درستکار میافزاید: به هر حال حداقل هزینههای تولید یک فیلم در سینمای امروز ایران چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیارد است و در چرخه طبیعی اقتصاد هنر باید ۴ برابر این رقم فروش داشته باشد که بتواند سرمایه اولیه خود را تامین کند یعنی ۴۰ میلیارد. (به هر حال حدود یک سال و بیشتر از یک سال این سرمایه کنار گذاشته است) آیا چنین فضایی حاکم است.
فرارو- آذر امیری؛ همزمان با آخرین اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره اجرای طرح مالیاتی برای هنرمندان و حذف معافیت مالیاتی اهالی این حوزه، برخی چهرهها و صاحبنظران به این موضوع واکنش نشان دادند.
هفته گذشته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه جهانآرای شبکه افق حاضر شد و در گفتگویی تصویری درباره طرح مالیات برای هنرمندان و حذف طرح معافیت مالیاتی برای جامعه فرهنگ و هنر خبرداد. محمد مهدی اسماعیلی در این برنامه به طور گذرا اشاره کرد که «مالیات ندادن برخی سلبریتیها به دولت قبل برمیگردد چرا که دولت قبل خودش را مدیون آنها میدانست. نظام مالیاتی یک نظام عادلانه دارد هیچ تبعیضی در آن نیست. مالیات حقوق عمومی است.»
او در ادامه صحبتهایش با اشاره به سقف درآمدهای مشمول مالیات تاکید کرد: پارسال بنده به مجلس شورای اسلامی گفتم جای این موضوع در لایحه بودجه نیست بیایید قانون مالیاتی را اصلاح کنید که از ۲۰۰ میلیون تومان در سال به ۲۶۰ میلیون تومان رسید. هنرمند یا چهره و غیر چهره وقتی که درآمدش به حدی برسد باید مالیات پرداخت کند.
با توجه به اینکه بند (ل) ماده ۱۳۹ قانون مالیاتهای مستقیم بر معافیت مالیاتی برای هنرمندان و فعالیتهای فرهنگی و هنری دلالت دارد و این فعالیتها زمینههای انتشاراتی، مطبوعاتی، فرهنگی و هنری را در بر میگیرد، اما در روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ و در جریان بررسی لایحه اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم، کمیسیون اقتصادی دولت معافیت مالیاتی هنرمندان و فعالیتهای فرهنگی و هنری را حذف و برای آن سقف تعیین کرد.
این اتفاق با واکنشهایی از سوی اهالی فرهنگ و هنری مواجه شد. یکی از موثرترین واکنشها از سوی شورای عالی خانه هنرمندان ایران صورت گرفت. ایرج راد رییس شورای عالی خانه هنرمندان در نشستی که سوم اسفند ۱۴۰۰برگزار شد، سقف تعیین شده برای درآمد سالیانه هنرمندان (۲۰۰ میلیون تومان) را ناعادلانه دانست و تاکید کردکه ممکن است هنرمندی در یک سال بیش از این رقم هم درآمد داشته باشد،، اما چه تضمینی برای ادامه این روند درآمدی او در سالهای آینده وجود دارد.
راد در ادامه تاکید کرده بود که هر رویداد هنری که برگزار میشود، به طور طبیعی مالیات خود را پرداخت میکند. در بلیتفروشی تئاترها، ۲۰ درصد از درآمد به سالنها اختصاص دارد و ۹ درصد از درآمد بلیتفروشی هم به عنوان مالیات برارزش افزوده به دولت اختصاص دارد. سرانجام اعتراض اهالی فرهنگ و هنر موثر واقع شد و با تلاشهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حذف معافیت مالیاتی هنرمندان از دستور کار مجلس شورای اسلامی خارج شد.
اما آیا طرح دوباره اخذ مالیات از خانواده فرهنگ و هنر کشور در حالی که روزانه خبرهای بسیاری از ورشکستگی سینما، کتابفروشیها و درآمدهای اندک اهالی تئاتر به گوش میرسد امکان اجرایی شدن دارد و به طور کلی موضوع پرداخت مالیات تعداد محدود سلبریتی و چهرهها با دستمزدهای نجومی که گیشه سینما را تضمین میکنند و تعمیم آن به کل جامعه هنری در چنین شرایطی چه تبعات را به دنبال خواهد داشت.
