سیلاب اخیر که براساس آمارهای رسمی تا به امروز بیش از ۱۲۰ کشته و مفقود و دهها هزار میلیارد تومان خسارت مالی بهجا گذاشته درحالی تکرار شده که تنها ۷ ماه از وقوع سیلاب نسبتا وسیع در استانهای جنوبی کشور در دی ماه ۱۴۰۰ گذشته بود و پیش از آن نیز در سال ۱۳۹۸ سیلاب گسترده دیگری از شمال تا جنوب ایران را شاهد بودیم که گرچه خسارات جانی آن به دلیل برخی مدیریتها، کمتر از سیلاب اخیر بود، اما ابعاد خسارتش با سیل اخیر شاید برابری میکرد.
با شدت گرفتن پیامدهای تغییر اقلیم در ایران و جهان (که بارها هشدار داده شده) و به موازات آن شدت گرفتن بهرهکشیهای بیحد و حصر از منابع آب و خاک کشور، حالا وقوع سیلهای ویرانگر با دامنه خسارات هنگفت نیز شدت گرفته بهطوری که اکنون هر چند سال و گاه هر چند ماه یکبار، باید منتظر وقوع سیلی ویرانگر باشیم.
به گزارش اعتماد، سیلاب اخیر که براساس آمارهای رسمی تا به امروز بیش از ۱۲۰ کشته و مفقود و دهها هزار میلیارد تومان خسارت مالی بهجا گذاشته درحالی تکرار شده که تنها ۷ ماه از وقوع سیلاب نسبتا وسیع در استانهای جنوبی کشور در دی ماه ۱۴۰۰ گذشته بود و پیش از آن نیز در سال ۱۳۹۸ سیلاب گسترده دیگری از شمال تا جنوب ایران را شاهد بودیم که گرچه خسارات جانی آن به دلیل برخی مدیریتها، کمتر از سیلاب اخیر بود، اما ابعاد خسارتش با سیل اخیر شاید برابری میکرد.
اما چرا سیلها با بازههای زمانی کوتاهتر مرتبا در فصلهای مختلف در ایران تکرار میشوند؟! چرا هر میزان بارشی اعم از کم و زیاد در کشور ما در سالهای اخیر عمدتا تبدیل به سیلابهای خسارتزا و مرگبار میشود؟ و چرا راه چارهای برای کاهش خسارتها اندیشیده نمیشود؟ آیا اساسا برای مهار قدرت تخریبی سیلها و بهرهمندی درست از این بارشها و سیلابها کاری کردهایم؟!
تنها مروری بر عملکرد دستگاههای اجرایی کشور در سالهای اخیر نشان میدهد متاسفانه همه اقدامات صورت گرفته تا به امروز، تنها به جبران بخشی از خسارات وارده و تکرار همان اشتباهات مدیریتی و اتخاذ همان سیاستها و برنامههای غلط ختم شده و عملا اقدام موثری صورت نگرفته و انگار قرار هم نیست انجام شود!
ساخت و سازهای غیرمجاز در حریم و بستر رودخانهها، تخریب تالابها و دریاچهها و جنگلها و مراتع و کوهستانهای کشور، چرای بیرویه دام تا بیش از ۶ برابر حد مجاز، گسترش فعالیتهای معدنکاوی در کشور برای درآمدزایی بیشتر دولت و خامفروشی و صادرات، تغییر کاربری گسترده اراضی ملی به کشاورزی و ویلاسازی، گسترش راههای عریض و طویل در ارتفاعات و عمق جنگلها، صدور مجوز برای تغییر کاربری اراضی شیبدار کشور و تبدیل آن به باغات تنها بخشی از اقدامات پرسشبرانگیز دولتهای متمادی در ایران بوده که نه تنها هیچ وقت متوقف نشده که با تغییر هر دولت، فقط به شدت به بهرهبرداریها و بهرهکشیها از منابع آب و خاک کشور افزوده شده است.
