جمهوری اسلامی نمیتواند مانند حکومتهای عرفی هر صدایی را با دانپاشی و نمکریزی ساکت کند که حکومتش برقرار باشد. این سیره امیرالمومنین است.
روزنامه همشهری نوشت: بعضا با افتخار میگویند کوروش وقتی وارد بابل شد به مردم گفت «بر دین خود آزاد هستید» و این را نشانه رفتار دموکراتیک کوروش یا احترام به حقوق بشر میدانند. اما شهید مطهری معتقد است اگر کوروش چنین گفته باشد پس به چه دلیل سرزمین آنان را تصرف کرد؟ آیا آرامش آنان را برای استثمار اقتصادی میخواست؟ پیامبر اسلام به کدام سرزمین رفت که هدفی جز اصلاح دین داشته باشد؟
بنابراین جمهوری اسلامی نمیتواند مانند حکومتهای عرفی هر صدایی را با دانپاشی و نمکریزی ساکت کند که حکومتش برقرار باشد. این سیره امیرالمومنین است.
بهرغم نص، او با بیعت عمومی در قدرت حاضر شد، اما در سراسر نهجالبلاغه یکبار ندارد که «ایها الناس بفرمایید من الان چهکار کنم؟» گفت با اصرار شما حکومت را میپذیرم، اما براساس سنت پیامبر و کتاب خدا و عقل خود حکومت میکنم و دیدید که چگونه هزینه این راهبرد را کمتر از ۵ سال داد و همه عمر حکومتش در جنگ داخلی سپری شد.
حال چرا روشنفکران ما نمیگویند علی (ع) درایت نداشت؟ بلد نبود هرکس را بهصورتی نمکگیر کند و حکومت را ادامه دهد؟
امام فرمود تفاوت انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر آن است که آنجا یک طاغوتی میآید و طاغوت قبلی را برمیدارد و میگوید باید من باشم. امام میگوید برای ما هر دو طاغوتند و آن طاغوتی که جدید آمده است ولو اینکه آدم خوبی هم باشد به یک بُعد از انسان توجه دارد و آن بعد مادی است و سپس میگوید ما «قیامالله» کردیم.
در قیامالله استفاده از مواهب عرفی حکومت برای حاکمان همانقدر زشت و ناپسند است که عدول از اصول اسلامی برای حفظ حکومت واجد نکوهش است؛ بنابراین جمهوری اسلامی نمیتواند بهقول امام «جمهوری اسلامی لفظی» و بهقول مقام معظم رهبری «جمهوری اسلامی اسمی» باشد. نمیتواند بهنام دین، خود پرچمدار فسق و فجور و مروج گناه در جامعه باشد. ممکن است آلودگانی در حکومت باشند و البته هستند، اما سیره حاکمان نمیتواند بهصورتی باشد که برای مانایی در قدرت درمقابل فساد چشمبند بزند و احتمالا تحسین هم بشنود.
برای مدیریت عالی نظام از جهت ارادی کاری ندارد که مراکز فساد را همانند مراکز عبادی محترم بشمارد و از مقبولیت حداکثری برخوردار و همگان برای او کف بزنند. اما این حکومت، حکومت دینی نیست. نگاه واقعگرایانه و اصولی به ما میگوید جمهوری اسلامی نمیتواند مروج ولنگاری باشد یا آن را در حیطه عمومی تأیید کند (حوزه خصوصی امر دیگری است)، بنابراین یا باید بر اصول اسلامی در جامعهای که ۹۹ درصد آن مدعای مسلمانی دارند بایستد یا حکومت را رها و حجت را تمام نماید.
اگر روزی دیدیم که مسئولان حکومت از جمهوری اسلامی صرفا به یک اسم، نام و پسوند اکتفا کردهاند، معنایش این است که قدرت به ماهو قدرت، برایشان مهم است و درمقابل هرچه برای این قدرت مشکلآفرین است، کوتاه میآیند و سازش میکنند تا در قدرت بمانند البته تاکید بر اصول اسلامی بدین معنا نیست که حاکمیت صرفا روشهای قهری را به خدمت بگیرد و روشهای تربیتی را نادیده انگارد. برخورد با مردم باید وزین و توأم با حفظ شأن آنان باشد؛ کما اینکه نمیتوان بر روی سیاسی بودن برخی نابهنجاریها چشم پوشید و صرفا آن را فرهنگی تفسیر کرد.
حضرت علی در حکومت و جهاد کسی را مجبور به کاری نمی کرد بلکه آنها را قانع می کرد .
شما دغدغه حضرت امیر را ندارید . بلکه دغدغه پول مفت بیت المال را دارید .