«امانالله قراییمقدم» جامعهشناس در بررسی عوامل روی آوردن جوانان به جرایم مختلف میگوید: نوع جرایم، خشونت و حتی خودکشی یا ارتکاب به قتل در میان دختران و پسران متفاوت است و به شیوههای مختلف صورت میگیرد، اما دختران و پسران جوانی که مرتکب جرمهای مختلفی میشوند ریشه آن را میتوان در خانوادههایشان جستوجو کرد.
انحرافات و کجرویهای اجتماعی و آسیبشناسی اجتماعی به نوعی شناخت ریشه بینظمیهای اجتماعی را شامل میشود. در واقع آسیبشناسی اجتماعی ریشهیابی بینظمیها، ناهنجاریها و آسیبهایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و... همراه با علل و شیوههای پیشگیری و درمان آنها و شناخت شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است.
به گزارش اعتماد، به عبارت دیگر خاستگاه اختلالها، بینظمیها و نابسامانیهای اجتماعی، آسیبشناسی اجتماعی است زیرا اگر در جامعهای هنجارها مراعات نشود کجروی پدید میآید و رفتارها آسیب میبیند.
یعنی آسیب زمانی پدید میآید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت بگیرد. عدم پایبندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی میشود.
نوجوانان و جوانان در جامعه به راحتی تحتتاثیر یک آسیب اجتماعی قرار میگیرند و در شرایطی که ناچار باشند حتی دست به جرایم گوناگون میزنند. از مهمترین علل و عواملی که دختران و پسران جوان را به سمت خلافهای متعدد سوق میدهد میتوان به مشکلات اقتصادی و فرهنگی اشاره کرد.
در این گزارش طی گفتگو با یک جامعهشناس و یک روانشناس اجتماعی به زمینههایی که دختران و پسران نوجوان و جوان را وادار به ارتکاب جرایم میکند، پرداخته شده است.
«امانالله قراییمقدم» جامعهشناس در بررسی عوامل روی آوردن جوانان به جرایم مختلف میگوید: «نوع جرایم، خشونت و حتی خودکشی یا ارتکاب به قتل در میان دختران و پسران متفاوت است و به شیوههای مختلف صورت میگیرد، اما دختران و پسران جوانی که مرتکب جرمهای مختلفی میشوند ریشه آن را میتوان در خانوادههایشان جستوجو کرد.
دختران و پسرانی که در کودکی در خانوادههای بیسرپرست، بد سرپرست یا تکسرپرست بزرگ میشوند به دلیل اینکه به آنها آنطور که باید و شاید رسیدگی نمیشود در دوران نوجوانی و جوانی به راحتی به جرمهای گوناگون روی میآورند، اما ریشه رخ دادن تمام جرایم فقر و عدم تامین معیشت است.
البته به این موضوع نیز باید اشاره کرد که نوع محلهای که دختران و پسران جوان در آن زندگی میکنند از اهمیت خاصی برخوردار است و میتواند زمینهای برای روی آوردن آنان به انواع جرایم باشد. دوستان و اطرافیان جوانان نیز بسیار مهم هستند، چون جوانان به نوعی تحتتاثیر دوستان و همسنهای خود قرار میگیرند.
به عبارتی وضعیت جامعه به گونهای است که نیروهایی که جوانان را به تخلف، دزدی و جرایم دیگر سوق میدهند بر نیروهای بازدارنده که پلیس، زندان و… است، برتری دارند. وقتی دختران و پسران جوان ما در خانوادههای فقیر یا در محلههایی که جرایم در آنها زیاد اتفاق میافتد، بزرگ میشوند ناخودآگاه به سمت جرمهای مختلف گرایش پیدا میکنند.»
او در ادامه توضیح میدهد: «از طرفی وقتی جوانان در جامعه با بیکاری مواجه میشوند و در تامین معیشت خودشان و خانوادههایشان دچار مشکلاتی هستند، مجبور میشوند به کارهای خلاف روی بیاورند. خود مسوولان بارها به این موضوع اشاره کردهاند که ۴ میلیون جوان در جامعه بیکار هستند. نتیجه بیکاری در جامعه، توزیع ناعادلانه ثروت و درآمد، وجود رانت، رشوه و… باعث میشود دختران و پسران جوان ما به سمت خلاف قدم بردارند.