ناگفته پیداست مادامی که حفظ محیطزیست به شیوههای علمی و مدیریتی درست و با مشارکت مردم و سازمانهای غیردولتی، در اولویت برنامههای کشور و موتور تخریب و ویرانگر توسعه ناپایدار کشور در مسیر آیندهنگری و پایداری قرار نگیرد، نه تنها سیلها کمتر نمیشود که بلکه افزونتر هم خواهد شد!
دکتر بهلول علیجانی، مدرس دانشگاه و بنیانگذار علم اقلیمشناسی سینوپتیک در ایران در پاسخ به اینکه آیا بارشهای اخیر بیش از حد انتظار و مخرب بودند، میگوید: این بارشها، خیلی غیرعادی نیستند. این بارشها در طول سالهای متمادی در ایران و در فصل تابستان بوده، منتها اولا احتمال وقوعشان خیلی کم است، یعنی هر ۳۰ سال یا ۴۰ سال میبارند و محدوده گسترششان هم کمتر است و عمدتا شامل نیمه جنوبی کشور میشد. یعنی هر موقع شرایط اتمسفری آماده باشد آنها میآیند، اما اکثر سالها این شرایط آماده نیست. اما شبیه همین بارش که منشا آن سامانه مونسون بوده یکسال در مرداد ۱۳۶۶ و یکبار هم در سال ۱۳۳۵ بوده و الان هم در سال ۱۴۰۱ تکرار شده است. بنابراین از نظر منشا، این سامانه جزو سامانههای بارشزای کشور ایران بوده منتها در فواصل زمانی خیلی زیاد به وقوع میپیوسته است.
او میافزاید:، اما از یک طرف هم میتوان استدلال کرد که بارشهای امسال غیرعادی است! چرا؟ چون تا قبل از این، ما شاهد پیامدهای تغییر اقلیم نبودیم و اکنون چند سالی است که با گرمایش جهانی و تغییر اقلیم مواجه هستیم و همه هم میدانیم موقعی که در شرایط تغییر اقلیم هستیم، اقلیم بینظم میشود و وقتی هوا هم گرم میشود، بینظمتر میشود! یعنی یا باران نداریم اگر هم داشته باشیم رگباری است و این بارشها هم یک مقدار شدتشان و گستره عملشان بیشتر میشود. به همین دلیل است که از جنوب ایران تا دامنههای البرز هم آمده و ایجاد بارش کرده است. اینکه پیامدهای تغییر اقلیم در کشور ما چیست، هم بارها تاکنون هشدار داده شده است! البته بارشهای اخیر اینقدر هم شدید نبوده که حالا همه گناه سیل را بیندازیم گردن بارش. نه اینطور نیست! آنچه در چند روز گذشته اتفاق افتاد یک بارش رگباری نسبتا شدید بود ولی به تنهایی عامل وقوع این حجم از سیلاب نبود!
این اقلیمشناس میافزاید: نکته مورد توجه این است که جغرافیای زمین در ایران فرق کرده است! یعنی ویژگیها و کاربریهای زمین، پوشش گیاهی و خاک بسیار تغییر کرده است. در مورد امامزاده داوود باید بگویم، همیشه هر موقع بارشی میشد و آبی از بالا میآمد از جای خودش عبور میکرد و میرفت ولی در سالهایی اخیر چقدر ساخت و ساز و جاده و آسفالت، در این منطقه صورت گرفت؟! خب سیل باید از کجا عبور کند؟ معلوم است وقتی شما دره را میگیرید آب هم میآید پشت موانع جمع میشود و یکباره یک نیروی عظیمی میشود که قدرت تخریبی بالایی دارد. حتی اگر آب هم کم باشد وقتی جایی جمع شود در صورت آزاد شدن، قدرت تخریبی بالایی دارد. ما چنین وضعیتی را در سیل نکا در سال ۱۳۷۸ و در سیل آققلا در ۱۳۹۸ و در سیل شیراز هم در سال ۱۳۹۸ داشتیم که مستقیما علت وقوعش دستکاریهای انسانی بوده است.
علیجانی تاکید میکند: مردم مسیلها را گرفتند و در دامنههای بالاتر، پوشش گیاهی به خاطر خشکسالی و دلایل احتمالی دیگر کمتر و خاک سستتر شده و در نتیجه هر قطره آبی که آن بالا میافتد جذب زمین نمیشود و میآید پایین. متاسفانه سطوح آسفالته هم زیاد شده و هر قدر سطوح آسفالته زیاد شود طبیعی است که آب در آسفالت نفوذ نمیکند و جاری میشود.
