تحقیقات تیم جنایی تهران به دنبال قتل اسرارآمیز یک استاد دانشگاه در دفتر کارش به بازداشت یک مظنون آشنا در این پرونده منجر شد.
به گزارش همشهری، ساعت یک بامداد پنجشنبه گزارش قتل مردی ۴۵ ساله به قاضی محمد جواد شفیعی بازپرس جنایی تهران اعلام شد. دقایقی از اعلام این گزارش میگذشت که بازپرس جنایی تهران به همراه تیم تجسس پلیس آگاهی راهی محل حادثه که آپارتمانی در طبقه اول ساختمانی در یکی از مناطق پایتخت بود، شدند.
تیم جنایی به محض ورود با جسد مردی حدودا ۴۵ ساله مواجه شدند که بر اثر ضربه چاقویی که به قلبش وارد شده، به قتل رسیده بود. مقتول دکتری ادبیات داشت و استاد دانشگاه یکی از واحدهای دانشگاه آزاد درپایتخت بود.
او علاوه بر تدریس در دانشگاه، چندین جلد کتاب تالیف کرده و بیش از ٢٠مقاله علمی و تخصصی وی در رشته ادبیات در مجلات ایرانی و خارجی به چاپ رسانده بود.
تیم پزشکی پس از معاینه جسد اعلام کرد که حدود دو ساعت از مرگ مقتول میگذرد. این در حالی بود که آپارتمان بههم ریختگی داشت، اما آنطور که خانواده مقتول میگفتند وسیلهای از آنجا سرقت نشده بود.
نخستین کسی که با جسد مواجه شده و پلیس را خبر کرده بود همسر مقتول بود. وی در تحقیقات گفت: شوهرم استاد دانشگاه بود و ادبیات فارسی تدریس میکرد. ما دو آپارتمان داریم که یکی از آپارتمانها محل زندگیمان بود و آپارتمان دیگر تبدیل شده بود به دفتر کار همسرم که کارهای پژوهشیاش را در آنجا انجام میداد.
آپارتمانی که همسرم در آن به قتل رسیده درواقع دفتر کارش بود و روز حادثه تا حوالی ساعت ۱۱ شب من هم آنجا بودم و بعد با او خداحافظی کردم تا به خانه نزد بچه هایم بروم. فاصله دو آپارتمان زیاد نبود و معمولا شبهایی که همسرم تصمیم میگرفت برای انجام کارهایش در دفتر بماند برایش غذا میبردم. آن شب هم قرار شد تا دیر وقت در دفتر بماند تا یکی از پروژههای کاریش را به اتمام برساند و پس از اینکه برایش غذا بردم پیش بچهها برگشتم، اما خبر نداشتم پس از رفتن من حادثهای مرگبار در انتظارش است.
وی ادامه داد: وقتی به خانه رسیدم به او زنگ زدم تا اطلاع بدهم که رسیدهام، اما جواب نداد. احتمال دادم متوجه زنگ گوشی نشده، اما وقتی یک ساعت گذشت و دیدم خبری از او نیست نگران شدم. به تلفن دفتر هم زنگ زدم، اما جوابی نشنیدم و به همین دلیل به همراه دخترمان راهی آنجا شدیم، اما هرچه زنگ زدیم جوابی نگرفتیم. با کلید وارد آپارتمان شدیم و ناباورانه چشممان به جسد خونین شوهرم افتاد و وحشتزده همسایهها و پلیس را خبر کردیم. حالا هم نمیدانم چهکسی همسرم را به قتل رسانده و انگیزهاش چه بوده است. چرا که او با هیچکس خصومت و دشمنی نداشت و چیزی از دفترش به سرقت نرفته است.
در ادامه، مأموران به تحقیق از همسایهها پرداختند و آنها متوجه رفتوآمد فرد غریبهای به داخل ساختمان نشده بودند. از سوی دیگر سالم بودن قفل در ورودی حکایت از این داشت که جنایت از سوی یک آشنا صورت گرفته است. در این شرایط جسد مقتول با دستور بازپرس جنایی تهران به پزشکی قانونی انتقال یافت و یک مظنون آشنا که احتمال میرود در جنایت دست داشته بازداشت شده است و تحقیقات از او ادامه دارد تا اسرار قتل آقای دکتر رازگشایی شود.