اسنادی که به تازگی از طبقهبندی خارج شدهاند نشان میدهند که چگونه اسرائیل چندین دهه رژیمهای نظامی متوالی را در میانمار تسلیح کرده و مورد آموزش نظامی قرار داده است. جنگ داخلی مرگبار؟ شکنجه؟ قتل عام؟ برای اسرائیل این مسائل و بسترها زمینه مساعدی برای همکاری قلمداد میشوند!
فرارو- گزارشهایی که در پایان آگوست ۲۰۱۷ میلادی در رسانهها در سراسر جهان منتشر شد قطعا وحشتناک بودند: قتل، تجاوز جنسی، شکنجه، بردگی، خشونت علیه کودکان و تخریب کل روستاها. مردم روهینگیا اعضای اقلیت مسلمان در میانمار به طور گستردهای از آن کشور فرار میکردند. رسانههای اسرائیلی نیز از این جنایات گزارش منتشر کردند جنایاتی که سازمان ملل آن را به مثابه یک «نمونه پاکسازی قومی برای کتب درسی» توصیف کرده بود.
به گزارش فرارو به نقل از هاارتص، با این وجود، هیچ یک از این موارد اسرائیل را از ادامه فروش تسلیحات پیشرفته به میانمار منع نکرد. در واقع، در سپتامبر همان سال دیوان عالی دادگستری در اورشلیم (بیت المقدس) دادخواستی را بررسی کرد که خواستار توقف تجارت اسلحه از سوی اسرائیل با میانمار بود. علیرغم آن که ایالات متحده و اتحادیه اروپا تحریمهای تسلیحاتی را علیه میانمار اعمال کردند اسرائیل از اعلام این موضوع خودداری ورزید. تنها پس از پوشش رسانهای گسترده و فشار عمومی بود که اسرائیل در آغاز سال ۲۰۱۸ میلادی صادرات امنیتی خود به میانمار را متوقف کرد.
این یک تصمیم استثنایی بود. اما این که تا چه اندازه استثنایی بوده تنها با مطالعه اسناد وزارت خارجه اسرائیل در چند دهه گذشته آشکار و مشخص میشود. حدود ۲۵ هزار صفحه موجود در آرشیو دولتی که اخیرا از طبقهبندی خارج شده و برای بررسی عمومی در دسترس قرار گرفته روابط نظامی اسرائیل با میانمار را از دهه ۱۹۵۰ میلادی تا آغاز دهه ۱۹۸۰ میلادی نشان میدهد. اسناد تازهتر و مربوط به سالهای پس از دهه ۱۹۸۰ میلادی طبقهبندی شده باقی میمانند. این اسناد نشان میدهند که تمام دولتهای اسرائیل در جنگ داخلی وحشیانهای که میانمار را درگرفت به حکومت نظامی و ارتش فساد و خشن میانمار به دیده فرصتی تجاری و فرصتی برای فروش تسلیحات نظامی اسرائیلی نگریستند.
این اسناد نشان میدهند که اسرائیل نقشی کلیدی در ایجاد ارتش میانمار و کمک به آن ایفا کرده است. ارتشی که تاریخی همراه با ظلمی مرگبار را در بخش عمده دوران حیات میانمار رقم زده است (میانمار در سال ۱۹۴۸ میلادی استقلال خود را کسب کرد). اسرائیل به ارتش میانمار برای سازماندهی مجدد به عنوان یک نیروی مدرن کمک کرد آن را تسلیح نمود و آموزش نظامی داد و کمک چشمگیری به تقویت و تثبیت قدرت آن به عنوان قدرتمندترین عنصر در میانمار کرد. این قدرت در ابتدا ارتش را قادر ساخت تا کشور را از پشت صحنه مدیریت کند و پس از آن رهبری غیرنظامی را حذف نمود و رژیمهای مختلف نظامی در میانمار را تشکیل داد.