بهلول علیجانی در این باره میگوید: اگر بخواهیم دنبال مقصر باشیم هم مردم، هم دولت و هم مدیریتها همه مقصر هستند. اینها نباید گناه را گردن هم بیندازند. باید مدیران مربوطه و متخصصان و دانشمندان با هم بنشینند و بررسی کنند که چرا چنین شد؟ سیل باید بررسی شود. البته سیل ۹۸ بررسی و توصیههای زیادی هم شد و من هم عضو کارگروه اقلیمشناسی آن بررسیها بودم ولی باز هم دیدیم هیچ یک عملیاتی نشد؛ لذا تاکید میکنم اینبار مسوولان باید با متخصصان سر یک میز بنشینند و علت را موشکافانه بررسی کنند.
او میافزاید: بنابراین اگر دولت میخواهد مدیریت کند، باید از روی زمین شروع کند. اتمسفر را که نمیشود کاری کرد ولی میشود روی زمین به گونهای مدیریت کرد که خسارتهای بارشها حداقلی باشد، هم خسارتهای جانی و هم خسارتهای مالی. حالا روی زمین چکار باید کرد؟
او تاکید میکند: مثلا در شهرستان فسا، جهاد کشاورزی فعالیتهایی از گذشته انجام داده و موفق شده در سالهای متمادی جلوی سیلاب را بگیرد و آب قابل توجهی را هم به سفرههای آب زیرزمینی هدایت کند. خب این فعالیتها چرا گسترش پیدا نمیکند؟ اگر گسترش پیدا کند، هم مشکل سیل مرتفع و هم آب زیرزمینی تغذیه میشود. این یک نمونه موفق در کشور است و چه ایرادی دارد این نمونه در کشور تقلید و فراگیر شود؟
بهلول علیجانی درباره برخی اظهارنظرها درباره سازمان هواشناسی میگوید: اولا سازمان هواشناسی هشدارش براساس یک مدل و نقشه است و اینکه بتواند بگوید در فلان منطقه و فلان ساعت، مثلا ۳۰ میلیمتر بارش خواهیم داشت، خیلی سخت است. آنها هشدارهایشان را در حد توان علمی خودشان دادهاند ولی متاسفانه در سال ۹۸ هم شاهد این بودیم و الان هم هستیم که مرتبا همه همدیگر را مقصر میدانند و میخواهند اشتباهات را گردن هم بیندازند. هم مردم و هم مسوولان باید بپذیرند که مقصرند. مردمی که بهرغم هشدار بارش، میروند در مسیر رودخانهها و ییلاقات و مسوولانی که اقدام بهموقع نمیکنند، در این صورت بله هواشناسی هم تقصیر دارد نمیشود گفت آنها تقصیر ندارند، ولی پدیدههای جوی اینقدر سرعت دارند که دستگاههای هواشناسی نمیتواند ۵ دقیقه به ۵ دقیقه رخدادها را پیشبینی کند.
برای این کار نیاز به تجهیزات دقیقتر است و ایستگاههای زیادی در سراسر کشور لازم است تا بتوان پیشبینیهای دقیقتر کرد. این تجهیزات خیلی پیشرفته را تا جایی که میدانم سازمان هواشناسی ندارد و به خاطر تحریمها هم قیمتها خیلی بالا رفته و شاید الان با این قیمتها نتوانند بخرند. این مشکلات هم وجود دارد.
