سجاد فیروزی در روزنامه شرق نوشت: عادل فردوسیپور مجری سرشناس و سابق شبکه سه، این روزها به معضلی جدی برای همکاران قدیمیاش در تلویزیون تبدیل شده است. او که چندسالی میشود به دلیل «بر مدار نبودن» از قاب سیما خارج شده، با راهاندازی سایت ورزشی اختصاصی خودش، در تلاش است تا بخشی از عشق و علاقه دیرینهاش به فوتبال را ارضا کند. عادل با رویکرد جدیدی که در پیش گرفته، مصاحبههای جذاب و خاصی با بازیکنان و مربیان شاغل در فوتبال ایران گرفته که هر کدام به نوبه خود، سروصدا به پا کرده است. گفتگو با علی دایی، سعید معروف، مهدی طارمی و اخیرا، کارلوس کیروش، بخشی از این مصاحبههاست و همانطورکه انتظار میرفت به قدر کفایت جلب توجه کرده است.
نکتهای که در این بین بیش از گذشته برجسته شده، این است که آیا در رقابت با تلویزیون، قدرت همچنان دست عادل فردوسیپور است؟ پیش از رسیدن به پاسخ این پرسش، شاید بد نباشد که به طور مختصر، تلاش تلویزیون برای زمینزدن عادل فردوسیپور بررسی شود. بعد از بیمهری مسئولان شبکه سه نسبت به فردوسیپور و برچیدن برنامه پربیننده ۹۰، عادل تا مدتها منتظر بود با راهاندازی مجدد برنامه مورد علاقهاش به تلویزیون برگردد، اما این اتفاق رخ نداد هیچ، بلکه شایعه شد که به او اجازه گزارشگری هم داده نشده و حتی نمیگذارند تصویرش در تلویزیون پخش شود. حذف گزارشهای قدیمی و خاطرهانگیز با صدای عادل فردوسیپور هم به این گمانهزنیها دامن زد. با این حال، مسئولان تلویزیون یکی، دو باری عنوان کردند عادل برای گزارشکردن فوتبال منعی ندارد و به دلایل شخصی از آن سر باز میزند. عادل هم ماجرای عدم پخش تصویرش در تلویزیون را تصمیمی شخصی توصیف کرده و گفته بود که منعی برای این کار، دستکم در برنامه فوتبال ۱۲۰ ندارد. با این حال، مشکل اصلی همچنان پابرجا ماند.
تلویزیون، به ویژه مسئولان شبکه سه با ریاست علی فروغی، مقابل برگرداندن فردوسیپور و برنامه ۹۰، با وجود درخواست مکرر مردمی، مقاومت کرده و خیالشان راحت بود که با حمایت نهادهای مربوطه حرفشان به کرسی مینشیند. فردوسیپور هم سرانجام بعد از مدتها انتظار، وقتی پی برد نمیتواند به قیمت «بر مدار ماندن»، در شبکه سه فعالیت کند و برنامه دلخواهش را بسازد، رو به بستر اینترنت آورد و خبر داد که در همکاری با یکی از شبکههای خانگی، قرار است برنامهای شبیه برنامه ۹۰، این بار، ولی با اسم «۳۶۰» بسازد و همان دوشنبهها در اختیار مخاطب قرار دهد.
خبرش همچون بمب صدا کرد و تلویزیونیها هراسان شدند. آنها در هماهنگی با «ساترا» به مخالفت با این برنامه پرداخته و مانع از صدور مجوز برای چنین برنامهای شدند. عادل که به خیال خودشان از گود رانده شده بود، همچنان برای تلویزیون خطرناک به نظر میرسید. آنها نمیخواستند مخاطبان اندک باقیمانده، در کنار مخاطبان بیشمار قهرکرده، دوشنبهشبها تلویزیون را به مقصد سینمای خانگی ترک کنند. این به ظاهر زخم هم، اما عادل را که نکشت هیچ، بلکه او را قویتر کرد. فردوسیپور با خلق فرمتی جدید، حالا علاوه بر مدیریت سایت شخصیاش، پلتفرمی ایجاد کرده که دستکم با جذب مخاطب میتواند همچنان فعال و پویا عمل کند.
