فرارو- افشین مولوی کارشناس ریسک ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک جهانی به ویژه در حوزه خاورمیانه و آسیا است. او یکی از مدیران آزمایشگاه emerge۸۵ یک ابتکار تحقیقاتی مشترک بین موسسه سیاست خارجی جانز هاپکینز و موسسه دلما مستقر در امارات است. او پژوهشگر ارشد در بنیاد آمریکای جدید و دانشکده مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز است. در سال ۲۰۰۵ میلادی او توسط مجمع جهانی اقتصاد در داووس به عنوان "رهبر جوان جهانی" توسط کمیتهای متشکل از ۲۸ رهبر رسانههای بین المللی به ریاست رانیا ملکه اردن انتخاب شد. او در سال ۲۰۰۷ میلادی مقاله روی جلد نشنال جئوگرافی درباره دبی را با عنوان "شهر ناگهانی" نوشت. مقالات و نوشتههای او در نشریات و مطبوعات معتبری، چون فارین افرز، نیویورک تایمز، فارین پالسی و نشنال جئوگرافی منتشر شدهاند. او پیشتر خبرنگار واشنگتن پست در تهران بود.
به گزارش فرارو به نقل از آسیاتایمز، برای درک ماهیت جهانی شدن سیستم غذایی مان به چیزی فراتر از قهوه صبحگاهی خود نگاه نکنید. این کافئینی که در دستان تان تکان میدهید از طریق یک شبکه پیچیده متشکل از ۲۵ میلیون جمع کننده دانههای قهوه از برزیل تا ویتنام به روی میز شما میرسد که توسط زنجیرهای از عرضههای دوردست متشکل از بازرگانان، تامین کنندگان مالی، کارکنان بخش حمل و نقل، فروشگاههای مواد غذایی و کافهها تامین شده و در نهایت در فنجان روی میز شما قرار میگیرد.
قهوه دومین کالای پر معامله در جهان پس از نفت خام است و صنعتی ۴۶۶ میلیارد دلاری محسوب میشود که به لطف سوختهای فسیلی که نیروی حرکت کشتیها و انرژی لازم برای بسته بندی را فراهم میسازد روی میز شما قرار میگیرد. قهوه نمادی از جهانی شدن در یک فنجان یا ماگ است.
با این وجود، این موضوع به قهوه محدود نمیشود. سیستم غذایی ما شامل دنیایی از شبکههای عرضه همیشه متصل است که از دریاها و قارهها عبور میکنند روغن زیتون مدیترانه، بادام کالیفرنیا، گندم اوکراینی، برنج هندی، و کاکائو غرب آفریقا و سویای برزیل را به بازارهای سراسر جهان میآورند.
اکوسیستم غذایی ما به شکلی بیرحمانه جهانی است و فراوانیای را ایجاد میکند که نظیر آن را پیشتر در تاریخ بشر هرگز ندیده بودیم. با این وجود، همین فراوانی ناشی از جهانی شدن یک روی دیگر سکه نیز دارد: اختلالات ناگهانی میتوانند ویرانگر باشند و منجر به ایجاد ناامنی غذایی و گرسنگی تودهای شوند. ما در دو سال و نیم گذشته سه رویداد مخرب بزرگ را تجربه کردهایم: پاندمی کووید -۱۹، حمله روسیه به اوکراین و احیرا خشکسالیهای مداوم و موج گرمای تاریخی که از سواحل غربی ایالات متحده تا اروپا و چین را فراگرفته است.
مشکل سوم که ناشی از افزایش دما است میتواند در بلندمدت شدیدترین معضل برای ایجاد اختلال در این زنجیره و شبکه بزرگ باشد. ویرانی در اروپا را در نظر بگیرید. اسپانیا، پرتغال، فرانسه و ایتالیا همگی اخیرا متحمل موج گرمای تاریخی و برخی از بدترین خشکسالیهای تاریخ شده اند که در ۵۰۰ سال اخیر بی سابقه بوده است. این گرما و خشکسالی باعث کاهش سطح رودخانه ها، خشک شدن محصولات، اعمال مالیات بر شبکههای برق و کاهش سرعت تولید شده است.
