افرادی که در بینی، پلک، گونه، لب، ابرو و... تغییرات زیادی ایجاد کردهاند و پس از صرف هزینههای گزاف و تحمل درد و خطر جراحیهای متعدد در نهایت به چهرهای نامأنوس و نازیبا رسیدهاند، احتمالا نارضایتیهای عمیق و بنیادی از خود و زندگی دارند و با تغییر در ظاهر به دنبال کسب هویتی جدید و سبک متفاوتی از زندگی هستند. اما کسانی که با جراحی فقط یکی، دو نقص را در جهت داشتن چهرهای طبیعیتر و زیباتر انجام دادهاند، معمولا مشکل روانشناختی نداشته یا دستکم این عملها دال بر اختلال در حوزه روان نیست.
برای بررسی عملهای جراحی زیبایی از منظر روانشناسی چند نکته مهم وجود دارد. در گذشته انجام این عملها نادر و با خطر زیادی همراه بود، هزینه عمل برای بیشتر افراد خیلی بالا بود و نتیجه نهایی ممکن بود چندان رضایتبخش نباشد؛ به این دلایل کسی که مشتاق تغییر چهره و بدن خود بود و این خطرات و هزینه را میپذیرفت، امکان داشت به لحاظ روانشناختی برچسب بخورد یا مورد قضاوت جامعه قرار بگیرد؛ زیرا یکی از معیارهای رفتار غیرطبیعی همین نادربودن و احتمال آسیبرساندن به فرد یا دیگران است.
به گزارش شرق، اما در یکی، دو دهه اخیر با پیشرفت پزشکی و فنون جراحی پلاستیک و همچنین متبحرشدن جراحان، انجام عملهای زیبایی بسیار کمخطر و کمعارضه، ارزانتر، رضایتبخشتر و در نتیجه رایجتر شده است.
انواع عملهای زیبایی تحت تأثیر جغرافیا متفاوت است؛ زیرا فرم کلی چهره و بدن افراد در نقاط مختلف دنیا به خاطر ژنتیک با یکدیگر فرق میکند.
برای مثال، تعداد کسانی که بینی بزرگتر از حد طبیعی دارند در خاورمیانه بیشتر از اروپاست و بدیهی به نظر میرسد که افراد بیشتری هم برای اصلاح فرم صورت خود به این عملها روی میآورند. هرچه تعداد افرادی که عمل زیبایی انجام میدهند، افزایش مییابد، سایر کسانی که به ظن خود بینی یا چهره نامتناسبی دارند و هنوز کاری در این مورد نکردهاند، نیاز درونی یا فشار اجتماعی بیشتری برای انجام عمل زیبایی خواهند داشت و این سیکل همچنان ادامه مییابد؛ بنابراین در حال حاضر عمل زیبایی برای فردی که نقص یا عدم تناسب حتی جزئی دارد و مایل به اصلاح و بهبود چهره و بدن خود است از دیدگاه روانشناسی طبیعی تلقی میشود و جزئی از سبک زندگی اکثریت جامعه شده است؛ خواه رینوپلاستی باشد یا پیکرتراشی یا کاشت مو.
در واقع از دید روانشناسی داشتن رضایت از چهره و بدن از مؤلفههای عزت نفس و اعتمادبهنفس است و تأثیر مثبتی بر روان و در نهایت رفتار فرد خواهد داشت. اما جراحی زیبایی وقتی به دفعات زیاد و نه در جهت اصلاح نقص و نازیبایی، بلکه در راستای تغییر شکل کامل و حتی به بهای زشت و تصنعیشدن چهره فرد باشد، نشانه مشکلات روانشناختی است که بسته به سایر نشانهها و پس از بررسیهای تخصصی روانشناختی میتوان نوع و ریشه مشکل فرد را شناسایی و برای بهبود وی برنامهریزی کرد.
برای مثال، افرادی که در بینی، پلک، گونه، لب، ابرو و... تغییرات زیادی ایجاد کردهاند و پس از صرف هزینههای گزاف و تحمل درد و خطر جراحیهای متعدد در نهایت به چهرهای نامأنوس و نازیبا رسیدهاند، احتمالا نارضایتیهای عمیق و بنیادی از خود و زندگی دارند و با تغییر در ظاهر به دنبال کسب هویتی جدید و سبک متفاوتی از زندگی هستند. اما کسانی که با جراحی فقط یکی، دو نقص را در جهت داشتن چهرهای طبیعیتر و زیباتر انجام دادهاند، معمولا مشکل روانشناختی نداشته یا دستکم این عملها دال بر اختلال در حوزه روان نیست.
گردشگری سلامت با شناخت نیاز جدید مردم برای زیبایی و توازن توانسته فرصتی برای ارزآوری و رونق اقتصادی البته فقط در قشر خاصی از جامعه ایجاد کند.
اما متأسفانه از آنجا که تعداد پزشکان و مراکز مرتبط ازجمله رادیولوژی، سونوگرافی، آزمایشگاه و... محدود است، هزینه بیشتری که توریستها میپردازند، باعث میشود سودجویی برخی مراکز و متخصصان بر تعهد اخلاقی آنها چیره شود و از خدمت به هموطنان خود سر باز زنند یا با همشهری و هممیهن خود مانند شهروند درجهدو برخورد کنند که این تبعیض به نوبه خود آسیب روانی، دلسردی و نارضایتی از کادر درمانی مربوطه را ایجاد میکند و باعث سرخوردگی، کاهش اعتمادبهنفس و عزت نفس در شهروندان یک جامعه خواهد شد و از این جهت میتواند سلامت روان مردم را تهدید کند.
اینکه شاهد باشیم چطور پزشکان و پاراکلینیسینهایی که اغلب با مالیات و بیتالمال مردم کشورشان در دانشگاه به رایگان تحصیل کردهاند، اولویت اول خود را درمان و رسیدگی به توریستهایی که ویزیت را به دلار میپردازند قرار دادهاند و با بیحوصلگی و نگاهی تحقیرآمیز به شهروندان شریف ایران که به زحمت از پس هزینههای درمانی برمیآیند نگاه میکنند، دردناک و تأسفبار است و باید تدابیر لازم برای کنترل و نظارت بر اماکن درمانی وجود داشته باشد تا توریسمدرمانی، درد بیماران خودی را افزون نکند.