فرارو- یکشنبۀ قبل بود که اولین قسمت از سریال «خاندان اژدها» بالاخره بعد از مدتها چشمانتظاری هواداران منتشر شد. موفقیت یا شکست این سریال برای شبکۀ اچبیاو اهمیت خیلی زیادی دارد؛ اگر مخاطبان استقبال خوبی از این سریال داشته باشند، این نشانۀ مثبتی خواهد بود از اینکه میشود به ساختن یک جور دنیای سینمایی «تاج و تخت» فکر کرد؛ چیزی شبیه دنیای سینمایی مارول.
به گزارش فرارو؛ فصل آخر «بازی تاج و تخت» سوالها و انتقادهای زیادی را در بین هواداران ایجاد کرد و سازندگان «خاندان اژدها» امیدوارند که این سریال بتواند آن دلخوریها و نارضایتیها را با خودش بشوید و ببرد. جورج آر آر مارتین، نویسندۀ اصلی داستانهای این دو مجموعه، در این سریال نقش تهیهکنندگی را دارد و این یک جورهایی برای او مثل تحقق یک رویای چندساله است.
در اینجا خلاصهای از گفتگوی مارتین با نیویورکتایمز را میخوانید؛ مارتین در این گفتگو دربارۀ تفاوتهای «خاندان اژدها» با «بازی تاج و تخت»، علت نارضایتی مخاطبان از فصل آخر سریال قبلی و برخی مسائل دیگر که به این سریال تازه مربوط میشوند صحبت کرده است.
«خاندان اژدها» به لحاظ مضمون همپوشانی و شباهت زیادی با «بازی تاج و تخت» دارد؛ در هر دو سریال رقابتهای خانوادگی و نبرد بر سر تاج و تخت را میبینیم. لطفا دربارۀ تفاوتهای بین این دو سریال به ما بگویید.
«بازی تاج و تخت» که بر اساس کتاب من با اسم «نغمۀ یخ و آتش» ساخته شده بود، از خیلی جهات یک داستان کلاسیک کاملا تخیلی شبیه به داستانهای تالکین [نویسندۀ ارباب حلقهها] بود. درست است که در «خاندان اژدها» من خیلی از ویژگیهای شاخص آن داستان را حفظ کردهام، اما از جهاتی میشود گفت که دارم حالت استعاری و اسطورهای آن را کم میکنم. «خاندان اژدها» بیشتر شبیه یک افسانۀ تاریخی است که چندتا اژدها هم توی آن پیدا میشود. این داستان یک جورهایی بیشتر شبیه تراژدیهای شکسپیر است.
سه سال پیش وقتی «بازی تاج و تخت» به پایان رسید، خیلی از هواداران از پایانبندی سریال ناراضی بودند. در اینباره چه نظری دارید؟
یکی از مسائل همیشگی در مورد آن سریال به تعداد فصلهای آن مربوط میشد. تهیهکنندگان «بازی تاج و تخت» همیشه میخواستند سریال را در هفت فصل تمام کنند، اما من احساس میکردم هفت هشت فصل نمیتواند کافی باشد. به نظر من میتوانستیم تا ده یا دوازده فصل ادامه بدهیم. برای این کار داستان به اندازۀ کافی وجود داشت.
اما خب من نتوانستم نظرم را به کرسی بنشانم و سریال در هشت فصل ساخته شد. به نظر من شکایت هواداران خیلی از بابت اتفاقاتی که در داستان افتاد نیست بلکه حرفشان این است که چرا این اتفاقات اینقدر ناگهانی و بیمقدمه روی دادند. اگر ما ده یا دوازده فصل داشتیم میتوانستیم مقدمهچینیهای بهتری داشته باشیم.
با توجه به انتقادهایی که از آن سریال شد دربارۀ واکنش مردم به این سریال تازه نگران نیستید؟
این تنها نگرانی من نیست. نگرانی دیگر من دربارۀ انتشار کتاب «بادهای زمستان» است که خیلی خیلی به تاخیر افتاده و این واقعا هواداران را عصبانی کرده است. به نظرم هم «خاندان اژدها» و هم «بادهای زمستان» در ابتدای پخش و انتشارشان بالاخره با یک سری بازخوردهای منفی مواجه خواهند شد؛ البته از طرف کسانی که نمیخواهند هیچ فرصتی به این دو اثر بدهند.
اگر «خاندان اژدها» موفق عمل کند، آیا این نهایت ایدهآلهای شما خواهد بود؟
خب ما داریم دنبالههای دیگری هم میسازیم. یکی از آنها سریال «جان اسنو» است و دیگری هم عنوانش «ده هزار کشتی» خواهد بود. «ده هزار کشتی» دربارۀ شخصیت «نایمریا» است و ماجرای آن به هزاران سال قبل از وقایع «بازی تاج و تخت» برمیگردد. این سریال یک حماسۀ اودیسهوار خواهد بود که داستان ورود روینارها به وستروس را روایت میکند.
ما حتی چند سریال انیمیشن هم در دست تهیه داریم که داستان یکی از آنها در سرزمین افسانهای «ییتی» اتفاق میافتد؛ سرزمین ییتی یک جور نسخۀ تخیلی از امپراطوری چین و شرق آسیا است. فیلمنامۀ خیلی قوی و جالبی برای این سریال تهیه شده. البته قرار نیست همۀ سریالهایی که مشغول برنامهریزیشان هستیم حتما ساخته و پخش شوند، اما امیدوارم دستکم تعدادی از آنها به این مرحله برسند.
دربارۀ نقش خودتان در سریال «خاندان اژدها» بگویید.
نقش من در این سریال خیلی بیشتر از «بازی تاج و تخت» است. البته من در فصلهای اول تا چهارم آن سریال هم نقش زیادی داشتم؛ یعنی علاوه بر نوشتن یکی از فیلمنامهها، حتی دربارۀ انتخاب بازیگران هم نظر میدادم. اما به تدریج حضور من کمرنگتر شد.
کتاب «بادهای زمستان» بالاخره کی منتشر میشود؟
هیچ نظری ندارم؛ هیچ نظری ندارم. در طول ده سال گذشته بارها یک زمان خاص را تعیین کردهام و نتوانستهام در آن زمان کتاب را تمام کنم. به همین خاطر فکر میکنم استعداد خوبی در اینطور پیشبینیها ندارم.