از سرمایه گذاری با بودجههای تریلیونی در مشاغل سبز و انرژیهای تجدیدپذیر گرفته تا تغییر سیستم غذاییمان یک کتاب تازه استدلال میکند که پنج راه وجود دارد که میتوانیم سیاره و مردم را بالاتر از سودورزی و نفع شخصی قرار دهیم.
فرارو- یورگن راندرز یک چهره دانشگاهی نروژی، استاد بازنشسته استراتژی آب و هوا در مدرسه بازرگانی نروژی BI و فعال در زمینه مطالعات آینده پژوهانه است. حوزه تخصصی کار او شامل مطالعات آینده نگرانه مبتنی بر مدل، تجزیه و تحلیل سناریو، پویایی سیستم، پایداری، آب و هوا، انرژی و اقتصاد زیست محیطی است. او هم چنین عضو باشگاه رم، میدر شرکت، عضو هیئتهای مختلف غیرانتفاعی، مشاور تجاری در موضوعات مرتبط با پایداری جهانی و نویسنده است. معروفترین کتاب او «محدودیتهای رشد» است که توسط «فرزامپور اصغر سنگاچین» و علی حبیبی «به فارسی ترجمه و توسط» موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی" چاپ شده است. راندرز دهه ۱۹۸۰ میلادی در وزارت برنامه ریزی نروژ صاحب منصب و درگیر در برنامه ریزی در حوزه اقتصاد کلان بود.
به گزارش فرارو به نقل از دویچه وله، در کتاب «زمین برای همه: راهنمای بقا برای بشریت» دو آینده احتمالی به خواننده ارائه میشود. در سناریو نخست با عنوان «خیلی کم، خیلی دیر» قرن بیست و یکم تحت سلطه نابرابری بیثبات کننده، افزایش ردپای اکولوژیکی و از دست دادن تنوع زیستی و دمایی قرار میگیرد که در آن دمای هوا تا ۲.۵ درجه سانتی گراد افزایش مییابد. در سناریوی دوم که در کتاب با عنوان «جهش غول پیکر» از آن یاد شده ما دمای جهانی را زیر ۲ درجه سانتیگراد تثبیت میکنیم و از طریق دگرگونی لرزهای اقتصاد جهانیمان به فقر تا سال ۲۰۵۰ پایان خواهیم داد.
شکاف بین این مسیرها بیشتر شبیه لبه یک صخره است تا یک دو راهی من یکی از نویسندگان آن کتاب بودام. این احساس فوریت که در سیاره زمین برای همگان موج میزند راهنمای بقا به منظور مقابله با بحرانهای همزمان و مرتبط با تخریب محیط زیست و نابرابری عمیق میباشد. در این کتاب استدلال میشود که حل بحرانها با سرمایهگذاری ۲ تا ۴ درصد تولید ناخالص داخلی نه تنها حیاتی بلکه کاملا ممکن است و میزان سرمایهگذاری در نظر گرفته شدهای کمتر از آن چیزی است که در حال حاضر سالانه صرف یارانه برای سوختهای فسیلی میشود.
«کریستیانا فیگرس» دیپلمات کاستاریکا و یکی از معماران مرکزی توافق نامه آب و هوای پاریس در پیشگفتار کتاب مینویسد که تغییر سیستمها در مقیاس بزرگ به طرز شگفت آوری شخصی است. او مینویسد: «با هر یک از ما شروع میشود با اولویتهایی که قائل میشویم آن چه را که مایلیم از آن دفاع کنیم و این که چگونه تصمیم میگیریم در دنیا ظاهر شویم آغاز میشود».
من نیز معتقدم این تنها سیاستگذاران نیستند که میتوانند ما را از لبه پرتگاه نجات دهند. اقدامات مصرف کننده که از سوختهای فسیلی دور میشوند مانند خرید یک پمپ حرارتی به جای استفاده از بنزین یا خرید یک خودروی الکتریکی اقدامات مناسبی برای نجات سیاره زمین هستند.
با این وجود، در نهایت معتقدم که ما باید به طور کامل «اقدام جمعی» را بپذیریم. مهمترین پیام این ایده آن است که به درستی رای دهید و به سیاستمداران و احزاب سیاسیای اجازه دهید به قدرت برسند که مایل هستند به عنوان یک دولت قوی رفتار کنند تا مالیات کافی برای پرداخت هزینه راه حلهایی که همه ما به آن نیاز داریم پرداخت و تامین شود.
کتاب «زمین برای همه: راهنمای بقا برای بشریت» این راهحلها را در قالب پنج «تحول خارق العاده» ارائه میکند: پایان دادن به فقر از طریق اصلاح نظام مالی بین المللی، تضمین این که ۱۰ درصد ثروتمند بیش از ۴۰ درصد درآمد ملی را به خود اختصاص نمیدهند، توانمندسازی زنان برای برابری جنسیتی کامل، تغییر و تحول سیستم غذا و انتقال انرژی پاک برای رسیدن به هدف صفر خالص در انتشار جهانی کربن و آلایندهها تا سال ۲۰۵۰ میلادی.
