صداهای تندرو در واشنگتن که خواستار سیاست صرف اعمال فشار بر ایران هستند خطر تشدید تنش را افزایش میدهند که خود میتواند آمریکا را در یک جنگ «ابدی» دیگر گرفتار سازد. اگر بایدن به زودی مسیر فعلی خود را در مورد ایران اصلاح نکند مسیری که موفقیتهای دولتی را که او در آن به عنوان معاون رئیس جمهور خدمت میکرد را تضعیف میکند و میراث او نیز ممکن است جنگی باشد که خود ساخته است.
فرارو- عسل راد؛ مدیر تحقیقات شورای ملی ایرانی – امریکایی است که در آنجا بر روی تحقیق و نگارش مقالات و گزارشهای مرتبط با مسائل سیاست ایران و روابط ایران و امریکا کار میکند. مقالات تحلیلی او در نشریاتی، چون نیوزویک، نشنال اینترست، ایندیپندنت و فارین پالیسی منتشر شده اند. او در سال ۲۰۱۸ میلادی مدرک دکترای خود را در رشته تاریخ خاورمیانه از دانشگاه کالیفرنیا دریافت کرد و تز پایان نامه اش را در قالب کتابی تحت عنوان "وضعیت مقاومت: سیاست، فرهنگ و هویت در ایران مدرن" توسط انتشارات دانشگاه کمبریج در سال ۲۰۲۲ میلادی چاپ کرده است.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایستای، در سپتامبر ۲۰۰۲ میلادی "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر وقت اسرائیل در مقابل نمایندگان کنگره شهادت داد تا از فشار دولت بوش برای حمله آمریکا به عراق حمایت کند.
در آن زمان، نتانیاهو مدعی شد تردیدی وجود ندارد که عراق در حال ساخت سلاح هستهای است و به اشتباه گفت: "اگر صدام را بیرون بیاندازید به شما تضمین میدهم که بازتابهای مثبت عظیمی در منطقه به دنبال خواهد داشت".
شش ماه بعد، ایالات متحده به طور غیر قانونی به عراق حمله کرد، هیچ سلاح کشتار جمعی پیدا نکرد و دههها خشونت و جنگ را در منطقه به راه انداخت.
اکنون اسرائیل از همان کتاب بازی برای اعمال فشار بر امریکا به منظور تشویق آن کشور برای اقدام نظامی علیه ایران استفاده میکند. همزمان صداهای جنگ طلب در ایالات متحده به پرزیدنت بایدن فشار میآورند تا وعده کارزار پاسخگویی عربستان سعودی را زیر پا بگذارد و پیمانهای امنیتی بیش تری را با سعودیها مشروط به "عادی سازی" روابط ریاض با اسرائیل دنبال کند.
با این وجود، این استراتژی نیاز به گنجاندن ایران به عنوان یک قدرت مرکزی در منطقه را در ساختار امنیتی آن نادیده میگیرد. هم چنین، این استراتژی گفتگوی مداوم بین بازیگران دولتی و پیشرفتهای حاصل شده را نادیده میگیرد.
درخواستها برای اعمال سیاست صرف اعمال فشار بر ایران به جای جستجوی صلح واقعی خطر تشدید تنش را افزایش میدهد که خود میتواند ایالات متحده را در یک جنگ ابدی دیگر گرفتار سازد. تقریبا ۲۰ سال پس از حمله به عراق معمولا از آن جنگ به عنوان یک اشتباه تاریخی در سیاست خارجی ایالات متحده یاد میشود.
با این وجود، برای درک این موضوع که جنگ با ایران اشتباهی بسیار بدتر خواهد بود نه تنها به دلیل پیامدهای آن بلکه به سبب وجود یک جایگزین صلحآمیز واضح نیازی به آینده نگری نداریم.
درست مانند مورد عراق، تندروها در ایالات متحده و اسرائیل سعی کرده اند به ترس از تسلیحات هستهای احتمالی ایران را برای توجیه جنگ احتمالی دامن بزنند.