در همین زمینه رضا درستکار؛ منتقد، نویسنده و فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون با اشاره به وضعیت بحرانی حاکم بر عرصههای فرهنگ و هنر میگوید: در جریان طبیعی اقتصادی هر صاحب صنعت با تولید کنندهای که میتواند وارد بازار رقابتی شود و سهمی از آن داشته باشد باید مالیات بدهد اگر وضعیت فرهنگ در کشور ما هم بحرانی نبود و فوریتی نداشت خب این روال طبیعی برقرار بود، اما به دلایل بسیاری فرهنگ و هنر درشرایط بحرانی به سر میبرد و مانند فردی است که برای احیا نیاز به کمک و فوریتهای پزشکی دارد نه سختگیریهایی از این قبیل.
این منتقد شناخته شده سینما و تلویزیون با طرح سوالی ادامه میدهد: دولت حتی درکشورهای توسعهیافته هم حامی و سوبسیددهنده به اهالی فرهنگ و هنر است. گذشته از این شرایط اقتصادی سینما باید طوری باشد که تهیهکننده و سرمایهگذار با خیال راحت از بازگشت سرمایه ریسک سرمایهگذاری برای تولید یک پروژه را بپذیرد. به عبارتی در شرایط عادی که سرمایه در سینما با سود قابل توجهی چرخش داشته باشد میتوان به اجرای طرح مالیاتی هم فکر کرد. اما آیا سینمای ما در چنین وضعیتی به سر میبرد؟
درستکار میافزاید: به هر حال حداقل هزینههای تولید یک فیلم در سینمای امروز ایران چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیارد است و در چرخه طبیعی اقتصاد هنر باید ۴ برابر این رقم فروش داشته باشد که بتواند سرمایه اولیه خود را تامین کند یعنی ۴۰ میلیارد. (به هر حال حدود یک سال و بیشتر از یک سال این سرمایه کنار گذاشته است) آیا چنین فضایی حاکم است.
او با قیاس تولید در حوزه فرهنگ با دیگر عرصههای تولید میافزاید: به هر حال حوزه فرهنگ شبیه تولید شوینده به عنوان نیاز عمومی و اولیه نیست که به تولید کننده این اطمینان را بدهد سال بعد مثلا ۲۰ درصد افزایش خواهد داشت. در واقع ساز و کار قابل پیشبینی در چرخه اقتصادی فرهنگ و هنر در حال گردش نیست که انتظار برود مالیات قابل توجهی پرداخت کند.
این مستندساز در ادامه با بیان گردش مالی اندک سینما در قیاس با هر صنعتی بیان میکند: علاوه بر شرایط پاندمی و کرونا که صنایع نمایشی را تحت تاثیر قرار داد، ممیزیها، وضعیت اکران و گیشه شکست خورده سینماها نشاندهنده علایم بیماری نیازمند به کمک است. مجموع گردش مالی سینمای ایران به ۴۰۰ میلیارد تومان نمیرسد. این رقم به اندازه یک شرکت تولیدکننده سیمان یا شرکت دارویی هم نیست.
این منتقد پیشکسوت سینما در ادامه به مالیات برای چهرهها و سلبریتیها ادامه میدهد: به طور کلی تعداد سلبریتیها و چهرههایی که دستمزدهای نجومی دارند به اندازه انگشتهای یک دست است. خب ساز و کار اخذ مالیات را بر اساس همین تعداد کم طراحی کنند نه اینکه مشمول همه اهالی فرهنگ و هنر شود. دولتمردان و مسئولان فرهنگی همچنان باید نقش پدرانه و حامی حوزه فرهنگ و هنر را در شرایط فعلی داشته باشند. نظام فرهنگی نیازمند آسایش و امنیت روانی است تا استعدادها شکوفا شود و خلاقیتها زمینهای برای بروز بیابد.