تسلیحاتی که دولتهای پیاپی اسرائیل برای کمک نظامی به میانمار میفروختند برای دفاع آن کشور در برابر دشمنان خارجی نبود بلکه علیه ساکنان آن کشور مورد استفاده قرار میگرفت. در میان هزاران صفحه که سه دهه روابط را پوشش میدهند حتی یک نماینده اسرائیل وجود ندارد که نسبت به فروش تسلیحات به میانمار اعتراض کرده باشد.
تلگراف ارسال شده توسط سفیر اسرائیل در دسامبر ۱۹۸۱ میلادی به خوبی ماهیت روابط بین دو کشور را از سال ۱۹۴۹ میلادی به این سو خلاصه میکند. «کالمان آنر» سفیر وقت اسرائیل به مدیر میز آسیا در وزارت امور خارجه اسرائیل گزارش داد که با وزیر خارجه میانمار دیدار داشته و در تلاش بوده تا او را متقاعد کند که در رای گیری سازمان ملل متحد از اسرائیل حمایت کند. «آنر» نوشته بود: «او سعی کرد ادعا کند که با این کار قوانین بین المللی نقض میشود و میسعی کردم او را متقاعد کنم که حقوق بین الملل و به ویژه مفاد این قانون حکم الهی نیستند و هر کشوری منافع خود را بر آن تحمیل میکند. فکر میکنم او به دقت به حرفهایم گوش کرد».
میانمار پنج ماه پیش از اسرائیل استقلال خود را از بریتانیا کسب کرد و در سال ۱۹۴۹ میلادی به سرعت موجودیت اسرائیل را برسمیت شناخت. روابط میان مقامهای دو کشور از جمله دیدارهای متقابل در آغاز دهه ۱۹۵۰ میلادی شکل گرفتند. «مردخای گازیت» یکی از کارکنان سفارت اسرائیل در یانگون در سال ۱۹۵۵ میلادی در حالی گزارشی از ملاقاتاش با «یو نو» نخستین نخست وزیر میانمار ارائه کرد و نوشت: «اسرائیل یکی از دوستترین کشورها برای برمه (میانمار) است و برمه کشوری بسیار دوست برای اسرائیل است. برمه و اسرائیل تنها کشورهای سوسیالیست در آسیا هستند».
با این وجود، محور این روابط در واقع همبستگی سوسیالیستی نبود. در مرکز بحثها کمک نظامی اسرائیل قرار داشت. حتی در زمانی که جنگ داخلی در برمه در جریان بود یانگون در حال سرکوب قیام داخلی بود از اسرائیل برای ایجاد صنایع نظامی مستقل کمک دریافت کرد.
اسرائیل به خوبی از وضعیت میانمار آگاه بود و دقیقا متوجه بود که کمکهایی که به آن کشور ارائه میکند برای چه منظوری مورد استفاده قرار میگیرد. در سندی که در سپتامبر ۱۹۵۲ میلادی از وزارت امور خارجه به «دیوید بن گوریون» نخست وزیر وقت اسرائیل ارسال شد آمده بود که جنگ داخلی در میانمار تا به امروز ۳۰ هزار قربانی گرفته است و «۵۵ درصد از بودجه دولتی آن کشور تا به امروز برای اهداف دفاعی در نظر گرفته شده است».
اسرائیل احساس کرد که فرصتی طلایی نصیبش شده است. «والتر ایتان» مدیر کل وزارت امور خارجه اسرائیل در مارس ۱۹۵۴ میلادی به «موشه دایان» رئیس ستاد ارتش اسرائیل نوشت: «برمه وفادارترین دوست اسرائیل در آسیا است و روابط بین ارتش اسرائیل و ارتش برمه دست کم از نظر دیپلماتیک میتواند بسیار حیاتی باشد. من باید بگویم که با وضعیت کنونی روابط اسرائیل و برمه در واقع نمیتوان درخواست ارتش برمه را رد کرد».