او میافزاید: تا چه زمانی میخواهیم تقصیرها را گردن هم بیندازیم و خودمان از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنیم؟ وقتی سیل میآید همدیگر را مقصر میدانیم و بعد که سیل تمام میشود دوباره فراموش میشود تا سیل بعدی! این اقلیمشناس همچنین میافزاید: من یک توصیه هم برای استانداران داشتم، اینکه فرمانداران و شهرداران که گمارده میشوند اکثرا تحصیلاتشان در رشتههای غیرجغرافیا و غیرعلوم طبیعی است و به جغرافیا و محیط طبیعی منطقه آشنایی ندارند. به نظر من لازم است یا از متخصصان این علوم هم انتخاب شوند یا اگر نمیتوانند دستکم کارشناسان خبره جغرافیا و علوم طبیعی در هر شهر و استان و شهرستان در ادارات وجود داشته باشند که بتوانند مشاوره به مسوولان بدهند، وگرنه چرا الان باید بعد از سیل امامزاده داوود به فکر این بیفتیم که چرا سیل در امامزاده اینقدر تلفات داشت؟
اگر این کارشناسان خبره وجود داشتند، میتوانستند به مسوولان مشاوره دهند که با توجه به شرایط هشدار هواشناسی و وضعیت توپوگرافی فلان منطقه که خطر سیل را تشدید میکند باید فلان تصمیم را گرفت. این نکته مهمی است و مسوولان باید جلسات بررسی علل وقوع سیل را تشکیل دهند تا ببینند چکار کنیم که دوباره در این وضعیت گرفتار نشویم؟!
به گفته او هم امسال و هم سال ۹۸ کشور در نتیجه سیل، خسارت زیادی دید و آب زیادی هم بدون اینکه استفاده شود وارد دریا شد در حالی که این آبها میتوانست صرف تغذیه سفرههای آب زیرزمینی شود و بخشی از مشکلات کم آبی کشور را حل کند.
بهلول علیجانی گفت: به مردم باید گفته شود وقتی صحبت از تغییر اقلیم و بارشهای رگباری میکنیم یعنی باید بدانید که دیگر در بستر رودخانه ننشینید، در حریم رودخانه ساخت و ساز نکنید و دیگر برای وقوع سیل در مناطق ارتفاعات و اطراف رودها نباید منتظر باشید تا حتما آسمان ابری شود و یک ساعت باران بیاید و سیلی اتفاق بیفتد! ممکن است آسمان آفتابی باشد ولی در بالادست ابری بوده و بارش اتفاق افتاده باشد. فقط ۱۰ دقیقه بارش رگباری هم میتواند با توجه به کاهش پوشش گیاهی زمین در کشور ما ایجاد سیلاب کند. باید به مردم آموزش داد که از نزدیک شدن به رودخانهها و نشستن کنار رودها پرهیز کرده و فاصله مطمئنه را رعایت کنند.
اما آیا واقعا مسوولان نمیدانند که نباید در حریم و بستر رودخانهها ساخت و ساز انجام شود؟ تجربه چند دهه اخیر به خوبی نشان داده به موازات گسترش ساختوسازها و بهرهکشیهای بیحد و حصر از سوی ارگانها و مردم، کارشناسان و رسانههای مسوول همواره هشدار دادهاند، اما متاسفانه گوش شنوایی وجود نداشته است.
به عنوان مثال در مورد وقوع سیل در امامزاده داوود و رود ده کن و بخشهای شمالی استان تهران، مدیران سازمان جنگلها و مراتع کشور در سالهای اخیر مرتبا هشدار داده و حتی رسانهای هم کردهاند.
هوشنگ جزی، مدیرکل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان منابع طبیعی کشور در سال ۹۸ در یک گفتوگوی رسانهای گفته بود: نگران وقوع سیل در تهران هستیم، به ویژه در نقاطی که تغییرات زیاد بوده، شاهد هستیم که بارشها خسارات بیشتری نیز وارد کرده که واضحترین مورد در شیراز اتفاق افتاد. در تهران نیز در مناطقی مانند امامزاده داوود، کن، گلابدره، دربند و... شاهد چنین تغییراتی هستیم و همین مساله ما را نگران میکند. او همچنین از ابلاغ برنامه جلوگیری از سیل در تهران به استانداری در سال ۹۸ خبر داده و خواستار اجرای آبخیزداری حتی در منطقه شهری تهران شده بود.
