در بحران کمبود مهاجم، استعدادی، چون مهدی عبدی باید ستاره خط آتش پرسپولیس باشد
در آستانه آغاز لیگ برتر، پرسپولیس که شروعی توفانی در نقلوانتقالات داشت، در جذب مهاجم ناکام مانده است. (دیروز خبر رسید کار یک مهاجم با پرسپولیس تقریبا تمام شده، ولی هنوز چیزی قطعی و رسمی نشده است.) انتقادی وارد به مدیریت باشگاه که تا امروز نتوانسته خواستههای سرمربی تیم را برآورده کند و نتیجهاش را هم میشود در فضای مجازی و کانالهای هواداری دید که درویش و محمد محمدی با چه ادبیاتی مورد نوازش پرسپولیسیها قرار میگیرند. تیمی که روی کاغذ خریدهای خوبی داشته و در برخی پستها بازیکنان همسطح زیادی دارد، در پیکان خط حملهاش نتوانسته موفق عمل کند. آنهم درحالیکه رقبای سنتی، و بهخصوص استقلال، با انباشت مهاجم مواجه است و جالب اینکه خریدهای آبیپوشان همچنان ادامه دارد که تازهترینش محمد محبی بود.
این حق سرمربی و هواداران است که مدیریت پرسپولیس را مورد پرسش انتقادی قرار دهند که چرا هیچکدام از وعدههای داده شده در نهایت به ثمر نرسیده است. آنهم درحالیکه مثلا بازگرداندن منشا به پرسپولیس آنقدرها نباید دشوار بوده باشد یا گزینههای دیگری که به بنبست رسیدن مذاکرات با آنها به دلایلی ربط داده شده که طبیعتا برای دیگر باشگاهها میتواند صدق کند؛ اینکه چرا پرسپولیس از خرید بازیکن خارجی عاجز است، ولی سپاهان و فولاد و دیگر تیمها در همین شرایط بازیکن و مربی میخرند (یادمان باشد که آوردن دستیار خارجی برای یحیی هم به معضلی تبدیل شده بود).
در چنین شرایطی طبیعی است که هواداران نگران تیمی باشند که تنها مهاجم خارجیاش تمیروف سال گذشته آن کیفیت ناامیدکننده را به نمایش گذاشته، خبری از عیسی آلکثیر بهدلیل مصدومیت نیست و حامد پاکدل هم به شروع لیگ نمیرسد و عملا همه بار خط حمله بر دوش مهدی عبدی قرار دارد که برای بهیادآوردن آخرین نمایش موفقش باید به اوایل نیم فصل دوم سال گذشته رجوع کنیم.
همه اینها درست، ولی اجازه بدهید به همین مورد مهدی عبدی بپردازیم؛ بازیکن جوانی که حدود ۳ سال پیش نخستینبار کالدرون به او اعتماد کرد تا در نخستین بازیاش برای پرسپولیس و در نخستین دربیاش گل ۳ امتیازی بزند. مهدی عبدی که بعد از شوک محرومیت عیسی آلکثیر، در فینال آسیا هم گل زد تا تنها مهاجم ایرانیای باشد که در تاریخ لیگ قهرمانان آسیا در بازی فینال گل زده است؛ یک استعداد درخشان که در ۲سال اخیر فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته است. یحیی هم چند باری به فرم نامطلوب عبدی اشاره کرده و عملکرد سینوسیاش را مورد انتقاد قرار داده است.
این پرسش از سرمربی پرسپولیس همچنان قابل طرح است که او بهعنوان نفر اول کادر فنی، دقیقا چه کاری برای شکوفایی استعداد عبدی (که بعید است در تواناییهایش تردیدی وجود داشته باشد) انجام داده است؟ اگر عبدی سر به هوا و گرفتار حاشیه شده و تمرکزش را از دست داده، نقش کادر فنی را دقیقا باید در کجای این ماجرا جستوجو کرد؟ چهکسی باید بازیکنان تیم و در این مورد خاص، مهدی عبدی را در فرم مطلوب و آمادگی جسمانی و ذهنی حفظ کند؟ وگرنه انتقاد کردن را که همه میتوانند انجام دهند و این کاری است که معمولا هواداران انجام میدهند، ولی وظیفه کادر فنی چیز دیگری است.