در سال ۱۹۵۵ میلادی میانمار و اسرائیل به «توافق برنج» دست یافتند: آموزش نظامی و تسلیح گسترده ارتش میانمار توسط اسرائیل در ازای ارسال سالانه هزاران تن برنج از برمه برای اسرائیل. در مکاتبات به جزئیات این توافق نامه نیز اشاره شده است که ۳۰ جنگنده، صدها هزار گلوله مهمات، ۱۵۰۰ بمب ناپالم، ۳۰۰۰۰ لوله تفنگ، هزاران گلوله خمپاره و تجهیزات نظامی دیگر از چادرهای پیشاهنگی گرفته تا تجهیزات چتربازی را شامل میشوند. علاوه بر این، دهها کارشناس اسرائیلی برای انجام ماموریتهای آموزشی به میانمار اعزام شدند و افسران ارتش میانمار برای آموزش جامع در مورد پایگاههای ارتش اسرائیل، نحوه چتربازی و چگونگی کار با مهمات و آموزش خلبانان نیروی هوایی به اسرائیل سفر کردند. اسرائیل با همکاری ارتش میانمار به تاسیس شرکتهای کشتیرانی، کشاورزی، گردشگری و ساختمانی در میانمار نیز پرداخت.
«شالوم لوین» یک دیپلمات اسرائیلی در یانگون (نام پیشین آن رانگون بود) در دسامبر ۱۹۵۷ میلادی برای «شیمون پرز» مدیرکل وزارت دفاع نوشته بود: «برمهایها اغلب به کمک بزرگی که از ما دریافت نمودند اشاره کردند. آنان بدون تردید محصولات صنایع نظامی ما را مورد ستایش قرار میدهند و هیچ ایرادی در آن نمییابند. تمام پرسنل ارتش اسرائیل که در برمه کار میکردند مورد تمجید قرار گرفتند».
اسرائیل مدرسهای برای نبردهای هوایی و زمینی دردر میانمار تاسیس کرد و میانمار از کمک اسرائیل برای سازماندهی ارتش خود بر اساس مدل ارتش اسرائیل برای تقسیم نیروها به سپاه و نیروهای عادی و ذخیره استفاده کرد.
مجموعهای از تلگرافهای ارسال شده به هیئتهای اسرائیلی در شرق آسیا جزئیاتی را در مورد یک هیئت بلندپایه برمهای که برای «آموزش روشهای ارتش اسرائیل» به اسرائیل سفر کرده بود را بیان کرده است. این هیئت از یک پایگاه جذب و آموزش، یک تولید کننده تسلیحات، بخشهای صنایع نظامی اسرائیل، پایگاههای آموزشی برای مدیریت نظامی و نیروهای جدید، فرماندهی مرکزی، یک تیپ پیاده نظام و سپاه توپخانه بازدید به عمل آورد.
علاوه بر آن، افسران ستادی برای بررسی موضوع بسیج نیروی انسانی در اسرائیل، روشهای بسیج، قانون خدمات دفاعی اجباری (سربازی اجباری) و مواردی از این دست به میانمار اعزام شدند.
در سال ۱۹۵۸ میلادی در سایه یک بحران عمیق سیاسی و اقتصادی و در پس زمینه جنگ داخلی مداوم که به مدت یک دهه ادامه داشت دولت میانمار فرو پاشید و یک رژیم نظامی تمام عیار به رهبری ژنرال «نه وین» به قدرت رسید.
«زوی کدار» دبیر دوم سفارت اسرائیل در یانگون در دسامبر همان سال نوشته بود: «ارتش برمه کنترل بسیاری از حوزههای زندگی برمهایها را در دست گرفته است. مطبوعات تحت تاثیر قوانین اضطراری اعلام و اجرا شده با محدودیتهایی در حوزه آزادی بیان مواجه شده اند. بازداشتهای گستردهای در میان رهبران گروههای چپگرا که با شورشیان در ارتباط هستند صورت گرفته است».