اکنون که چند قسمت از مصاحبههای اختصاصی عادل فردوسیپور ضبط و پخش شده، رفتهرفته این پرسش در ذهن مخاطب شکل گرفته که آیا تلویزیون واقعا توانسته عادل را از دور خارج کند؟ رویهای که عادل در ماههای اخیر پیش گرفته و به آن اصرار دارد، نشان میدهد که اتفاقا این مجری و گزارشگر ورزشی، همچنان تأثیرگذار است و به طور مشخص، قدرتمندتر از برنامههای ورزشی تلویزیون نشان داده است. با مرور تعدادی از گفتگوهای عادل، این موضوع بیشتر رنگ واقعیت به خود میگیرد. عادل سراغ علی دایی میرود؛ مردی که این روزها تکتک برنامههای صداوسیما آرزوی گفتوگویی یک دقیقهای با او را دارند. دایی که به دلایل مختلفی حاضر به مصاحبه با صداوسیما نمیشود، نهتنها با عادل فردوسیپور ساعتها مصاحبه میکند، بلکه در فضایی صمیمی با او برای پینگپنگ شرطبندی کرده، عادل را سوار بر اتومبیل شخصیاش به رستوران مجللش دعوت میکند. شاید چنین مواردی برای صمیمیت دو مردی که تلویزیون با آنها بد تا کرده، نوعی انتقامجویی باشد، ولی عادل رویه خودش را حفظ کرده است.
گفتگو با سعید معروف، مرد کمهمتای والیبال ایران، در شرایطی که همه میدانند این والیبالیست نامآشنا از مصاحبه فراری است، دیگر قدرتنمایی عادل فردوسیپور است. از همه مهمتر و تأثیرگذارتر، کاری بود که عادل فردوسیپور با مهدی طارمی کرد؛ سفر به بوشهر و نشستن پای صحبتهای بینالمللیترین چهره فوتبال ایران.
با وجود این، صحبتهای مهدی طارمی در گفتگو با عادل و اثر همان صحبتها بر سرنوشت دراگان اسکوچیچ، مهر تأییدی قطعی بر این فرضیه زد که آیا قدرت همچنان دست عادل فردوسیپور است یا نه؟ بسیاری حتی همین روزها میگویند همان مصاحبه عادل فردوسیپور با مهدی طارمی دلیل اصلی برکناری اسکوچیچ شده است. این شایعه حتی اگر صحت هم نداشته باشد باز قابل تأمل است. چطور مردی که تلویزیون فکر میکرد با ندادن تریبون به او و انحصار برنامههای ورزشی میتواند اثراتش را کمرنگ کند، فقط با یک گفتگوی یکی، دو ساعته، توانسته نسخه سرمربی تیم ملی را بپیچد و سرمربی جدیدی بیاورد؟ واقعیت این است که حتی اگر عادل فردوسیپور فقط به وظیفه خبرنگاریاش عمل کرده و با یکی از بهترین مهاجمان این روزهای تیم ملی مصاحبه کرده باشد، باز نظریاتش آنقدر بازخورد داشته که روی سرنوشت افراد حاضر در فوتبال اثرگذار باشد.
در چنین فضایی است که این پرسش هم خالی از لطف نیست که آیا برنامهای ورزشیای در تلویزیون وجود دارد که مجری یا تهیهکنندهاش بتواند چنین تأثیری بر مخاطب داشته باشد؟ پاسخ روشن است. برای مقایسه کافی است به برنامهای که جایگزین برنامه ۹۰ و مجریای که جایگزین عادل شده رجوع کرد تا مشخص شود که خوشخیالی مسئولان تلویزیون برای پرکردن جای عادل و برنامهاش چقدر است؟ مجری و مسئولان برنامه مذکور فقط در یک نمونه، با تغییر ریاست در فدراسیون فوتبال، چنان چرخیده و رنگ عوض کردهاند که خودشان هم یقینا نمیدانند کدامیک از رؤسا بهتر از دیگری است یا اینکه کدام سنگر را باید حفظ کنند.
عادل فردوسیپور ضربه جدیدی هم به شبکه سه زده که زخمش هنوز باز است؛ او همین دوشنبهشب، بسیاری از علاقهمندان به فوتبال را با گفتوگوی اختصاصی دیگری با کارلوس کیروش، سرمربی جدید تیم ملی فوتبال ایران غافلگیر کرده است. عادل در شرایطی روبهروی کارلوس نشست که تلویزیونیها بازنده بزرگ این مصاحبه بودند.
روزگاری این توهم غلط وجود داشت که چهرههای مطرح ترجیح میدهند با تلویزیون حرف بزنند تا بیشتر دیده شوند، ولی کارلوس کیروش، علی دایی، مهدی طارمی و سعید معروف خلاف این جریان را نشان دادند. آنها ثابت کردند که وزن عادل بیش از تلویزیون با برنامههای بیشماری است که در حوزه ورزش و فوتبال ساخته میشود. مردی که به دلیل بر مدار نبودن، از تلویزیون رانده شده، حالا کت را به تن دارد و میتواند بیرون از قاب هم قدرتنمایی کند. موضوع و پرسش نگرانکننده این است که در چنین موقعیتی، آیا فضای انحصارطلب صداوسیما، در آینده تلاش میکند با عادل رقابت کند یا اینکه یک بار دیگر با استفاده از اهرم فشار، سعی در کنار زدن او خواهد داشت؟