bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۴۴۰۰۲
"محسن روحی صفت"؛ کنسول سابق ایران در پیشاور و کارشناس مسائل پاکستان در گفتگو با فرارو بررسی می‌کند:

ریشه‌ها و پیامد‌های سقوط دولت «خان» در پاکستان چیست؟

ریشه‌ها و پیامد‌های سقوط دولت «خان» در پاکستان چیست؟

«"عمران خان" نخستین رهبر خارجی بود که پس از حمله روسیه به اوکراین، به مسکو سفر کرد. تحولی که معنا و مفهوم زیادی بویژه برای آمریکا داشت. از سویی، وی در موارد متعددی موجب نارضایی ارتش پاکستان از خود شد و در نهایت، با عمل نکردن به وعده‌های اقتصادی اش مبنی بر ایجاد شکوفایی اقتصادی در پاکستان و حذف عناصر فاسد از این کشور، عملا دستِ احزاب پاکستانی جهت اخراجش از قدرت را باز گذاشت.»

تاریخ انتشار: ۱۴:۳۷ - ۲۸ فروردين ۱۴۰۱

فرارو- عرصه سیاسی پاکستان در روز‌های اخیر شرایط متشنجی را سپرده کرده است. در این چهارچوب، "عمران خان" نخست وزیر (سابق) پاکستان در موضع گیری از یک طرح آمریکایی جهت اخراج خود از قدرت سخن گفت و تنها اندکی بعد، پارلمان پاکستان در اقدامی که از طریق ائتلافِ احزاب مخالف با عمران خان رهبری می‌شد، وی را با اکثریت آرا از کرسی نخست وزیری این کشور برکنار و "شهباز شریف"، برادر کوچکترِ "نواز شریف" (نخست وزیر سابق پاکستان) را به نخست وزیری پاکستان انتخاب کرد.

در این راستا، سوال‌های زیادی در مورد تحولات اخیر پاکستان وجود دارد که هنوز پاسخ روشنی به آن‌ها داده نشده است. مثلا: محرک‌های اصلی برکناری عمران خان از قدرت در پاکستان چه بودند؟ آیا واقعا دولت آمریکا در پشت پرده، مهندسیِ تحولات سیاسی در پاکستان با محوریت برکناری عمران خان را عهده دار بوده است؟ پیامد‌های برکناری عمران خان چه هستند و در نهایت اینکه آیا دولتِ روی کار آمده در پاکستان پس از برکناری عمران خان (به نخست وزیری شهباز شریف)، قادر است بر سِیلی از چالش‌های بویژه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که پاکستانِ کنونی با آن‌ها روبه رو است، غلبه کند؟

فرارو در گفتگو با "محسن روحی صفت"، کنسول سابق جمهوری اسلامی ایران در پیشاور و کارشناس مسائل پاکستان، به بررسی سوال‌های مذکور پرداخته و سعی کرده تصویری روشن‌تر از تحولات سیاسیِ جاری در این کشور ارائه کند. مشروح گفتگو با محسن روحی صفت را در ادامه مطالعه فرمایید.


نوعِ برکناری عمران خان از قدرت در پاکستان بی سابقه بود

ریشه‌ها و پیامد‌های سقوط دولت
پاکستان در روز‌های اخیر تنش‌های سیاسی زیادی را پشت سرگذاشته است. تنش‌هایی که در نهایت به برکناری "عمران خان" نخست وزیر پاکستان از قدرت و جایگزینی شدن وی با "شهباز شریف" از حزب "مسلم لیگِ" این کشور ختم شد. آیا پاکستان وارد دوره‌ای از بحران شده است؟
در ابتدا باید بگویم که تحولات اخیر در پاکستان را به هیچ عنوان نباید مساله‌ای عجیب و بی‌سابقه دانست. دموکراسی و بوروکراسیِ حاکم بر پاکستان که میراث بریتانیا در این کشور است و ماهیتی قدرتمند نیز دارد، سابقه‌ای طولانی در جابجایی مقام‌ها و کرسی‌های مهم اجرایی پاکستان دارد با این حال، آنچه تاکنون در این کشور شاهد بوده ایم این نکته بوده است که گاهی این تغییر و تحولات، توسط ارتش پاکستان صورت گرفته و بعضا حتی کودتا‌هایی را نیز در این کشور شاهد بوده ایم.