با این وجود، دوستی اسرائیل با رژیم نظامی میانمار نیز ادامه یافت. در سندی که ارزیابی وزارت خارجه اسرائیل در ژوئن ۱۹۵۹ میلادی بود آمده است: «سرسختترین دوستان اسرائیل عمدتا در محافل نظامی هستند». «نه وین» شخصا در ژوئن همان سال از اسرائیل بازدید به عمل آورد. او با «بن گوریون» نخست وزیر اسرائیل ملاقات کرد و همراه با ژنرالهای ارتش اسرائیل از پایگاه نظامی اسرائیلی بازدید نمود و حدود صد قبضه مسلسل یوزی به عنوان هدیه از اسرائیل دریافت کرد.
به موازات کمکهای نظامی یک بخش عجیب در مشارکت اسرائیل با میانمار وجود داشت. به نظر میرسد شهرکسازیهای یهودی نشینان اسرائیل برای میانماریها الهام بخش بود و قصد داشتند به سبک پایگاههای تیپ نهال ارتش اسرائیل در مناطقی که ساکنان اقلیتهای قومی شورشی میانمار در آن سکونت داشتند با الگوبرداری از شهرک هایسازیهای اسرائیل پرسنل نظامی میانمار را اسکان دهند.
در ارزیابیای که در ژوئن ۱۹۵۹ میلادی توسط میز آسیا وزارت خارجه اسرائیل تهیه شد به طرحی در میانمار برای ایجاد شهرک در آن کشور بر اساس طرح مشابه شهرکسازی اسرائیل اشاره شده بود. در چارچوب این طرح، کارشناسان کشاورزی اسرائیل برای انجام عملیات بررسی شرایط محلی در منطقه نامسانگ محل زندگی اقلیت قومی که علیه دولت مرکزی شورش کرده بودند اعزام شده و در آنجا مستقر شدند.
به طور خلاصه، مشخص شد که مردم محلی به شدت با این طرح مخالف بودند و آن را اقدامی تهاجمی قلمداد میکردند. «دانیل لوین» سفیر وقت اسرائیل در میانمار در سال ۱۹۵۸ میلادی در این باره نوشت: «افراد محلی هیچ تمایلی به طرح شهرکسازی برمهای یا اسرائیلی ندارند. در برمه که اکثر نواحی آن خالی از سکنه است ظاهرا هر جا که پا میگذارید حتی در یک جنگل درحال پا گذاشتن روی پای شخص دیگری هستید». با این وجود، این پروژه ادامه و توسعه یافت.
در آوریل ۱۹۶۰ میلادی «یو نو» بار دیگر نخست وزیر شد البته نه برای مدت زمانی طولانی. سفارت اسرائیل در میانمار در گزارشی در مارس سال ۱۹۶۲ میلادی نوشت: «امروز عصر ارتش میانمار قدرت را به دست گرفت. طبق گزارشهای تایید نشده تمام وزرا به غیر از نخست وزیر و وزرای آموزش و پرورش و دارایی در بازداشت خانگی به سر میبرند. تمامی ترددهای هوایی متوقف شده است. گشتهای نیروهای ارتش در گوشه و کنار پایتخت در جریان است. سکوت مطلق حاکم همه جا را فرا گرفته است».
این وضعیت برای کارکنان سفارت اسرائیل تعجبآور نبود. چند روز پیش از آن سفیر اسرائیل با ژنرال «نه وین» ملاقات کرده بود. وین در آن ملاقات در مورد کودتای نظامی هشدار داده و گفته بود «آماده است به راهبان شورشی تیراندازی کند».
حتی پس از آن شرایط ایجاد شده نیز اسرائیل همکاریهای خود با میانمار را متوقف نکرد. «شیمون پرز» معاون وقت وزیر دفاع سه ماه پس از کودتا برای دیدار با رهبران دولت نظامی وارد میانمار شد. پرز اشاره کرد که اسرائیل مانند همیشه علاقمند است در هر موضوعی و به هر نحوی به میانمار کمک کند.
