زمانی که خانم حاتمی و همسرش برای اولین بار به روستای «گیت» آمده بودند، متوجه شدند، اهالی روستا به خاطر جوانی و کم تجربه بودنشان خیلی به آنها اعتماد ندارند و برای حل مشکلات و پرسیدن سوال به آنها مراجعه نمیکنند. به همین خاطر تصمیم میگیرند که با یک کار ساده اعتماد آنها را جلب کنند.
زهرا حاتمی با همراهی همسر طلبهاش، ۲ سالی است در روستاهای خراسان جنوبی مشغول تبلیغ هستند. در ابتدای ورود آنان، خانوادهها به دلیل مشکلات اقتصادی تمایلی به فرزندآوری نداشتند، اما با مشاورههای آنان چهار خانواده فرزنددار شدند.
به گزارش فارس، امامان جماعت مساجد این روزها با افزایش سطح دغدغهمندیها و شناخت جایگاه خود به عنوان یک امام محله برای رفع مشکلات اهالی محله گامهای خوب و اساسی برداشتند.
این رویه، اما در حوزه بانوان با مشکلاتی مواجه بود. بنیاد هدایت سازمان تبلیغات اسلامی برای رفع و پوشش این خلأ، طرح شریکة الامام را راهاندازی کرد. طرحی جامع برای استفاده از توانمندیهای همسران مبلغان دینی برای اجرای برنامههای فرهنگی، مذهبی و دینی در محلات شهری و روستایی است.
زهرا حاتمی شریکه الامامی است که با ۲۶ سال سن، اقدامات موثری در زمینه اشتغال بانوان، فرزندآوری و فعالیتهای فرهنگی و تربیتی دارد. او پنج سال است با حجتالاسلام مجید اصلی ازدواج کرده است و فعالیتهای تبلیغیشان را از دوسال پیش در خراسان جنوبی آغاز کردهاند و تاکنون در روستای «نوغابخور» و «گیت» این استان مستقر بودند. این زوج جوان در همین مدت کوتاه فعالیتهای زیادی را در کنار هم انجام دادهاند.
زمانی که خانم حاتمی و همسرش برای اولین بار به روستای «گیت» آمده بودند، متوجه شدند، اهالی روستا به خاطر جوانی و کم تجربه بودنشان خیلی به آنها اعتماد ندارند و برای حل مشکلات و پرسیدن سوال به آنها مراجعه نمیکنند. به همین خاطر تصمیم میگیرند که با یک کار ساده اعتماد آنها را جلب کنند.
او در اینباره میگوید: «زمانی که تازه در روستای «گیت» مستقر شدیم، مردم به خاطر اینکه من و همسرم خیلی جوان بودیم به ما اعتماد نداشتند و فکر میکردند ما به خاطر جوان بودنمان کاری نمیتوانیم برای روستایشان انجام دهیم. ما هم تصمیم گرفتیم اعتماد آنها را جلب کنیم. برا همین یک فُرم درست کردیم و بین مردم پخش کردیم تا مشکلات روستا را در آن بنویسند. یکی از مشکلاتی که مردم زیاد به آن اشاره کرده بودند، مسئله کم آبی بود. مشکلی که بعد از یک ماه پیگیری بالاخره حل شد؛ همین اتفاق باعث شد نگاه مردم روستا به ما عوض و اعتمادشان جلب شود.»
روستای «گیت»، جمعیت جوانی دارد. جوانانی که اغلب آنان در سن ازدواج و آماده تشکیل خانواده هستند؛ اما بعضی از خانوادهها به خاطر نداشتن توان مالی نمیتوانستند دخترانشان را به خانه بخت بفرستند. حاتمی میگوید: «برای اینکه بتوانیم به این خانوادهها کمک کنیم با «کمیته امداد امام خمینی (ره)» و «بنیاد علوی» و خیرین دیگر ارتباط گرفتیم تا توانستیم بخشی از هزینههای جهیزیه را فراهم کنیم. الحمدلله تا امروز قسمتی از جهیزیه ۵ تازه عروس با کمک خیرین مهیا شده و قرار است برای تکمیل جهیزیه ۴ عروس دیگر هم کمکهایی جمعآوری شود.»