متاسفانه در کشور ما به دلیل ناکارآمدیها روز به روز این مشکلات هم بیشتر میشوند. وقتی مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه وجود داشته باشد سن مجرمان نیز پایین میآید و نوجوانان هم مرتکب جرایم میشوند.
معمولا افراد در سن جوانی و نوجوانی مرتکب جرم میشوند. افراد در سنین نوجوانی و جوانی نیرو و قدرت دارند و همچنین به خاطر هیجانهایی که درون آنها توسط دوستان و اطرافیانشان رخ میدهد به راحتی میتوانند تحتتاثیر نیروهای منفی قرار بگیرند و دست به کارهای خلاف بزنند.
نوجوانان و جوانان خواستهها و امیالی دارند و وقتی به دلیل مشکلات مالی در خانوادههایشان نمیتوانند به آن خواسته و امیال دست پیدا کنند و در جامعه هم شغل مناسبی برای آنها وجود ندارد و با بیکاری مواجه میشوند چارهای جز روی آوردن به کار خلاف برای آنها باقی نمیماند. اصولا هر چقدر فقر و شکاف طبقاتی در جامعه بیشتر شود سن خلافکاران نیز پایینتر میآید.
در حال حاضر سن خلافکاران به ۱۲ و ۱۵ سال رسیده است. به عنوان مثال همان پسری که اکنون در مرحله اعدام است و در بزرگراهها با اعمال خشونتآمیز از ماشینها سرقت میکرد، دلیلش چه بود! فقر است که باعث شده این جوان به سمت این تخلف روی بیاورد، چون با تامین معیشت روبرو است.
جوانان مثل این پسر وقتی خودشان و خانوادههایشان وضعیت مالی خوبی ندارند و بیکار هستند و شغل مناسبی در جامعه به آنها نمیدهند و در حاشیه شهر هم زندگی میکنند خب چه کاری میتوانند انجام دهد جز خلاف… باید دید برای جوانان چه دختر و چه پسر چه کاری در جامعه تولید کردند! وقتی کار و شغلی نباشد جوانان ناچار میشوند به خلافهای گوناگون دست بزنند.
دختران هم همین وضعیت را دارند، اما نوع خلافشان متفاوت است. دختران وقتی در خانوادهای فقیر زندگی میکنند و در جامعه برای آنان شغل مناسبی نیست برای کسب درآمد مجبور به تنفروشی میشوند یا برعکس برخی از خانوادهها برای تامین معیشت و کسب درآمد دخترهای خود را در اختیار مردان میگذارند. تمام این مشکلات و معضلات ریشه در فقر دارد.»
«علیرضا شریفی یزدی» جامعهشناس و روانشناس اجتماعی نیز در خصوص گرایش جوانان به خلاف به «اعتماد» میگوید: «آسیبهای اجتماعی بین جوانان و نوجوانان در تمام دنیا رایج است. بنابراین باید این موضوع را بپذیریم که دوره نوجوانی به دلیل اینکه مغز هیجانی بر مغز عقلانی چیره است طبیعتا میزان گرایش به انواع آسیبهای اجتماعی میتواند بیشتر باشد.
پایه اصلی انواع آسیبها که فرد در آینده ممکن است با آن مواجه شود در دوران نوجوانی شکل میگیرد. در جامعه ما آسیبهای اجتماعی مانند تنفروشی در بین خانمها، مصرف موادمخدر یا فروش مواد مخدر در بین مردها بیشتر جنبه اقتصادی دارد، اما نکتهای که در این میان وجود دارد این است که مثلا در یک دهه پیش بیشترین میران تنفروشی و بیشترین میزان گرایش به انواع آسیبهای اجتماعی در مردها صرفا برای تامین معاش روزانه صورت میگرفت یعنی نیازهای اقتصادی روزانه باعث میشد که افراد دست به چنین کارهایی بزنند ولی طی یک دهه اخیر مخصوصا در زمینه تنفروشی یک تغییر بسیار مهمی در جامعه صورت گرفته و آن این است که بسیاری از روسپیها و تنفروشها به خاطر تامین معاش روزانه دست به این نوع آسیب و خلاف نمیزنند بلکه برای ارتقای جایگاه اقتصادی این کار را انجام میدهند.