اسرائیل قصد داشت طبق روال عادی به کار خود ادامه دهد: تسلیحات اسرائیل در ازای حمایت میانمار از اسرائیل در مجامع بین المللی. مجموعهای از اسناد دوره همکاری موساد با ارتش میانمار، آموزش نظامیان میانماری و دورههای پیشرفته پرواز با هواپیما و چتربازی و ایجاد آزمایشگاههای صنایع نظامی در میانمار با کمک اسرائیل و فروش بیش از ۶۰ تن باروت و میلیونها گلوله را نشان میدهند.
«نو وین» شخصا در اعترافی به «بن هورین» سفیر وقت اسرائیل گفته بود که اجازه تیراندازی واقعی از سوی نظامیان علیه دانشجویان را داده است. سفیر اسرائیل به اورشلیم (بیت المقدس) گزارش داد: «از سطح مثبت و دوستانه رابطه میانمار و اسرائیل کاسته نشده است».
«نه وین» چند هفته پس از ملاقات موفقیتآمیز خود با پرز دستور کشتار دانشجویانی که در یانگون تظاهرات کرده بودند را صادر کرد. «مایکل الیتزور» مشاور سفارت اسرائیل در ژوئیه ۱۹۶۲ نوشته بود: «سربازان برمهای به سوی جمعیت معترضان تیراندازی کردند».
او در ادامه توضیح داده بود که چگونه ارتش میانمار ساختمان دانشگاهی را که دانشجویان در آن سنگر گرفته بودند تخریب کرد. او نوشته بود: «هیچ مراسم عمومیای برای تشییع جنازه قربانیان برگزار نشد. تماشای صدها پدر و مادر و بستگان کشته شدگان و مجروحان که اطراف بیمارستان عمومی تجمع کرده بودند صحنهای تکان دهنده بود».
دو روز پس از آن دستور تعطیلی تمام موسسات آموزشی در سراسر میانمار صادر شد. الیتزور در ادامه نوشته بود که سرویسهای امنیتی میانمار دهها دانشجوی دیگر را با خود به مکانی نامعلوم برده بودند که مصداق ناپدید شدن اجباری بود.
این بار وزارت خارجه اسرائیل به این موضوع توجه کرد و قصد داشت متوجه شود چه کسی مسئول کشتارهای دسته جمعی بوده است. «بن هورین» سفیر وقت اسرائیل از مدیرکل وزارت خارجه برمه در این باره سوال کرد. بن هورین نوشت: «به این پرسش که آیا ساختمان دانشگاه با دستور از بالا تخریب شده با لبخند پاسخ داد». در جلسهای دیگر «نه وین» شخصا به سفیر اسرائیل گفت که او اجازه تیراندازی علیه دانشجویان را داده بود.
او به بن هورین گفت: «به وزیر کشور گفتم از سنگینترین تسلیحات مورد نیاز استفاده کند». سفیر گزارش داد که روابط میان اسرائیل و میانمار از نظر دوستانه بودن مانند پیش از سقوط رژیم پیشین میانمار ادامه یافته است.
با این وجود، هر چه دیکتاتوری میانمار تثبیت میشد نمایندگان اسرائیلی احساس راحتی کمتری میکردند. در ادامه، موضع گیری اقتصادی دولت نظامی میانمار اسرائیل را آزرده خاطر ساخت. رژیم نظامی تصمیم گرفت بخشهای اقتصادی از جمله شرکتهایی که به طور مشترک تحت مالکیت اسرائیل بودند را ملی کند. مدیرکل وزارت امور خارجه اسرائیل در نوامبر ۱۹۶۳ میلادی به سفارت اسرائیل در یانگون نوشت: «در پی سیاست ملی سازی اقتصادی دولت برمه ما با پایان دادن به مشارکت اسرائیل در این کشور مواجه هستیم. با این وجود، حفظ رویکرد دوستانه نسبت به برمهایها اهمیت دارد».
