اخبار پرالتهاب این روزها، درگیری و خشونت، ویدئوهای پرتنش و همه دادههایی که امکان دارد در هر مقطعی از تاریخ یک جامعه، روح شهروندان را جریحهدار کند؛ اما دراینمیان کودکان با روحیات لطیف خود هم در این فضا قرار میگیرند و عوارض رویارویی با این حوادث به شکلهای مختلف در روان آنها بروز خواهد یافت.
به گزارش شرق، طبق نظر بسیاری از متخصصان روانشناسی، بیشترین آسیب برای کودکانی در این شرایط، مانند کودکانی که خاطرات جنگ ایران و عراق را کم یا زیاد به یاد دارند، ایجاد اضطرابهای شدید در بزرگسالی و حس ناامنی خواهد بود که بسته به شرایط به شکلهای مختلف خود را در محیطهای متفاوت نشان خواهد داد؛ اما سهم بزرگترها در چنین شرایطی در قبال کودکان چیست و باید به آنها چه گفت؟
موضوعی که دو کارشناس روانشناس به آن پاسخ میدهند.
فرناز رضایی، روانشناس کودک، با اشاره به شرایط حال حاضر جامعه که در اغلب موارد رسانههای داخلی و خارجی به اخبار مربوط به اعتراضات خیابانی میپردازند یا صحبتهایی از این اتفافات در میان بزرگترها وجود دارد که هرکدام به شکلی بر روحیه کودکان اثر خواهد داشت، میگوید: این اتفاقاتی که بهتازگی در جامعه پیش آمده، تنش بین افراد را بالا برده؛ بنابراین اینکه بچهها در این فضا، اضطرابی را تجربه خواهند کرد، خیلی موضوع غیرطبیعی نخواهد بود؛ اما موضوع مهم این است که همین مسائل میتواند بیشترین آسیب را برای کودک داشته باشد و خود را به شکلهای مختلف هم بروز بدهد.
امکان دارد این کودکان با مدرسه چالشهایی پیدا کنند، خوابشان مختل شود یا دچار شبادراری شوند یا علائم اضطرابی دیگر، مثل ناخنجویدن، حالتهایی شبیه انزوا و گوشهگیری برای کودکان رخ دهد؛ زیرا در هر حال زبان احساس کودکان تکاملیافته نیست و شاید متوجه علت و چرایی حال خود نباشند؛ اما ما بزرگترها معمولا متوجه حالمان هستیم که مثلا شرایط جامعه ملتهب است و برای همین مضطرب، عصبی، خشمگین یا غمگین هستیم؛ اما بچهها این را متوجه نمیشوند؛ بنابراین خانوادهها باید نسبت به این مسئله آگاه باشند.
این روانشناس درباره میزان آسیب این شرایط بر کودکان، اضافه میکند: آسیبی که این شرایط میتواند داشته باشد، ایجاد اضطراب و ناامنی در کودکان است، خانواده باید شرایطی برای کودک ایجاد کند، به شکلی که تا حد امکان جلوی کودکان اخبار گوش ندهد و راجع به این مسائل با کودکان صحبتی هم نکند؛ اما در هر حال کودکان از این شرایط مطلع میشوند و شاید خودشان این صحنهها را ببینند. برای همین خانواده باید برای آنها توضیح دهد که مثلا، ما همه کنار هم هستیم، از هم مراقبت میکنیم و لازم نیست نگران باشیم، در واقع از این دست جملات که حس امنیت ایجاد کند. در واقع به شکلی باید صحبت کنیم که ناامنی پیشآمده از طرف جامعه را خانواده از بین ببرد.
رضایی درمورد علائم اضطرابی کودکان میگوید: علائم اضطرابی در کودکان میتواند به شکل بهانهگیریهای مختلف، مثلا برای مدرسهنرفتن، ترس جداشدن از والدین و... باشد. در کنار این هم ما چیزی به اسم ناخودآگاه جمعی در روانشناسی داریم که روحیاتی که در اجتماع جریان دارد، ناخواسته روی حالت افراد جامعه هم اثر میگذارد. در واقع هر چقدر هم مراقب باشیم، ما تحت تأثیر قرار میگیریم؛ بنابراین حتی اگر این مواردی را که گفته شد، هم خانواده رعایت کند، باز ممکن است کودکان درگیر احساس ناامنی شوند و آن را تجربه کنند. همانطور که گفتم اینها یکسری علائم دارد که خانوادهها باید به آن توجه کنند؛ چون کودکان مثل بزرگترها راجع به اخبار حرف نمیزنند.