در واقع، به مردم گفته شده است که ایران برای چندین دهه در آستانه ساخت سلاح هستهای قرار داشته است. این در حالی است که تهدید احتمالی ایران در حال توسعه سلاح هستهای در نهایت از طریق دیپلماسی حل شد.
علیرغم مخالفت شدید اسرائیل و حامیان جنگ طلب آن کشور در ایالات متحده در دوره زمامداری اوباما، ایالات متحده و ایران به همراه جامعه بین المللی در سال ۲۰۱۵ به توافقی مهم با عنوان برجام دست یافتند.
برجام نظارت بین المللی و دسترسی بی سابقه به برنامه هستهای ایران را به همراه داشت و محدودیتهای سختی را برای تضمین این که ایران نمیتواند برنامه اش را تسلیحاتی کند در ازای رهایی اقتصادی آن کشور از تحریمها اعمال کرد.
نه تنها آژانس بینالمللی انرژی اتمی مکررا گزارش داد که ایران به توافق پایبند است (حتی پس از آن که دولت ترامپ در ماه مه ۲۰۱۸ میلادی از توافق خارج شد و با اعمال مجدد تحریمها مفاد آن را نقض کرد) بلکه پرزیدنت بایدن نیز شایستگیهای برجام را در کارزار انتخاباتی اش تایید کرد و تاکید نمود که این ترامپ بود که از توافق خارج شد نه ایران.
علیرغم اذعان بایدن به این واقعیت و سالهایی که او برای سرزنش کردن سیاست شکست خورده دولت سابق در قبال ایران سپری کرد دولت اش اساسا سیاستهای سلف خود را حفظ کرده است از جمله تحریمهایی که هم چنان مانع از جریان کالاهای بشردوستانه به ایران در میانه کرونا شده اند و نام سپاه که کماکان در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا قرار دارد.
در حالی که بایدن به عنوان یک نامزد ریاست جمهوری وعده اصلاح برجام را داد، دولت او فرصت اولیه را برای احیای توافق هستهای پیش از انتخابات ژوئن ۲۰۲۱ ایران از دست داد. پس از آن، یک دولت تندروی جدید را در ایران آغاز به کار کرد و ایالات متحده خارج از توافق باقی ماند.
با ناکامی بایدن در احیای برجام، ایران به رشد برنامه هستهای خود با غنی سازی اورانیوم و تولید ذخایر بسیار فراتر از محدودیتهایی که در برجام حفظ کرده بود، ادامه داده است.
این نکتهای طنزآمیز است که گروهها و افرادی که برای تضعیف توافق تلاش کردند در هفتههای اخیر از آن به عنوان معیاری برای توسعه ایران یاد کرده اند.
اگرچه مخالفان توافق اغلب ادعا میکردند که خواهان یک "توافق بهتر" هستند، اما به نظر میرسد که فشار برای جنگ فاجعه بار دیگری در خاورمیانه هدف واقعی صداهای جنگ طلب بوده است.
فوریت وضعیت فعلی در گزارشهای اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی مورد تاکید قرار گرفته چرا که ایران برای اولین بار اکنون مواد شکافت پذیر با درجه متوسط کافی برای ساخت یک بمب را در اختیار دارد. توجه به این نکته مهم است که ایران باید تصمیم سیاسی برای تعقیب ساخت سلاح اتخاذ کند و این روند یک تا دو سال به طول میانجامد.
با این وجود، شرایط کنونی احتمالا درخواستها برای اقدام نظامی را تشدید خواهد کرد به ویژه زمانی که دیپلماسی از روی میز برداشته شود. با توجه به این چشم انداز، سیاست بایدن در قبال ایران و موضع دولت او در قبال برجام به طرز خطرناکی کوته بینانه به نظر میرسد.