«مایکل پراگای» دیپلمات اسرائیلی در پاسخ نوشت: «اینجا یک رژیم نظامی وجود دارد. شورایی که تماما از افسران ارتش تشکیل شده است حکومت میکند. در راس آن ژنرالی قرار دارد که ظالم است و مردم را به وحشت میاندازد. او یک نگهبان نظامی ثابت دارد. او حتی در اتاق خود نیز با سلاحهای آماده تیراندازی به سر میبرد.» دوستانه شدن «و» دوست بودن «دور از ذهن اوست».
قطع شراکت اقتصادی باعث نشد اسرائیل از حمایت از میانمار در سازمان ملل متحد دست بردارد و کمک نظامی به حکومت آن کشور را متوقف نکرد.
«دانیل لوین» مدیر وقت میز آسیا وزارت خارجه اسرائیل در ژانویه ۱۹۶۶ میلادی نوشت: «بخش قابل توجهی از صادرات اسرائیل به برمه برای ارتش برمه (تجهیزات نظامی، آذوقه و مواد شیمیایی با کاربرد در صنایع نظامی) اختصاص داده شده است. از سرگیری دورههای پیشرفته اخیر برای پرسنل ارتش برمه در ارتش اسرائیل در نظر گرفته شده است».
در پیامی در آوریل ۱۹۶۶ میلادی سرهنگ «آشر گونن» وابسته نظامی اسرائیل در برمه از سرهنگ «رهاوام زیوی» دستیار رئیس وقت بخش عملیات ارتش اسرائیل برای برنامه جدیدی به منظور آموزش فرماندهان گردانهای برمهای در اسرائیل با هدف مبارزه با شورشیان درخواست مجوز کرد. این برنامه شامل یک دوره چهار تا شش ماهه در اسرائیل همراه با آموزش برای یک تیپ پیاده و یک تیپ هوابرد، ادغام دفاع سرزمینی، عملیات چتر نجات، مسائل تعمیر و نگهداری، توپخانه، ارتباطات، جنگ و شرکت در مانورها بود. فرماندهان گردانهای برمهای که به اسرائیل آمده بودند در سپاه زرهی مورد استقبالی «استثنایی» قرار گرفتند. در مارس ۱۹۶۶ میلادی «اسحاق رابین» فرمانده وقت ستاد کل ارتش اسرائیل شخصا از میانمار بازدید به عمل آورد.
گزارش ژوئن ۱۹۶۷ میلادی نوشته شده توسط «زیو شاتیل» دیپلمات اسرائیلی نشان میدهند مخالفان رژیم تنها افرادی نبودند که تحت حکومت استبدادی آن زمان میانمار سرکوب میشدند.
او نوشته بود: «از ساعت ۱۱:۰۰ صبح یک قتل عام سازمان یافته و سیستماتیک علیه ساکنان چینی رانگون آغاز شد که توصیف آن واقعا دشوار است. گروههای سازمان یافته خانه به خانه و مغازه به مغازه میرفتند، وسایل را بیرون میریختند و در خیابانها آتش میزدند. وسایل از پنجرههای طبقات بالا به خیابان پرتاب میشدند و خودروها در خیابانها به آتش کشیده میشدند. در جریان این اقدامات بیش از ۳۰ نفر کشته و ۱۰۰ نفر مجروح شدهاند که حال برخی از آنان وخیم است».
شاتیل در پایان مینویسد که ارتش میانمار مسئول این اقدامات بوده است. او میافزاید: «دولت میتوانست هر زمان که بخواهد قتل عام را متوقف کند».
او در نامه دیگری برای مدیر اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل از بازداشت ۵۰۰ دانش آموز دبیرستانی توسط ارتش میانمار خبر داده بود.
