«احتمالا به قطر برویم. هیچ تیمی نیست که با آن بازی کنیم. الان فیفادی شروع شده و ۱۴ روز دیگر به باشگاههایمان برمیگردیم. اگر قرار است بازی دوستانه انجام ندهیم، همین تهران تمرین کنیم و بازی درونتیمی انجام دهیم. شخصیت تیم ملی هیچوقت به این شکل نبوده است». این جملات بخشی از صحبتهای روز گذشته علیرضا بیرانوند، دروازهبان تیم ملی ایران است. او از بیبرنامگی رخداده در تیم ملی شاکی است و میگوید همه به فکر مجمع هستند و کسی وقت رسیدگی به تیم ملی را ندارد. بااینحال، آن بخش از حرفهای بیرانوند که میگوید اگر قرار است بازی دوستانهای در کار نباشد، تیم ملی بهجای رفتن به قطر در همین تهران تمرین کند، قابلتأمل است. بهراستی، در چنین شرایطی که قرار نیست هیچ بازی دوستانهای برگزار شود، چرا تیم ملی باید عازم اردوی قطر شود؟ دلیل این مورد میتواند برای مسئولان فدراسیون فوتبال و البته همراهانی که قرار است به همراه این تیم عازم قطر شوند، متنوع و متفاوت باشد، ولی نمیشود بهسادگی از کنار چنین ابهاماتی عبور کرد.
در ایران مدتهاست که مسئولان دولتی و ورزشی، ادعای میزبانی از جام جهانی در کیش را دارند. بارها شنیده شده که کیش قرار است میزبان تمرینات آمادهسازی یکی، دو تیم حاضر در جام جهانی باشد. آنها میگویند زیرساخت به قدری در این شهر مهیاست که همهچیز برای داشتن یک تمرین خوب و ایدئال فراهم است. قرابت مسیر و آبوهوای کیش با قطر هم مزید بر علت شده تا مسئولان ایرانی، وعده میزبانی را با فراغ بال بدهند. حمید سجادی، وزیر ورزش نیز پیشتر به غیر از کیش از امکانات شهر قشم هم حرف زده و مدعی شده بود که فضا برای میزبانی مهیاست. «پیشنهاد دو شهر کیش و قشم برای میزبانی از هواداران جام جهانی میتواند به محکمشدن روابط دو کشور در تعاملات و ارتباطات ختم شود. شهرهای جنوبی کشور بهویژه جزیره زیبای کیش در بحث هتلینگ و خدماتی که به گردشگرها باید بدهیم، مجهزتر است و جلسات هماهنگی در قالب دیدار و گفتگو شروع شده است».
چنین ادعایی با واقعیت همخوانی ندارد یا اینکه حداقل، حضور در کیش برای مسئولان فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش به اندازه حضور در قطر جذاب نیست. اگر مسئولان ایرانی اینقدر مدعی هستند که کیش تمامی امکانات رفاهی و ورزشی در سطح بینالمللی را دارد، پس یکی این وسط باید پاسخ این پرسش را بدهد که چطور با چنین امکاناتی، حتی تیم ملی ایران هم حاضر نمیشود اردوی خود را در کیش برگزار کند و تصمیم میگیرد به قطر سفر کند؟ آنطورکه وزیر ورزش و مسئولان شهر کیش خبر دادهاند، از لحاظ هتلینگ و خدماتی، کیش مجهز است. پس آیا بحث درباره کیفیت کمپ تمرینی است؟ درباره این یکی هم سعید محمد، دبیر شورای عالی مناطق آزاد، صحبت کرده و گفته است جزیره کیش زیرساخت خوبی دارد و پنج زمین فوتبال در دسترس است. «طبق برنامهریزیهای صورتگرفته زیرساختهای خوبی در جزیره کیش ایجاد شده که شامل پنج زمین فوتبال و دو سالن بدنسازی است».
اینجاست که دیگر واقعا باید به سفر تیم ملی به قطر شک کرد. وقتی از لحاظ هتلینگ، خدمات و کمپ ورزشی، کیش تمامی امکانات موجود را دارد، به حدی که مسئولان ایرانی میگویند آمادگی پذیرایی از تیمهای حاضر در جام جهانی قطر را هم دارند، پس چه دلیلی پشت سفر تیم ملی به قطر برای برگزاری اردو خواهد بود؟
برای بیشتر روشنشدن بحث میشود به آمار رو آورد و مقایسهای جزئی داشت که از لحاظ مالی، آیا سفر به قطر بهصرفهتر است یا کیش. این آمار مربوط به سال گذشته است و طبیعتا میتواند تا چندمیلیون تومان، اینطرف و آنطرف شود، ولی مرورش خالی از لطف نیست؛ بر اساس آمار، هزینه اقامت یک شب در بهترین هتلها در جزیره کیش یک تا سه میلیون تومان برای هر شخص است درحالیکه این قیمت برای قطر بین ۵ تا ۵۳ میلیون تومان برای هر شخص برآورد میشود. هزینه یک غذای باکیفیت در جزیره کیش چیزی حدود ۱۰ دلار است، اما این رقم در قطر و امارات به ۷۸ تا ۵۰۰ دلار میرسد. هزینه خدمات بهداشتی و درمانی مانند ویزیت پزشک متخصص در کیش پنج تا شش دلار است، درحالیکه در قطر این رقم ۸۲ تا ۱۰۰ دلار میشود.
با نگاهی اجمالی به همین آمار واضح است که برپایی اردوی تیم ملی در کیش بهمراتب بهصرفهتر از برپایی این اردو در قطر است؛ اول اینکه آبوهوا مشابه است، دوم اینکه امکانات رفاهی و ورزشی، بنابر ادعای مسئولان دولتی، در سطح بینالمللی است و از همه مهمتر اینکه از لحاظ مالی بسیار مقرون به صرفهتر از حضور چندروزه در قطر است. با کنارهم گذاشتن این موارد و البته وضعیت آشفته و بد مالی در فدراسیون فوتبال ایران، به نظر میرسد اصرار برای سفر به قطر و عبور از کیش، به غیر از خوشگذرانی بیشتر، دلیل منطقیتری نخواهد داشت.
البته میشود حدس زد که واکنش مسئولان به چنین انتقاداتی چیست؛ آنها از همکاری با کمپ اسپایر در قطر حرف خواهند زد و از این خواهند گفت که طبق قراردادهای قبلی که با قطر بسته شده، حضور در این کمپ هزینهای برای تیم ملی نخواهد داشت. این موضوع شاید درست باشد، ولی مباحثی مانند غذا و هزینههای رفتوآمد را هم باید در نظر گرفت تا مشخص شود که دوباره این سفر به غیر از هزینهتراشی چیز دیگری در پی نخواهد داشت.
مورد مهمتر اینکه وقتی تیم ملی ایران حاضر نمیشود اردوی کیش را بپذیرد، چه توقعی از تیمهای صعودکرده به جام جهانی است که یکی از آنها حاضر شود کمپ تمرینیاش را به کیش بیاورد و تیمش را در این منطقه مهیای حضور در جام جهانی کند؟ آیا آنها از خودشان نمیپرسند وقتی مسئولان ایرانی قطر را به کیش ترجیح میدهند، چرا ما باید کیش را به حضور در قطر ترجیح بدهیم؟