روندِ بویژه تغییر نخست وزیر‌ها در گذشته در پاکستان به قدری سریع بود که یک مرتبه یکی از مقامات هندی به عنوان کشوری که رقیب پاکستان است، اعلام کرده بود که تغییر نخست وزیر در پاکستان شبیه به عوض کردن کت و لباس انسان است. از این رو، من تحولات اخیر در پاکستان را چندان عجیب نمی‌بینم.

با این حال، موضوع قابل توجه در رابطه با برکناری "عمران خان" نخست وزیر سابق پاکستان این بود که برای اولین بار نخست وزیری در پاکستان، که در مجلس این کشور از سوی نمایندگان، حائز اکثریت آرا شده بود و رای اعتماد گرفته بود، قبل از اینکه دوره قانونی حضور خود در قدرت را به پایان برساند، از سوی مجلس مذکور، رای عدمِ اعتماد گرفت. این همان پدیده جدیدی بوده که ما در گذشته در پاکستان شاهد آن نبوده ایم.

در گذشته وقتی نخست وزیرانِ پاکستان تغییر می‌کردند، این تغییر با فشار ارتش، کودتا، و حکم دیوان عالی پاکستان و مسائلی از این دست رخ می‌داد با این حال در مورد برکناری عمران خان، شاهد این مساله نبودیم و معادله به نحو دیگری رقم خورد.


عمران خان در بحبوحه بحران سیاسی کشورش مدام تاکید داشت که برکناری وی با یک توطئه آمریکایی انجام می‌شود. آیا شما با این ادعایِ وی موافقید؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم، در مورد این گزاره که پاکستان سال‌هاست در حوزه نفوذ بلوک غرب قرار داشته و اکنون نیز قرار دارد، تردیدی نیست. با این حال، پاکستان همواره سعی می‌کرد تا در روابط خود با قدرت‌های جهانی نوعی مزیت نسبی و مطلوبیت را برای قدرت‌های بزرگ ایجاد کند تا از طریق آن‌ها بتواند، هم یک وزنِ جهانی پیدا کند و هم به طور خاص، کمک‌های خارجی قابل توجهی را دریافت کند.

باید توجه داشت که اقتصاد پاکستان به شدت به دریافت کمک‌های خارجی وابسته است و به دلیل ضعف‌های گسترده اقتصادی پاکستان، این کمک‌ها به سرپا ماندن اقتصاد این کشور، به شدت یاری می‌رسانند. از این رو، در گذشته پاکستان با استفاده از حربه و شعار مبارزه با کمونیسم سعی می‌کرد تا کمک‌های کشوری نظیر آمریکا را به سمت خود جلب کند.

پس از اشغال افغانستان توسط شوروی نیز پاکستانی‌ها در همکاری با غرب و آمریکا، کمک‌های زیادی را دریافت می‌کردند و به نوعی به جنگ آن‌ها با شوروی در خاک افغانستان کمک می‌کردند. در دوران پسا ۱۱ سپتامبر نیز پاکستان کمک‌های زیادی را از غرب و آمریکا در مساله مبارزه با افراط گرایی و تروریسم در منطقه و پشتیبانی از نیرو‌های خود در افغانستان دریافت می‌کرد.

با این حال، اخیرا و در شرایط کنونی که دیگر موضوع چندانی مطرح نبود، تا حد زیادی جریان کمک‌های خارجیِ غرب به پاکستان نیز قطع شد. در تمامیِ دوارن ذکر شده، آمریکایی ها، چون محتاج به پاکستان بودند، به ناچار منافع این کشور را بویژه از منظر اقتصای نیز در نظر می‌گرفتند. با این حال، همانطور که پیشتر گفته شد، شرایط در وضعیت کنونی به نحو قابل ملاحظه‌ای تغییر کرده است. از طرفی، در مدت اخیر، پاکستان تحت رهبریِ عمران خان تحرکاتی داشته که این تحرکات موجب ناراحتی بلوک غرب شده اند. در این رابطه به طور خاص می‌توان به این نکته اشاره کرد که "عمران خان" نخستین رهبر خارجی بود که پس از حمله روسیه به اوکراین، به مسکو سفر کرد. مساله‌ای که معنا و مفهوم زیادی بویژه برای آمریکا داشت. البته که این اقدامِ عمران خان بر خلاف توصیه ارتش پاکستان به وی مبنی بر عدم سفر به روسیه انجام گرفت.