سطح پایین رودخانه به معنای انرژی آبی کمتر است. با توجه به افزایش شدید قیمت گاز طبیعی، کاهش توانمندیهای انرژی آبی در زمان بسیار چالش برانگیزی برای زیرساختهای انرژی اروپا رخ داده است. آلمان از زغال سنگ آلایندهترین سوخت فسیلی برای نیاز روزمره خود به انرژی استفاده میکند. با این وجود، سطوح پایین رودخانه حتی استفاده از زغال سنگ را پیچیده میسازد: کشتیهایی که زغال سنگ را در رودخانه راین حمل میکنند فلج میشوند.
دولتهای اروپایی در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان دارای حائلهای عمیقتر و حفاظتهای زنجیره تامین قویتر میباشند. علیرغم آن که اختلالات فعلی دردناک هستند اروپا شاهد سطوح گستردهای از ناامنی غذایی یا گرسنگی نخواهد بود.
با این وجود، برای شاخ آفریقا وضعیت این گونه نخواهد بود. شدیدترین خشکسالی در چهار دهه اخیر باعث شده حدود ۱۸ میلیون نفر در سومالی، کنیا و اتیوپی به منظور یافتن غذای کافی برای خوردن تلاش کنند و دهها میلیون نفر با سطوح مختلف ناامنی غذایی روبرو هستند.
ما شاهد یک فاجعه انسانی هستیم که تا حدودی ناشی از شوکهای بیرونی سیستم غذایی جهانی در دو سال و نیم گذشته است. شاخ آفریقا نمونه واضحی از پیوند آب و هوا با غذا است. در مورد منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد هشداری جدی صادر کرده است: یک بحران بزرگ در سراسر منطقه در حال رشد است و ۷۳ میلیون نفر در ۱۴ کشور به منابع غذایی کافی دسترسی ندارند. در حالی که برخی از کشورهایی که بدترین آسیب را دیده اند و تحت تاثیر عواملی فراتر از آب و هوا مانند جنگ، سوء مدیریت یا فساد قرار دارند رابطه آب و هوا و غذا نقش برجستهای در آینده آن منطقه ایفا خواهد کرد.
در گزارش اخیر صندوق بین المللی پول آمده است که بلایای آب و هوایی سالانه ۷ میلیون نفر را در خاورمیانه و آسیای مرکزی آواره میکند. به طور متوسط، بلایای آب و هوایی نیز سالانه منجر به مرگ ۲۶۰۰ نفر و خسارت ۲ میلیارد دلاری میشوند.
این اعداد صندوق بین المللی پول تنها داستان رویدادهای فاجعه بار را بیان میکند. این اعداد قادر نیستند اثرات دراز مدت آلودگی هوای روزمره یا دورههای مصرف ناکافی مواد غذایی توسط کودکان بر سلامتی آنان را نشان دهند.
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا که این مشکل در آنجا تشدید میشود کم آبترین منطقه در جهان است. این منطقه با وجود میزبانی حدود ۶.۳ درصد از جمعیت جهان تنها ۱.۴ درصد از آب شیرین تجدیدپذیر جهان را در خود جای داده است. فشارهای جمعیتی بر تامین آب قرار است طی دو دهه آینده ادامه یابد.
خشکسالی به چین نیز رسیده است. چندین استان چین بدترین دوره خشکسالی را در بیش از شش دهه گذشته تجربه کرده اند. این امر باعث کاهش سرعت تولید چین شده و زنجیره تامین را مختل کرده و تقاضای چین را کاهش داده است. چین در دو دهه گذشته موتور اصلی تقاضا برای نفت و گاز بوده است. هرگونه نشانهای از کاهش تقاضا میتواند قیمت نفت را تضعیف کند.
نوسانات شدید آب و هوا اکنون باید به عنوان یک هنجار و نه یک امر مجزا و بعید در نظر گرفته شوند. سیستمهای غذایی ما نباید از چنین نوسانی دچار شگفتی شوند. پیوند آب و هوا با غذا نیاز به تدابیر بهتری دارد.
از آنجایی که قرار است دو گردهمایی جهانی آب و هوایی بعدی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (مصر در سال ۲۰۲۲ و امارات متحده عربی در سال ۲۰۲۳ میلادی) برگزار شوند بررسی رابطه آب و هوا با غذا باید در راس دستور کار نشستها قرار گیرد. این چیزی بیش از افزایش قیمت برای قهوه صبحگاهی شماست. برای بسیاری در جهان رابطه آب و هوا با غذا موضوع مرگ یا زندگی است.