زمانی که خانم حاتمی به روستای «گیت» آمد، متوجه شد بیشتر زنان و دختران روستا به قالیبافی و گلیم بافی مشغولند تا از این طریق کمک خرج خانوادههایشان باشند. آنها بعد از اتمام بافت یک قالی یا گلیم، آن را به واسطهها میفروختند تا محصول را به مغازهدار بفروشد. او میگوید: «واسطهها معمولاً قیمت پایینتری از ارزش واقعی قالی را به قالیبافها میدادند. برای اینکه جلوی این مسئله گرفته شود با کمیته امداد امام خمینی (ره) وارد مذاکره شدیم و قرار شد کمیته امداد آثار دست این خانمها را در تهران به بهترین قیمت بفروشد و درآمد حاصل را به زنان قالیباف بدهد. با این کار بانوان قالیباف به حقشان رسیدند و توانستند رونقی به کسب و کارشان دهند.
او ادامه میدهد: «در همسایگی ما خانمی بود که خودش قالیباف بود و از محیطی که در اختیار داشت، میشد یک کارگاه قالیبافی راه اندازی کرد. با او صحبت کردم تا چنین کارگاهی را ایجاد کند و با خانمهای دیگر روستا مشغول به کار شوند، خوشبختانه او موافقت کرد و ما امروز یک کارگاه قالیبافی در روستا داریم. در این کارگاه ۴ نفر از بانوان روستا مشغول به کار هستند.»
تابستان فرصت خوبی برای نوجوانان است که به کلاسهای هنری بروند تا هم اوقات فراغتشان پر شود و هم مهارت خاصی بیاموزند. در روستای «گیت» خانم حاتمی در منزلش برای دختران نوجوان کلاس خیاطی برگزار میکند. او میگوید: «هفتهای دو بار دختران روستا برای یاد گرفتن خیاطی به خانه ما میآیند. تاکنون استقبال خوبی از این آموزشها شده و نزدیک به ۱۰ دختر نوجوان در این کلاسها شرکت میکنند.»
خانم حاتمی در بدو ورود به روستا متوجه میشود، آمار تولید نسل در روستا پایین است. او میگوید: «روزهای اول متوجه شدم تعداد بچههای کوچک در روستا خیلی کم است؛ خیلی کمتر از تصور. انگار تنها خانوادهای که بچه کوچک در روستا داشت، ما بودیم. با خودم گفتم شاید جمعیت جوان روستا کم باشد؛ اما بعد از صحبت با کارشناس بهداشت منطقه متوجه شدم، زوجهای جوان زیادی در روستا هستند که بچهای ندارند و اغلب هم به خاطر شرایط اقتصادی از بچهدار شدن امتناع میکنند. بعد از صحبت و هماهنگی با کارشناس بهداشت تصمیم گرفتیم هر ماه جلساتی را برای خانمهای روستا با حضور کارشناس برگزار کنیم. الحمدلله این جلسات با استقبال خوبی روبرو شد و بعد از این تلاشها ۳ خانواده فرزنددار شدند.»
خانم حاتمی یکی از خاطرات جالب خود در این زمینه را اینگونه روایت میکند: «خانوادهای بود که یک پسر ۱۶ ساله و یک دختر ۷ ساله داشت. پیشنهاد کردم به فرزند سوم فکر کنند؛ اما مادر به شدت مخالفت کرد. بعد از صحبتهایم با این خانم بالاخره مجاب شد فرزندی به دنیا بیاورد تا دخترش هم از تنهایی دربیاید. مدتی پیش، مادر را در مرکز بهداشت به همراه دخترش دیدم. دخترش خیلی خوشحال بود، شادی دختر کوچک برای پیدا کردن یک همبازی مرا هم خوشحال کرد.»
خانم حاتمی در روستای «گیت» به همراه خانمهای روستا گروه جهادی نیز تشکیل داده است. او توضیح میدهد: «در این روستا گروه جهادی خواهران وجود نداشت و نذورات به افراد متکدی داده میشد که معلوم نبود واقعاً نیازمند باشند. بعد از تشکیل این گروه جهادی، من افرادی را مامور تحقیق برای شناسایی افراد فقیر روستا کردم تا نذورات و کمکهای مردمی برای نیازمندان واقعی خود روستا هزینه شود.»
خانم حاتمی از بانوانی است که با هر امکاناتی که در اختیار داشته باشد، برای تغییر وضعیت تلاش میکند. خواه برگزاری کلاس خیاطی در منزلش، خواه احقاق حق زنان قالیباف و همه این اقدامات از همت بلند و تلاش وی برمیآید.