه قریبالوقوع درمیگذریم و فقط به بُعد امنیتی آن میپردازیم که از ظهور اشرف افغان در آیندهای نه چندان دور خبر میدهد.
علاوه بر جنایتی که در صحن رضوی به اجرا درآمد، وقایع دیگری از قبیل وارد کردن انواع سلاح، آمادهسازی مکانهائی برای توطئه و تلاشهای گستردهای برای سربازگیری توسط تکفیریها در داخل کشور رخ داده و در حال رخ دادن هستند که از برنامههای ویژه برای به اجرا درآوردن نقشههای شوم دشمنان کشور خبر میدهند.
خوشبینی مفرط به گروه تروریستی طالبان که در دور اول حکومتشان بر افغانستان مرتکب جنایات بزرگی همچون کشتار دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف، به شهادت رساندن حجتالاسلام عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی، به خاک و خون کشیدن هزاران نفر از شهرهای مختلف به جرمعدم تمکین نسبت به حاکمیت تروریستی آنان، تخریب آثار فرهنگی، محروم کردن مردم از حقوق شهروندی و صدور مجوز برای گروهک تروریستی منافقین جهت عبور از مرزهای افغانستان و ورود به ایران برای انجام جنایت شدند و باور سادهلوحانه این فریب آنان که طالبان عوض شدهاند، امروز چنین مشکلات بزرگی را برای جمهوری اسلامی ایران پدید آورده است. جدا دانستن حساب طالبان از داعش نیز همانند جدا دانستن حساب آمریکا از شیطان است.
طرح تطهیر طالبان که به صورت یک سیاست رسمی در کشورمان به اجرا درآمد، از همان ابتدا با مخالفت شدید اصحاب فکر و صاحبان تحلیلهای صحیح از شرایط منطقه و توطئه آمریکائی طالبانیسم جدید مواجه شد ولی متأسفانه گوش تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان بدهکار این تحلیلهای واقعبینانه نبود.
اکنون که گوشههائی از عوارض منفی «سیاست غلط تطهیر» نمایان شده، باز هم همان تصمیمسازان با نسبت دادن فاجعه صحن رضوی و بقیه جنایات به دستهای پنهانی که میخواهند روابط ایران و افغانستان را دچار مشکل کنند! تلاش مرموزانهای را برای سرپوش گذاشتن بر خطای استراتژیک خود در چگونگی مواجهه با طالبانیسم جدید آغاز کردهاند.
عدهای نیز همراهی فداکارانه مجاهدان افغان با رزمندگان ایرانی در دفاع مقدس و در دفاع از حرم را بهانه قرار میدهند و هرگونه اقدام برای برخورد صحیح با خلافکاران و تروریستهای طالبان را زیر سؤال میبرند. یکی از ترفندهای اصحاب تطهیر نیز اینست که مخالفین «سیاست تطهیر» را به طرفداری از جنگ علیه طالبان متهم میکنند. آگاهان میدانند که این حناها رنگی ندارند و تلاش اصحاب تطهیر برای درست جلوه دادن سیاست شکستخوردهشان به جائی نخواهد رسید.
ما مخالفان «سیاست تطهیر» از همان ابتدا تأکید کردهایم که خواهان جنگ نیستیم ولی با سلطه طالبان بر افغانستان مخالفیم. عملکرد طالبان در ۸ ماه گذشته نشان داد این گروه تغییری نکرده و همان طالبان تروریست ۲۰ سال قبل است که آمریکا آن را به جای خود بر افغانستان مسلط کرده تا به نیابت او اهداف شومش در منطقه به ویژه در ایران را تحقق بخشد. رزمندگان افغانی که در دفاع مقدس و دفاع از حرم با ما همراهی کردند، برای ایرانیان عزیزند و غباری بر دامن آنها نمینشیند.
اکنون که شکست کامل «سیاست تطهیر» روشنتر از روز است، راهحل مشکل ما با طالبان اینست که در سیاست گذشته تجدیدنظر شود، متصدیان امور افغانستان از سفارت ایران در کابل تا ریاست جمهوری و تا وزارت خارجه تغییر کنند و افراد خبره جای آنها را بگیرند، تصمیمسازان جای خود را به افراد واقعبین بدهند، رسانه ملی سیاست تطهیر را به سیاست خبررسانی واقعی تبدیل کند، از مردم افغانستان حمایت کنیم، داخل ایران را از عناصر نفوذی افغانی پاکسازی نمائیم، سیاست دقیقی برای نظارت بر عبور و مرور در مرزها برقرار کنیم و حاکمیت افغانستان را فقط با دولتی که از طریق یک انتخابات آزاد بر سر کار بیاید به رسمیت بشناسیم.