به یاد بیاوریم که برانکو چگونه با دستخالی هم بدون گلایه، کار را طبق فلسفه کاریاش پیش میبرد و هر ستارهای که از پرسپولیس جدا میشد یا بازیکنی بهدلیل فشردگی مسابقات مصدوم میشد، همیشه یک جمله آشنا را بر زبان میآورد: «همین بازیکنانی که در اختیار داریم کیفیت بالایی دارند. با همینها موفق میشویم.» و نتایج پرسپولیس نشان میداد که حرف برانکو نه شعاری برای تقویت روحیه هوادار که اعتقادی برآمده از اطمینان به روش و فلسفه کاریاش بهعنوان سرمربی است؛ سرمربیای که از متوسطترین بازیکنان تیمش هم در جهت مورد نظرش به بهترین شکل بهره میگرفت.
تصویری که از برانکو و جانشیناش کالدرون در ذهن داریم، تصویر مربی صبور و سازنده است؛ ناخدایی که با تصوری مشخص سکان هدایت تیم را عهدهدار شده و کار را با استمرار و تمرین و ممارست و ایفای درست و دقیق نقش معلمی، درمیآورد. این همان انتظاری است که از یحیی میرود تا در سومین فصل حضورش در پرسپولیس، نقش مؤثرتری بهعنوان سرمربی پرسپولیس ایفا کند؛ نقشی متفاوت از یک مربی همیشه معترض به زمین و زمان که تیم را غرق در حاشیه کند. اگر بخواهیم امروز از ۳ سرمربی ایرانی نام ببریم، یکی از آنها قطعا یحیی است. در مورد کیفیت فنی سرمربی پرسپولیس نمیشود تردید کرد، ولی در مورد شیوه کارش، بهخصوص در مواجهه با بازیکنان، تردیدهای جدی وجود دارد که فقط یکی از آنها رهاکردن مهدی عبدی بهعنوان یکی از بهترین استعدادهای فوتبال ایران در سالهای اخیر است. کارنامه یک سال اخیر یحیی در بخش مراقبت و شکوفایی استعدادها، خیلی قابل دفاع نیست.
جز مورد مهدی عبدی، باید به عیسی آلکثیر هم اشاره کرد که بهعنوان بازیکنی که با باشگاه قرارداد داشت، سر خود ماهها تن به عمل جراحی رباط صلیبی پارهاش نداد و حالا نیمفصل اول را کاملا از دست داده است. در مورد مصدومیت آلکثیر هم یحیی بیربط و بیموقع دمکرات شده بود و با اینکه همسو با نظر کادر پزشکی باشگاه بود، ولی تحکم لازم را به خرج نداد. نتیجه اینکه عیسی جای تندادن به جراحی، ماهها با تیم تمرین کرد و وقت را هدر داد.
به نقطه آغاز بازگردیم. پرسپولیس در خط حمله نیاز به خون تازهای دارد و یحیی هم حق دارد که بهدلیل ناتوانی باشگاه در خرید مهاجم ناراحت و معترض باشد (برای خرید بازیکن هنوز ۲هفته دیگر فرصت وجود دارد). همه اینها درست، ولی نمیشود نقش سرمربی را در مورد بازیکنانی که در اختیار دارد، نادیده گرفت. تیمی که مهاجم ندارد، یا به تعبیر درستتر، بهنسبت رقبا کمتر دارد، باید قدر مهرههایی را که در اختیارش است، بیشتر بداند. در این شرایط انتظار هوادار مشاهده یک مهدی عبدی آماده و سرحال در پیشانی خط حمله است؛ همانی که ستاره دربیها بود و در فینال آسیا گل میزد، نه ستاره سر به هوایی که به حال خود رها شده بود؛ یحیی بهعنوان معلم نقشش را باید همین جا ایفا کند.
همشهری