هم چنین، نقشه راه دستیابی به آن اهداف را در قالب ۱۵ توصیه در عرصه سیاستگذاری ترسیم میکند که بسیاری از آن توصیهها به طور مستقیم مرتبط با آب و هوا هستند. از جمله تخصیص ۱ تریلیون دلار از سوی صندوق بین الملل به کشورهای کم درآمد برای ایجاد مشاغل سبز، افزایش سرمایهگذاری سالانه جهانی در انرژیهای تجدیدپذیر جدید به بیش از ۱ تریلیون دلار، برقرسانی به همه چیز و همه بخشها، حذف تدریجی سوختهای فسیلی و پایان دادن به گسترش کشاورزی.
در سناریوی «جهش غول پیکر» کتاب تا سال ۲۰۵۰ سیستم غذایی احیا میشود، ضایعات مواد غذایی به طور چشمگیری از طریق قوانین کاهش مییابد و تولید غذای محلی با انگیزه اقتصادی بیشتری صورت خواهد گرفت.
دستیابی به این اهداف از مستلزم اقدام واقعا خارقالعاده برای توزیع مجدد ثروت است، زیرا نابرابری و تخریب سیاره زمین ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. او میگوید: «اگر به همین شکل ادامه دهیم برابری کاهش مییابد و دما هم چنان در حال افزایش خواهد بود».
در کتاب اشاره میشود که برابری بیشتر کمک خواهد کرد بودجه برای ایجاد «جهش غول پیکر» ایجاد و فراهم شود. ما نویسندگان کتاب پیش بینی کردهایم که بدون تقویت برابری، جوامع به اندازهای درگیر تنشهای اجتماعی مرتبط با فقر و کاهش رفاه خواهند شد که نخواهند توانست اقدامات لازم را برای مقابله با تغییرات آب و هوایی انجام دهند.
برای این منظور پیشنهادات کتاب شامل افزایش نرخ مالیات بر ۱۰ درصد ثروتمندترین جمعیت جهان است که طبق گزارش نابرابری جهانی که توسط دانشکده اقتصاد پاریس تهیه شده در حال حاضر ۵۲ درصد از درآمد جهانی را به خانه میبرند و به طور متوسط ۱۲۲۱۰۰ دلار درآمد دارند.
هم چنین، استدلال کردهایم که بخش خصوصی متهم اصلی استخراج یا آلوده کردن منابعی است که به همه افراد جامعه تعلق دارد مانند زمین و ذخایر آب شیرین. زمانی که مالیات جمع آوری میشود در صندوق شهروندان قرار میگیرد و سپس بر تعداد جمعیت تقسیم میشود تا مبلغی مقطوع فراهم شده که میتواند به طور مساوی بین تمام شهروندان توزیع شود.
توزیع مجدد ثروت به تامین مالی برای گذار و تحول در حوزه انرژی کمک میکنند که اگرچه از نظر فناوری به مثابه یک تکه کیک محسوب میشود با این وجود، از طریق یارانه دادن امکانپذیر است. ما به جای تکیه بر بازار و اقدام داوطلبانه یک دولت فعال را پیشنهاد کردهایم که بودجه خوبی دارد و در واقع آن چه را که برای پایدارتر کردن جهان لازم است پرداخت میکند. حصول اطمینان از این که راه حلهای اقلیمی به طور عادلانه تحقق یابند بسیار مهم است.
همه فناوریها برای حل این پنج مشکل وجود دارند. بنابراین، باید بپرسید که چرا ما هنوز این کار را انجام نداده ایم؟ من معتقد هستم که توضیح اساسی این است که بحرانهای عمده ناشی از مصرف بیش از حد و استخراج گرایی ثروتمندترین افراد جهان است. تا زمانی که در شرایطی قرار نگیریم که ثروتمندان هزینه بازسازی وضعیت را بپردازند هرگز در مورد هیچ اقدامی به توافق دموکراتیک دست نخواهیم یافت.
این اولین دوراهی در جاده آب و هوایی نیست که من در آن ایستادهام. من پیشتر در سال ۱۹۷۲ میلادی یکی از نویسندگان اثر «محدودیتهای رشد» بودم کتابی که استدلال میکرد مصرف مادی انرژی و منابع نمیتواند به طور نامحدود ادامه یابد.
«بیل مک کیبن» متخصص محیط زیست استدلال میکند که اگر به این کتاب توجه کرده بودیم اکنون در وضعیت امروزی قرار نداشتیم. عدم اقدام ناامید کننده در ۵۰ سال پس از انتشار آن کتاب من را نسبت به خوشبین بودن مرددتر ساخته است. خوشبختانه دیگر دانشگاهیان سیاره زمین برای کاملا معتقدند که جوامع میتوانند یک جهش بزرگ داشته باشند و از دستاوردهای بزرگی مانند توافق پاریس امید کسب کنند.
هدفام از نگارش کتاب تازه تنها مطالعه آن نیست بلکه فراخوانی فعال برای تشکیل یک «ائتلاف جهانی قوی» از گروههای جامعه مدنی حول ایدههای مطرح شده در آن میباشد و در نهایت هدفام تشویق به اقدام فوری است صرفنظر از این که در کجای طیف خوشبینی قرار گرفتهایم. ما باید تا آنجا که میتوانیم تلاش کنیم تا مردم را درک کنند که این مهم است که آنان در واقع به یک جنبش بزرگ بپیوندند تا ثروتمندان را مجبور به پرداخت صورتحساب کنند.