همین مقام مسوول در سال ۹۹ نیز مجددا هشدار داده و گفته بود که براساس مطالعات صورت گرفته و آمار بارشهای سالهای اخیر، میتوان گفت تنها با یک ساعت بارش شدید در کوههای بالادست تهران و رسیدن میزان بارش به ۲۰میلیمتر، مناطق کوهپایه شهر به سرعت در معرض سیلاب قرار میگیرند و تلفات مالی و جانی تحمیل میشود.
او گفته بود: باید دست استان تهران در تامین منابع مالی آبخیزداری باز باشد. شهرداری تهران هم باید، اقدامات آبخیزداری را انجام دهد و خروجیهای شهر را برای سیلاب مناسبسازی کند، چون جنس سیلابی که برای تهران پیشبینی میشود، سیلاب «واریزهای» است. یعنی سیلاب سنگین، مملو از گلولای که بلافاصله تمام معابر را میبندد.
حالا بعد از گذشت تنها سه سال از هشدارهای کارشناسی و اعلام هشدار رسمی سازمان هواشناسی مبنی بر احتمال وقوع سیل در شمال تهران، نه تنها جادهها به سمت ییلاقات مسدود نشد که حتی امامزاده داوود نیز کما فیالسابق، پذیرای گردشگران و زایران بود که نتیجه امر به بروز تلفات سنگین منجر شد.
براساس آخرین آمار ارایه شده توسط معاونت آبخیزداری سازمان منابع طبیعی کشور، فراوانی وقوع سیل از ۱۷۹ مورد در فاصله سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۹ به ۱۵۸۱ مورد در فاصله سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰ افزایش یافته است. از سال ۱۳۹۰ تا ۶ ماهه نخست سال ۹۴ نیز ۵۵۲ سیل دیگر در کشور به ثبت رسیده است.
براساس آمار بانک اطلاعات سیل در این سازمان، سالانه حدود ۴۵۰ شهر و ۸۶۰۰ روستا و آبادی در معرض سیل قرار میگیرند، بهطوری که تنها در فاصله سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۵، حدود ۹۷۵ سیل نسبتا بزرگ در کشور به ثبت رسیده که خسارات قابلتوجهی بهجا گذاشته است.
سیل هر ساله بهطور متوسط ۴۰ هزار میلیارد ریال به کشور خسارت میزند که این رقم تنها برای سیلاب اخیر بیش از ۱۳ هزار میلیارد تومان تا الان برآورد شده که قطعا چندین برابر این رقم است.
کارشناسان اجرای کامل عملیات آبخیزداری، پخش و کنترل سیلاب، مدیریت چرای دام و قرق مراتع به منظور جلوگیری از فرسایش خاک و ممانعت از ساختوساز در حریم و بستر رودخانهها و رود درهها و نیز ارتفاعات و ممانعت از دستکاری مسیر رودخانهها را از مهمترین راهکارهای کاهش خسارات ناشی از سیل در کشور میدانند.
«سیل برکت است. این نادانی ماست که سیل را مصیبت میدانیم. اگر سیل نبود، در بیشتر مناطق جهان حیات نبود، آب نبود. سیلابها باید باشند تا سفرههای آب زیرزمینی سیراب شوند. فقط نکته مهم اینجاست که ما بتوانیم سیلابهای جاری را مهار و از برکت خدا به شکل مطلوب استفاده کنیم.» این اظهارات دکتر سید آهنگ کوثر، محقق ۸۰ ساله شیرازی و بنیانگذار علم آبخوانداری در ایران است که حاصل چهار دهه تلاشاش در سیلابیترین دشت استان فارس، حالا تبدیل به آبادانی این منطقه شده است.
حتی سیلاب اخیر در بیشتر استانهای کشور و نیز استان فارس هم، در حالی که بیش از یکصد و ۲۰ کشته و مفقود و دهها هزار میلیارد تومان خسارت بهجا گذاشت، اما در منطقه گربایگان فسا و محدوده ۴ روستایی که او و همکارانش اقدام به عملیات آبخوانداری کرده بودند، خسارتی بهجا نگذاشت و آب روان شده صرف تغذیه آبخوان و دشتهای منطقه شد!