در این نقطه به وضوح می‌توانیم یکی از جلوه‌های نفوذ و مداخله آمریکا در معادلات پاکستان را مشاهده کنیم. در واقع، ارتش پاکستان به دلیل اینکه وابسته به کمک‌های آمریکا است، نمی‌تواند به درخواست‌ها و ترجیحات آن از پاکستان نیز بی اعتنا باشد. از سویی، شخصِ عمران خان نیز در مساله در اختیار قراردادن پایگاه‌های پهپادی به آمریکا جهت پیشبرد دستورکارهایش در افغانستان، به وضوح این درخواست را رد کرد که این مساله نیز از مجاری ارتش پاکستان به نخست وزیر این کشور (عمران خان) منتقل شده بود و اقدام عمران‌خان در رد آن، نوعی عدم تمکین به خواسته‌های آمریکا از پاکستان تلقی می‌شد. البته که موضوعات دیگری نیز بوده‌اند که موجب آزرده خاطر شدنِ آمریکایی‌ها از پاکستان شدند.

مسائلی که در نهایت زمینه را جهت عزل عمران خان از قدرت فراهم کردند. جدای از این ها، احزاب پاکستانی نیز به دلیل عمل نکردنِ عمران خان به شعار‌ها و وعده‌های اقتصادی اش، عملا دستی باز در برکناری وی داشتند. به طور خاص عمران خان از مقابله با جریان‌های فاسد در داخل سیستم اقتصادی و سیاسی پاکستان و همچنین شکوفایی اقتصادی این کشور صحبت کرده بود. با این حال در میدان عمل نتوانست هیچکدام از این وعده‌ها را محقق کند و در نهایت به نوعی زمینه را جهت اقدام احزاب مخالف علیه خودش فراهم کرد. باید توجه داشته باشیم که پاکستان در ماه‌های اخیر یکی از بدترین شرایط و دوران اقتصادی خود را نیز پشت سرگذاشته است. موضوعی که خود به وخیم شدنِ وضعیت و موقعیت سیاسی عمران خان در پاکستان کمک قابل توجهی کرد.


عربستان سعودی نیز روابط ویژه‌ای با دولت پاکستان داشته و سرمایه گذاری اقتصادی قابل ملاحظه‌ای را در خاک پاکستان انجام داده و همچنین وام‌های کلانی را نیز به دولت این کشور اعطا کرده است. نقش عربستان را در تحولات اخیر پاکستان چگونه ارزیابی می‌کنید؟
عربستانی‌ها از بدو تشکیل پاکستان، روابط ویژه‌ای را با این کشور داشته اند با این حال حاکمان پاکستان همواره سعی داشته اند تا توازنی را در روابط خود با ایران و عربستان ایجاد کنند. حتی در زمان "شاه" هم ایران و عربستان دو رقیب مهم منطقه‌ای بودند و این مساله رقابت آن‌ها به هیچ عنوان جدید نیست. از این رو، این رقابت موجب شده که پاکستان کار سختی را در روابط با هر دو کشور داشته باشد. از این رو سعی داشته تا نوعی رفتارِ متوازن را با تهران و ریاض داشته باشد و از مزایای ارتباط خود با این دو کشور استفاده کند.

از این رو، در طول تاریخ پاکستان شاهد بوده ایم که یکی از مشکلات اصلی این کشور، تامین نفت و مشتقات نفتی خود بوده است. در این میان یکی از کشور‌هایی که نفت را به آسانی در اختیار پاکستان قرار می‌داده و در بحث دریافت پول آن نیز شرایط ویژه و راحتی را برای پاکستان در نظر می‌گرفته، عربستان سعودی بوده است.

