فرارو- درست است که دادههای مربوط به مرگ و میر توسط حیوانات کاملا دقیق نیستند، اما حلزون این موجود لزج با حرکت آهسته خطری را ایجاد میکند که شکارچیان بزرگ مثل کروکودیلها و کوسهها به سادگی ایجاد نمیکنند.
به گزارش فرارو به نقل از هاآرتص، خطرناکترین حیوانات جهان برای ما کداماند؟ میتوان گفت پشه، در ظاهر نیش آن در مقایسه با حمله تمساح چیزی نیست، اما سالانه صدها هزار نفر بر اثر بیماریهای انتقال یافته از طریق پشه مانند مالاریا و تب دنگی جان خود را از دست میدهند.
دومین حیوان در فهرست مرگبارترین حیوانات مار و سومی سگ است. سپس در رتبه چهارم حلزون آب شیرین را داریم که در برابر آن شکارچیان بزرگ مانند تمساح (در رتبه هشتم)، شیر (در رتبه دوازدهم) و کوسه (در رتبه چهاردهم) در جایگاههایی کاملا تحقیر کننده قرار میگیرند. فهرست مرگبارترین حیوانات که در سال ۲۰۱۸ میلادی توسط وب سایت Statista منتشر شد احتمالا برای تاکید بر مهربانی نسبی شیر بود که در آن سال تنها ۲۲ نفر را کشت. از پادشاه جانوران نترسید!
در مورد پشه و حلزون علت مرگ میکروبهای ناقل توسط این موجودات است. نه حشره و نه نرم تنان نمیتوانند گردن شما را درآورند، اما آن موجودات حیوانات خطرناکی به شمار میروند، زیرا تماس مستقیم بین شما و این حیوانات میتواند باعث مرگ تان شود.
این موضوع در مورد حیوان ناشناختهای که گفته میشود ویروس کرونا از آن نشئت گرفته است صادق نیست. این ویروس مشکوک است (اما ثابت نشده است!) که از حیوانی مانند پانگولین یا خفاش که در چین خورده شده نشئت گرفته باشد. آخرین باری که شخصا با یک پانگولین یا خفاش چه در طبیعت و چه در بشقاب غذا مواجه شدید چه زمانی بود؟!
پیش از ادامه باید یک هشدار داده شود. اعداد میتوانند گمراه کننده باشند چرا که حیوانات بزرگی که میتوانند به روشهایی که متوجه میشویم به ما حمله کنند در حال نابودی هستند. اگر شیرها، گرگهای بزرگ، کوسهها و خزندگان غول پیکر در وضعیتی عادی قرار داشتند میتوانستند تلفات بیش تری به بار آورند.
هم چنین، دادههای مربوط به مرگ و میر کاملا دقیق نیستند. هر برخورد اسب آبی یا کوسه ثبت نمیشود. هم چنین، چتر دریایی گونهای از عروس دریایی در فهرست حیوانات خطرناک Statista وجود ندارد، اما باز هم آمارهای موجود در آن جا غیرقابل اعتماد هستند. افرادی که در دریا با چتر دریایی مرگبار روبرو میشوند ممکن است غرق شوند و علت مرگ آنان ناشناخته باقی بماند. دانشمندان تخمین میزنند که چتر دریایی جان صدها نفر را در سال میگیرد. در سال ۲۰۱۹ میلادی "واشنگتن پست" پیشنهاد داد افرادی که برای تعطیلات ساحلی برنامه ریزی میکنند در پیش بینیهای مرتبط با حضور چتر دریایی نقش داشته باشند.
بنابراین، نکته این نیست که پشهها میمکند یا این که با دیدن حلزون باید با فریاد فرار کنید. نکته این است که اگر خزندگان غول پیکر و کوسهها را تحریک نکنید و از دهان شان دور بمانید شما را به طور کلی تنها خواهند گذاشت. در مورد تلفات جهانی کوسهها در سال ۲۰۱۸ میلادی تنها ۶ مورد و در سال ۲۰۲۱ میلادی ۱۱ مورد ثبت شده بودند. این در حالیست که سالانه میلیونها نفر در اقیانوس شنا میکنند.
واقعیت آن است که کوسهها نمیخواهند ما را بخورند. غذای طبیعی آنان ماهیها هستند نه پستانداران ساکن خشکی از جمله انسان ها.
متاسفانه، ما غذای طبیعی برخی از پشهها هستیم و زمانی که گونههای خاصی از پشهها با قسمتهای دهان خود به پوست ما نفوذ میکنند ممکن است ما را با میکروبهای موجود در بزاق خود آلوده کنند یک مجموعه ترشحی فوق العاده پیچیده پر از پروتئین که برخی از آنها به عنوان راز علم باقی مانده اند.
با این وجود، ماجرای حلزون آب شیرین چیست؟ حتی اگر بخواهد نمیتواند ما را شکار کند، زیرا نمیتواند ما را بگیرد و نه دندانی به معنای سنتی آن دارد فقط یک رادولا (سوهانک) در گلوی کوچک اش با هزاران ریز دندان دارد. رادولا ساختار کالبد شناختی است که نرم تنان برای تغذیه از آن استفاده میکنند و به نوعی زبان این جانوران به شمار میآید. سوهانک دندانکهای کوچک و نوارهای کیتینی دارد که معمولا برای تراشیدن و بریدن مواد غذایی پیش از هدایت این مواد به مری به کار میرود.