دکتر آهنگ کوثر که در سالهای گذشته موفق به دریافت دو جایزه معتبر از یونسکو و برنامه اسکان بشر سازمان ملل برای احیای منطقه گربایگان فسا و بازگشت مهاجران به روستا و رونق کشاورزی و تقویت چاههای منطقه شده بود حالا چند سالی است که دیگر تمایلی به مصاحبه با رسانهها ندارد و میگوید من گفتنیها را بارها گفتم. آنچه او بارها بر آن تاکید کرده لزوم توجه بیشتر به آبخوانداری است که هیچگاه مورد توجه دولتها قرار نگرفته است. از اینرو هرساله نه تنها روند تخریب منابع طبیعی و محیطزیست کشور شدت میگیرد که حتی اقدامات کنترلی و احیایی هم بهطور چشمگیر انجام نمیشود. همین امر باعث شده تا حالا وقوع سیلها و خسارات آن بیشتر شود.
تنها در سال ۹۸ تخمین زده شده است که بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ میلیون تن خاک مرغوب کشور در جریان سیل شسته و از بین رفته باشد. در سیلاب اخیر نیز ویژگی بارز سیلاب به ویژه در مناطقی، چون استان تهران و چهارمحال و کهگیلویه وبویراحمد حجم قابل توجه رسوبات بود که در برخی مناطق مثل فیروزکوه و امامزاده داوود حجم رسوبات طبق اخبار منتشره به ۴ متر هم میرسید! و اینجاست که لزوم اجرای عملیات آبخوانداری و آبخیزداری بیش از گذشته اهمیت مییابد.
هوشنگ جزی، مدیرکل دفتر آبخیزداری سازمان منابع طبیعی با ابراز نگرانی از تشدید سیلاب در کشور میگوید: متاسفانه تا زمانی که حفاظت از آب و خاک و منابع طبیعی اولویت کشور و مسوولان نباشد ما همچنان با کمبود اعتبارات برای آبخیزداری مواجه هستیم.
او میافزاید: در برنامه ششم توسعه، ما باید ۱۰ میلیون هکتار از اراضی کشور را زیر پوشش طرحهای آبخیزداری میبردیم ولی به دلیل عدم تخصیص اعتبارات حدود ۴۵ درصد از تعهداتمان را موفق شدیم اجرایی کنیم این در حالی است که هر جا عملیات آبخیزداری انجام شده سیلابها خسارت کمتری داشته که نمونه اخیر آن در حوضه «آبخیزانزها» در فیروزکوه یا بخشی از دشتیاری در سیستان و بلوچستان و مناطق دیگر در استان فارس و... بوده است.
این مقام مسوول گفت: بندهایی که در جریان سیلهای اخیر شدت سیلاب را بیشتر کرد و شکسته شد متعلق به اقدامات آبخیزداری نبود. بهطور مثال بند خاکی در شهرستان تفت یزد از دهه ۶۰ توسط جهاد سازندگی ساخته شده و در سیستان و بلوچستان هم بندی که تخریب شد توسط خود مردم ساخته شده بود، ولی بندهایی که طی عملیات آبخیزداری ساخته میشود طبق محاسبات فنی اجرایی و عملیاتی میشود و در برخی مناطق به خوبی موفق شده جلوی سیلاب را بگیرد.
او درباره سیل امامزاده نیز تاکید کرد: ما قبلا هم هشدار داده بودیم و اخیرا نیز با حضور در جلسات دیگری در وزارت کشور و با حضور معاون اول رییسجمهور گزارشهای لازم را ارایه کرده و گفتیم که بسیاری از ساخت و سازها در بستر رود درهها باید برداشته شود ولی مسوولیتش با ما نیست و مسوولان دیگری باید تصمیم بگیرند. در غیر این صورت همچنان شاهد سیلابهای وسیع و خسارات گسترده در سالهای آتی خواهیم بود.