جدای از این ها، عرستان در موارد متعددی وام‌هایی ویژه را به دولت پاکستان اعطا کرده است که این موضوع در اغلب دوره‌های سیاسی پاکستان وجود داشته است. از این رو، با توجه به کار کردن سعودی‌ها با دولت‌های مختلف پاکستان، من فکر نمی‌کنم که چندان در نوع روابط ریاض با دولت‌های پس از عمران خان تفاوتی ایجاد شود.


پارلمان پاکستان اندکی پس از برکناری عمران خان، "شهباز شریف" که برادر کوچکتر نواز شریف نخست وزیر سابق پاکستان است را به کرسی نخست وزیری این کشور برگزید. آیا این دولت در وضعیت تنش‌های سیاسیِ جاری پاکستان، فضا و امکانِ کار دارد؟
به نظر من دولتِ شهباز شریف چندان نمی‌تواند از وضعیتی پایدار برخوردار باشد، زیرا برکناری عمران خان از طریق ائتلافی از "احزاب رقیب" صورت گرفته است. این بدان معناست که "حزب مردم" با دیگر احزابی که با آن همکاری می‌کنند به همراه حزب "مسلم لیگ" به همراه احزاب کوچک دیگری که با آن همراهی می‌کنند، به صورت دسته جمعی رای‌های خود را تجمیع کردند و رقیب مشترکشان یعنی "عمران خان" را از کار برکنار و شهباز شریف را به روی کار آوردند. با این حال، پس از اینکه عمران خان برکنار شد، باید توجه داشت که "حزب مردم" و متحدان آن، بار دیگر مخالفان جدی "شهباز شریف" و حزب متبوعِ وی یعنی حزب مسلم لیگ هستند.

دراین نقطه است که می‌توان گفت اساسا پایه‌های دولت جدید پاکستان به هیچ عنوان محکم نیست و باید آن را کاملا شکننده دانست. از سویی در درون حزب مسلم لیگ نیز با توجه به عدم حضور نواز شریف، شاخه‌های گوناکونی ایجاد شده که این خود معادله سیاست در پاکستان را دشوار می‌کند (حتی در دوران حضور نواز شریف نیز این حزب چند شاخه شده بود). در واقع این حزب هم در داخل خود و هم خارج از تشکیلاتش، با شاخه‌های متعددی رو به رو است که این مساله بیش از پیش بر شدت شکنندگی دولت شهباز شریف می‌افزاید.

با این حال باید توجه داشت که مدت حضور شهباز شریف در راس دولت پاکستان مدتی طولانی نخواهد بود. در واقع این دولت تنها یک سال و نیم سرِ کار است. با این حال، حتی احتمال می‌رود به دلیل وجود مشکلات سیاسی و اقتصادی در پاکستان، اساسا خود شهباز شریف اجازه ندهد که دولتش تا انتخابات آتی سرکار باشد. از این رو، احتمال زیادی وجود دارد که این دولت تا شش ماه دیگر از قدرت کنار رود و زمینه را برای برگزاری انتخابات زودرس فراهم کند و عملا بهانه‌های لازم را از جناح‌های رقیب جهت انجام اقدامات ضدِ شهباز شریف و حزب متبوع وی از بین ببرند.


آیا حکمرواییِ عمومی در پاکستان و به طور خاص، مردم عادی این کشور نیز از تحولات جاری در پاکستان آسیب می‌بینند؟
در مورد نظام بوروکراسی پاکستان باید یک نکته را مد نظر داشته باشیم و آن این است که وزارتخانه‌های پاکستان هر کدام افرادی با سمت "قائم مقام" دارند که این افراد، در سلسله مراتب اداری پاکستان و در حوزه‌های خاص رشد کرده اند و عملا این‌ها هستند که امورات اصلی وزارتخانه‌ها را مدیریت و اداره می‌کنند. این ساختار و مدل بوروکراتیک به نوعی میراث بریتانیایی‌ها در پاکستان است. از این رو، دولت‌ها و وزرا (در پاکستان) می‌آیند و می‌روند، اما چندان در روند انجام امورِ روتین پاکستان که مرتبط با حکمروایی عمومی است، شاهد وقفه‌ای جدی نیستیم.

bato-adv
bato-adv
bato-adv