باید تأکید کرد که خانواده در این ایام باید زمان بیشتری را صرف کودکان خود کند، مخصوصا کودکان زیر هشت سال و دبستانی. در هر حال ممکن است در مدرسه هم چیزی درباره التهابات اخیر بشنوند و والدین باید در این شرایط به بچه این حس را بدهند که جای نگرانی وجود ندارد و هر اتفاقی بیفتد، ما همه کنار هم هستیم.
در زمانی که مثلا والدین سر کار هستند و کودک چند ساعتی آنها را نمیبیند، مرتب در تماس باشند تا احساس امنیت کودک تقویت شود. این روانشناس از مواجهه کودکان با اخبار این درگیریها میگوید: ببینید نکته مهم این است که اصلا نباید در این زمینه به کودکان دروغ بگوییم. در هر حال ارتباطات گسترده است و ممکن است از محیط دیگر حقیقت را بشنوند.
این به رابطه والد و کودک آسیب میزند. به طور کلی در شرایط جنگ و اعتراضات، باید به بچهها توضیح دهیم که مثلا یک وقتهایی درگیری پیش میآید یا بعضی گروهها با هم دچار اختلاف میشوند؛ یعنی همه چیز را به شکل کلی توضیح دهیم و نیاز نیست چیزی را جزئی تعریف کنیم. در این شرایط نه دروغ گفتهایم و نه چیزی را فاجعهآمیز نشان دادهایم.
در این شرایط آسیب آن در بزرگسالی هم کمتر است. البته شکل آسیب و میزان آن در بزرگسالی کاملا به شخصیت کودک، شرایط اطراف و خانواده مربوط است و با توجه به ظرفیت روانی کودکان به شکلهای مختلفی بروز میکند.
محمدرضا ایمانی، روانشناس، به ناآرامیهای اخیر و حتی تأثیر روزهای پرالتهاب شیوع کرونا، اشاره میکند و میگوید: یکی از سختترین شرایطی که پیشتر پشت سر گذاشتیم، روزهای شیوع کرونا بود که کودکان مجبور بودند در قرنطینه بمانند، دیگر نه فضای بازی داشتند، نه دوستان و اقوام را میدیدند. همه آن فشارها به شکل پرخاشگری و خشمی که الان میبینیم، بروز کرده.
دیگر موضوعات اجتماعی هم به همین شکل اثر خواهد داشت. ما غافل از این هستیم که بچهها در ذهنشان یک فضای محدود و کوچکی دارند که در ارتباط با خودشان و افراد دیگر معنا پیدا میکند و کمکم فضای ذهنشان گسترش پیدا میکند. این شرایط برای کودکان دو عارضه جسمانی و روانی خواهد داشت.
مثلا ما خبر آتشسوزی یا خبر اعتراضات را میبینیم، همین سوگیریها، منجر به افزایش خشم و عصبانیت میشود که خانوادهها تحت تأثیر آن هستند و این مستقیم بر کودکان تأثیر دارد. بچهها در این شرایط دچار غم، ترس و اضطراب میشوند. این روانشناس ادامه میدهد: مثلا کودک در این شرایط میترسد از خانه بیرون برود، ما دقیقا نمیدانیم در ذهن آن بچه چه اتفاقی افتاده؛ اما میدانیم بالاترین نیاز کودکان، نیاز به امنیت است؛ بنابراین خانوادهها باید مراقب کودکان باشند و افراد سالمی را پرورش دهند تا آینده کشورشان را بسازند و اگر سیستم کنترلی خوبی برای خودمان و احساساتمان ایجاد کنیم، به کودکانمان هم کمک کردهایم.