در اینجا نیز اسرائیل وضعیت ایجاد شده را به مثابه فرصتی برای خود قلمداد کرد. اورشلیم متوجه شد که رژیم میانمار مشکوک است که چین از شورشیان حمایت میکند و میخواست از این چرخش وقایع برای ایجاد مشارکت بین موساد و سرویسهای اطلاعاتی برمه استفاده کند. وابسته نظامی اسرائیل در ژانویه ۱۹۶۸ میلادی گزارش داده بود که «سرویسهای امنیتی برمه تمایل خود را برای بازدید از اسرائیل و آشنایی با موضوعات مربوط به عملیات علیه عناصر خرابکار ابراز نموده اند».
در پایان دهه ۱۹۷۰ میلادی نیز در حالی که سفارت اسرائیل در میانمار ظلم گسترده از جمله تلاش برای پاکسازی قومی اقلیت مسلمان را گزارش میداد دولت اسرائیل ارائه خدمات امنیتی به میانمار را متوقف نکرد. «شاموئل اوونات» سفیر وقت اسرائیل در میانمار پس از دیدار با وزیر دفاع آن کشور در اکتبر ۱۹۷ نوشت: «من احتمال و امکان افزایش خرید (تسلیحاتی) آنان از اسرائیل را مطرح کردم».
در تلگرافی از سوی «آوراهام نائوت» از مقامهای وقت سفارت اسرائیل در میانمار او از دیدارش با یکی از مقامهای ارشد وزارت خارجه میانمار نوشت. او نوشته بود: «در مورد بحران جمعیت مسلمان برمه صحبت کردیم. از گفتههایش واضح بود که از نظر او تهدید مسلمانان برای برمه واقعی است و این کشور باید هر کاری که ممکن است برای جلوگیری از افزایش جمعیت مسلمانان در برمه از طریق مهاجرت از کشورهای همسایه انجام دهد».
این بار نیز اسرائیل پاکسازی قومی روهینگیاییها توسط ارتش میانمار را به مثابه یک فرصت قلمداد کرد. حدود دو هفته پس از جلسه نائوت «کالمن آنر» نوشت: «ما علاقمند به ایجاد ارتباط بین موساد و سرویسهای امنیتی برمه هستیم». به دنبال ان سفارت اسرائیل در برمه نامهای از موساد دریافت کرد که حاوی مطالب اطلاعاتی بود تا به همتای برمهای خود درباره «فعالیت زیر زمینی مسلمانان در جنوب شرقی آسیا با الهام از ایران و لیبی» گزارش داده و آن را مطلع سازد.
همه اسناد تا اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی در دسترس عموم قرار نگرفته است. سالهای زیادی طول خواهد کشید تا وزارت خارجه اسرائیل اسناد مرتبط با روابط اسرائیل با میانمار از اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی به این سو را منتشر کند. با این وجود، از آن چه در حال حاضر قابل مشاهده است به این نتیجه میرسیم که هیچ چیز در روابط دو کشور تغییر نکرده است.
در تاریخ ۱ فوریه ۲۰۲۱ میلادی سفارت اسرائیل در میانمار شاهد کودتای نظامی دیگری بود که توسط ژنرالی که پنج سال قبل توافق نامه امنیتی با اسرائیل را امضا کرده بود انجام شد. نیروهای نظامی به پارلمان یورش بردند و صدها تن از جمله «آنگ سان سوچی» سیاستمدار برنده جایزه صلح نوبل را بازداشت کردند.
بر اساس برآوردهای سازمان ملل در بازه زمانی ۱۹ ماه از آن زمان تاکنون حدود ۱۴۰۰۰ نفر در میانمار بازداشت و دست کم دو هزار نفر کشته شدهاند. اسرائیل تنها کشور غربی بود که از محکوم کردن کودتا خودداری کرد و به درخواستهای مکرر غرب برای کارزار پایان دادن به ظلم در میانمار نپیوسته است. به نظر میرسد اسرائیل چیزهای مهمتری برای معامله با میانمار دارد.
اما چرا هیچوقت اسنادی تو کشور ما از حالت طبقه بندی خارج نمیشه تا در دسترس عموم قرار بگیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