مشکل زمانی است که حلزونهای آب شیرین حامل کرم هستند که باعث شیستوزومیازیس با نام مستعار بیلارزیا یا "تب حلزون" میشود. چندین گونه از حلزون میتوانند ناقل این بیماری باشند و حتی چندین نوع انگل بیلارزیا وجود دارد. بیلارزیا یک بیماری مزمن است، اما میتواند کشنده باشد. تخمین زده میشود که مرگ و میر ناشی از ابتلا به این بیماری بین ۲۰۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰۰ در سال متغیر باشد.
شاید بپرسید شیوه کار آن چگونه است؟ این یک چرخه است بنابراین نقطه آغاز آن دلخواه است. اما بیایید با یک فرد مبتلا شروع کنیم که برای آرامش داخل آب شیرین یک دریاچه یا رودخانه یا حتی یک گودال رفته و تخمهای کرم را از طریق ادرار یا مدفوع رها میکند. با بیرون آمدن تخم در آب لاروها و به دنبال آن حلزونها آلوده شده و لاروها در داخل حلزون تکثیر میشوند.
یک مطالعه کوچک نشان داد که میگوها بیشتر حلزونهای آلوده به بیلارزیا را میخورند. چرایی آن مشخص نیست، اما به نظر میرسد که حلزونهای آلوده واکنش ضعیف تری نسبت به تهدید آشکار از خود نشان داده بودند. کرم بیلارزیا در چرخه زندگی خود دو مرحله تولید مثل دارد: یکی از طریق شبیه سازی و دیگری از طریق رابطه جنسی.
در داخل حلزون، لاروها به صورت غیر جنسی تولید مثل میکنند و همان طور که دیدیم حلزون احتمال بیش تری دارد که خودش خورده شود. خب، زندگی چنین است. حلزونهای آلوده خورده نشده کلونهای لارو را در آب رها میکنند. این جایی است که شما وارد آب میشوید. در آن شنا میکنید لباسهای تان را در آن خواهید شست و لاروها ممکن است به پوست شما نفوذ کنند و وارد جریان خون شوند، به اطراف سفر کنند و ریه ها، کبد و موارد دیگر را آلوده کنند و درون شما تا بزرگسالی بالغ میشوند و در بدن تان به عنوان میزبان جفت گیری کرده و تخم تولید میکنند. تخم آنها از غشاهای مثانه و رودهها عبور میکند تا شما آن را در دریاچه یا هر کجای دیگر ترشح کنید و بدین ترتیب چرخه بیلارزیا ادامه مییابد.
در هر صورت، بیلارزیا از فرد به فرد منتقل نمیشود. در کل، حلزون باید درگیر و دخیل در این چرخه باشد.
حال باید چه کرد؟ به افرادی که در قلمروی حضور بیلارزیا بزرگ میشوند توصیه میشود از ایستادن و حضور در آب شیرین که ممکن است حلزونها در آنجا وجود داشته باشند خودداری ورزند. حلزونها در رودخانههای پرشتاب حضور ندارند. البته امروز این بیماری قابل درمان است، اما مقامهای پزشکی اشاره میکنند که فرد بیمار باید دوره دارویی را تکمیل کند، زیرا این دارو روی کرمهای بزرگسال بهترین اثر را دارد و احتمالا سیستم شما میزبان کرمهای جوانتر نیز خواهد بود.
اگر بیلارزیا قابل درمان است چرا حلزون و بیمار شدن بر اثر آن تا این اندازه خطرناک است تا حدی که باعث شرمساری تمساح شود؟! واقعیت آن است که بیلارزیا گسترده است و همه نمیدانند که به آن مبتلا هستند یا خیر، در نتیجه، به دنبال درمان نیز نیستند.
بیلارزیا در آفریقا جایی که بیشترین شیوع را دارد شناسایی شده است. هم چنین، در آسیا و آمریکای جنوبی و مواردی در دریای کارائیب و یمن مشاهده شده است. سازمان بهداشت جهانی تخمین میزند که حدود یک چهارم میلیارد نفر در هر زمان به آن مبتلا هستند.
دست کم از نظر تاریخی نیز احتمال حضور آن در خاورمیانه وجود داشته است. شواهد در متون پزشکی مصر باستان و آشوری علائمی را گزارش میکنند که شبیه شیستوزومیازیس است و عفونت در چندین مومیایی مصری شناسایی شده بودند. در واقع، باستان شناسان برای اولین بار در سال ۱۹۱۰ میلادی متوجه این موضوع شدند. این بیماری هنوز در مصر وجود دارد، اما دست کم در سرزمینهایی که ارتشهای بزرگ آشور در سرتاسر منطقه گسترش یافته و وحشت و احتمالا انگلها را گسترش داده بود اکنون تبدیل به بیماریای نادر شده است.