تنها وضعیت جنگ فعلی اوکراین را در نظر بگیرید. در حالی که مقامهای ایالات متحده به طور مداوم با یاد کردن از مفاد حقوق بین الملل برای سرزنش کارزار غیر قانونی روسیه استفاده میکنند، تشدید درگیری نظامی یا بمباران ایران همان نظم مبتنی بر قوانین بین المللی را نقض میکند و خاطره حمله پیشگیرانه علیه عراق را تداعی میسازد. با مشاهده مرگ و ویرانی در اوکراین و نگرانی در مورد تشدید تنشهای هستهای با روسیه سنجیدن پیامدهای جنگ بسیار مهم است.
لازم به یادآوری نیست که درگیری اوکراین چه پیامدهای جهانیای داشته است همان گونه باعث افزایش هزینه مواد غذایی و انرژی شده و به ایجاد یک بحران غذایی جهانی در حال ظهور دامن زده که بسیاری را در حال حاضر با ناامنی غذایی در سراسر جهان مواجه ساخته و باعث تحمیل گرسنگی بر جمعیت کثیری شده و به افزایش تورم در ایالات متحده دامن زده که زندگی کارگران آمریکایی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
جنگ با ایران احتمالا این شرایط را به ویژه در مورد جریان قابل توجه نفت از طریق تنگه هرمز در خلیج فارس بدتر خواهد کرد. در چنین شرایط وخیمی آخرین چیزی که در حال حاضر میتوانیم از عهده آن برآییم تشدید تنش یا جنگ با ایران است.
در واقع، افکار عمومی آمریکا مخالف جنگهای بیشتر است به همین دلیل دولت بایدن و ترامپ وعده داده اند "به جنگ بی انتها پایان دهند" شعاری که به یک عبارت محبوب در گفتمان سیاسی ایالات متحده تبدیل شده است.
حتی در یک مورد تلاش جنگی که آمریکاییها از آن حمایت میکنند مانند قضیه اوکراین نیز اکثریت امریکاییها نمیخواهند آمریکا در معرض خطر جنگ با روسیه قرار گیرد. علاوه بر آن، اکثریت آمریکاییها هم چنان از توافق هستهای ۲۰۱۵ میلادی با ایران حمایت میکنند.
با توجه به شکستهای متناوب نظامی گری ایالات متحده به ویژه تسخیر سریع افغانستان توسط طالبان پس از ۲۰ سال جنگ و هزینه هنگفت این درگیریها برای مالیات دهندگان آمریکایی که بسیاری از آنان در داخل امریکا برای زندگی روزمره شان در تقلا هستند، مخالفت افکار عمومی امریکا با جنگ تعجب آور نیست. جنگ با ایران کشوری با جمعیت بیشتر از مجموع جمعیت عراق و افغانستان و موقعیت قویتر در منطقه اشتباه تاریخی دیگری از سوی امریکا با نتایج بسیار بدتر از آن چه پیشتر دیده ایم، خواهد بود.
محاسن و مزایای برجام خود گویا هستند. با این وجود، هزینههای شکست در احیای آن توافق و احتمال درگیری فراتر از محدودیتهایی است که برای برنامه هستهای ایران در توافق ذکر شده است.
در سخنرانی اخیر "جورج دابلیو بوش" رئیس جمهور سابق آمریکا درباره جنگ در اوکراین یک لغزش زبانی کنایه آمیز سوی وی حقیقت میراث اش را آشکار ساخت: "تصمیم یک فرد برای انجام یک تهاجم کاملا غیرقابل توجیه و وحشیانه، عراق". اگرچه بوش بلافاصله خود را تصحیح کرد و گفت "اوکراین"، اما زیر لب اضافه کرد: "عراق نیز" که باعث خنده حضار شد.
اگر بایدن به زودی مسیر فعلی خود را در مورد ایران اصلاح نکند مسیری که موفقیتهای دولتی را که او در آن به عنوان معاون رئیس جمهور خدمت میکرد را تضعیف میکند و میراث او نیز ممکن است جنگی باشد که خود ساخته است.