پسرم هم با خواهش و التماس از من میخواست که هر چه آدمربایان میگویند، گوش دهم. من که خیلی ترسیده بودم، بلافاصله برای نجات جان پسرم ۵۰ میلیونی را که میخواستند، به کارت پسرم واریز کردم.
روزنامه ایران نوشت: چند روز قبل مرد میانسالی به پلیس مراجعه کرد و از ربوده شدن پسر جوانش خبر داد
او گفت: پسرم اشکان برای کار از خانه خارج شد، اما دیگر برنگشت. نگرانش شده و با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما گوشی او خاموش بود. چند ساعتی از ناپدید شدن پسرم گذشته بود که شخص ناشناسی از تلفن همراه پسرم تماس گرفت و گفت پسرم را گروگان گرفته و اگر میخواهیم که زنده بماند، باید ۵۰ میلیون تومان به او پول بدهیم.
مرد میانسال ادامه داد: ابتدا باور نکردم، اما دقایقی بعد فیلمی به گوشی تلفن من ارسال شد که دو مرد نقابدار در حال شکنجه پسرم بودند و یک نفر هم از آنها فیلمبرداری میکرد. پسرم هم با خواهش و التماس از من میخواست که هر چه آدمربایان میگویند، گوش دهم. من که خیلی ترسیده بودم، بلافاصله برای نجات جان پسرم ۵۰ میلیونی را که میخواستند، به کارت پسرم واریز کردم تا آدم ربایان آن را برداشت کنند. پس از واریز پول نیز ساعتی بعد پسرم آزاد شد.
با شکایت مرد میانسال و به دستور بازپرس محمدامین تقویان، تحقیقات برای دستگیری سه آدمربا آغاز شد و در ادامه بررسیها سه مرد جوان بازداشت شدند، اما پس از دستگیری متهمان در تحقیقات اولیه منکر آدمربایی شده و ادعای عجیبی را مطرح کردند: ما آدمربایی نکردهایم و فیلمی هم که ارسال کردیم، ساختگی بود. اشکان از دوستان ماست او میخواست در یک شرکت هرمی عضو شود، اما پولی برای عضویت نداشت و پدر و مادرش با اینکه وضع مالی خوبی داشتند، راضی نبودند که این پول را به او بدهند. به همین دلیل او نقشه آدمربایی را کشید و از ما خواست تا با او همدست شویم و برای اجرای این نقشه پولی هم به ما داد.
آنها ادامه دادند: به درخواست اشکان، فیلمی از او گرفتیم که انگار او را شکنجه میکردیم. اما شکنجهای در کار نبود و تمام آن ساختگی بود. فیلم را برای خانوادهاش فرستادیم و آنها هم پول را واریز کردند. مبلغی از پول را اشکان به ما داد و باقی آن را هم در شرکت سرمایهگذاری کرد.
با ادعای آدمربایان؛ تیم تحقیق به سراغ پسر جوان رفتند که وی به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: میخواستم عضو شرکت هرمی شوم تا از این طریق پول خوبی به دست بیاورم. اما خانوادهام راضی نبودند و همین موضوع باعث شد که به فکر نقشهای بیفتم تا پول را از خانوادهام بگیرم.