او تاکید کرد: متاسفانه نگاه مسوولان دولتی به پروژههای آبخیزداری، یک نگاه ملی نیست. آنها فکر میکنند اگر سرمایهگذاری در این بخش صورت میگیرد باید یک درآمدی برای دولت داشته باشد مثلا اگر جادهای یا کارخانهای یا سدی ساخته میشود درنهایت درآمدی ایجاد میشود. مسوولان انتظار دارند پروژههای حفاظت از طبیعت و آبخیزداری هم نهایتا به یک پول ختم شود، خب وقتی ما میگوییم این خاکی که حفظ میشود و نه آبی که در زمین ذخیره میشود اینقدر ارزش ریالی دارد، چون مثل درآمد دیگر بخشها نیست چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. او تاکید میکند: بحثهای محیطزیست و منابع طبیعی موضوع پروژههای زودبازده یک ماه و شش ماه نیست که به عمر مدیران برای یکسال و دو سال قد بدهد، گاهی ۱۰ سال زمان لازم است تا نتیجه حاصل شود و، چون عمر مدیریتی کوتاه است کسی از آن استقبال نمیکند!
هوشنگ جزی در پاسخ به اینکه آیا بارشهای اخیر سفرههای آب زیرزمینی را تقویت کرده است، میگوید: این چیزی نیست که بتوانم با عدد و رقم الان بگویم، چون هنوز آمار بارشها دقیقا مشخصا نشده و معلوم نیست و میزان تقویت سفرههای آب زیرزمینی هم نیازمند محاسبات است ولی ناگفته پیداست وقتی این حجم از خاک با بارش شسته میشود یعنی اینکه آب توان جذب شدن در زمین را نداشته است و متاسفانه در بسیاری از موارد این آب به درستی استحصال نشده و بعضا راهی دریا میشود.
به گفته او «در حال حاضر ۱۳۶ میلیارد مترمکعب کسری مخزن آبهای زیرزمینی است درحالی که این رقم در سال ۵۷ صفر بود و از ابتدای دهه ۶۰ با گسترش کشاورزی و صدور مجوز حفر چاهها به تدریج این کسری مخازن زیرزمینی حادث شد تا امروز که به این رقم رسیده است! بنابراین برای احیای منابع طبیعی نیز زمان زیاد و عزم ملی و اعتبارات بهموقع و درخور توجه لازم است ولی ما برای همه حوزهها هزینه میکنیم الا برای طبیعت!»
این مقام تاکید میکند: «متاسفانه نظام مدیریت و برنامهریزی در کشور به گونهای است که اعتبارات را به بخشهایی میدهند که درآمد برای دولت دارند و ارزش هر تن خاکی که ۲۸ دلار است و به ازای هر هکتار بهطور متوسط ۱۵ تن از دست میرود را هیچ میدانند و اگر ما بخواهیم این خاک را حفظ کنیم تا بهتبع آن بتوانیم آب را حفظ کنیم، میگویند برای این کار بیزینس پلن بدهید که چقدر درآمدزایی دارد؟!»
این پرسشی است که متاسفانه پاسخش چشمانداز روشنی را به تصویر نمیکشد! چون درست در همین بحبوحهای که سیل بخشهای وسیعی از کشور را در بر گرفته و کارشناسان بسیاری، علت افزایش خسارت سیلها را تغییر کاربری گسترده زمین میدانند حالا دولت تصمیم گرفته موج جدیدی از واگذاری زمین را در کشور به بهانه ایجاد مسکن رقم بزند.
دستور اخیر رییس دولت در سه روز گذشته مهر تاییدی است بر این ادعا. شاید واگذاری زمین بتواند مشکل مسکن را تا حدی حل کند و وعدههای انتخاباتی رییس جمهور را محقق سازد، اما این پرسش مطرح است که آیا تمامی طرحهای مشابه قبلی که منجر به واگذاری میلیونها هکتار از اراضی ملی کشور به بهانه ایجاد مسکن و اشتغال شد به نتیجه مورد انتظار دست یافت؟! یا تنها ویلا به ویلای قشر مرفه اضافه کرد؟
چون کسی که امروز نمیتواند حتی هزینه اجاره یک آپارتمان ۴۰ متری را در شهرهای بزرگ تامین کند چطور میتواند زمین دریافتی را با هزینههای بالا بسازد؟ جز اینکه آن را واگذار کرده و همچون مسکن مهر که حالا قیمتشان نجومی شده، دستاورد دیگری عاید بیخانمانها نمیشود!