یعنی در قدیم بخش اعظم افرادی که این کار را انجام میدادند کسانی بودند که برای نیازهای روزانه تنفروشی میکردند، اما بسیاری از تنفروشان امروز همانطور که اشاره کردم برای جایگاه اقتصادی این کار را انجام میدهند.
به عنوان مثال فرد میخواهد ماشین پرایدش را تبدیل به پژو کند، پژو را تبدیل به ماشین مدل بالاتر کند پس اقدام به تنفروشی میکند. مساله اصلی رخ دادن این موضوع در بین نوجوانان و جوانان مشکلات اقتصادی است. چون نوعا این نوجوانان و جوانان از خانوادههای ضعیف اقتصادی بیرون میآیند. تورم در دنیا حدود ۲ درصد است، حالا وقتی یک جامعهای مثل جامعه ما که تورم عادی آن طبق آمار رسمی حدود ۴۰ درصد است را در نظر بگیریم، نشاندهنده چه موضوعی است؟ خب این مساله نشان از این دارد که جامعه تب دارد و حالش خوب نیست.
در مورد تنفروشی هم همین است وقتی یک درصدی از نوجوانان و جوانان در دنیا به این سمت کشیده میشوند جوامع آن را در میان آسیبهای اجتماعی عادی فرض میکنند ولی وقتی که از حد نرمال آن خارج میشود میتوان متوجه شد که جامعه در حالت عادی سپری نمیکند که این موضوع در حال حاضر در جامعه ما دیده میشود.»
او در ادامه میگوید: «نکته مهمی که در مورد تنفروشی وجود دارد این است که معمولا تنفروشان، آسیبهای اجتماعی دیگر هم با خود به همراه دارند. یعنی شخصی که تنفروشی میکند به دلیل جایگاههایی که در آن قرار میگیرد معتاد هم میشود. این فرد برای نیاز مصرف موادش شاید دیگر تنفروشی به تنهایی پاسخگوی نیازش نباشد و به خردهفروشی مواد مخدر دست بزند.
همین شخص به دلیل اینکه روابط غیر مراقبت شده، امکان اینکه به انواع بیماریهای مقاربتی دچار شود، زیاد است. مثل اچپیوی، اچآیوی و امثال اینها. خب این موارد خودشان مجدد آسیبهای دیگر ایجاد میکنند و این چرخه فساد ادامه پیدا میکند و این شخص همراه با خودش دیگران را نیز آلوده میکند یعنی بر اساس آمار یک شخص معتاد در طول عمر اعتیادش بین ۱۱ الی ۱۳ نفر دیگر را میتواند آلوده کند و این آمار در جرایم دیگر هم صدق میکند، اما راهحل این چرخه فساد چیست؟
اولین راهحل توانمندسازی خانوادهها است هم از بعد اقتصادی و هم از بعد فرهنگی به لحاظ آگاهی و دانایی یعنی ما از لحاظ بعد اقتصادی باید سریعتر وضعیت اقتصادی را به نحوی بهبود ببخشیم که طبقه متوسط جامعه را نجات دهیم و از طبقه فقیر جامعه کم کنیم و بر طبقه متوسطمان اضافه کنیم.
به لحاظ سطح آگاهی و دانایی خانوادهها را در مورد شیوه برخورد و نحوه برخورد با نوجوانان و جوانان آگاه سازیم. نظام آموزشی باید تغییر کند یعنی افراد باید در یک نظام آموزشی درس بخوانند که سطح آگاهی و داناییشان را افزایش دهد و باعث شود جوانان و نوجوانان در زندگی در مقابل آسیبهای اجتماعی مقاوم شوند.
یکی دیگر از راهحلها ارتباط با جنس مخالف است. چون بخشی از افرادی که به روابط نامتعارف جنسی کشیده میشوند این مساله نتیجه ارتباط و برخورد با جنس مخالف است و باید در این مورد یکسری آگاهیها داده شود و جوانان را با خطرات و راهحلهای آن آشنا کرد.
کلا نسل جدید که شامل نیمههای دهه ۷۰ و کل بچههای دهه ۸۰ میشوند، افرادی هستند که از بسیاری از قید و بندهایی که برای نسلهای قبل وجود داشت رها هستند و به دنیا طور دیگری نگاه میکنند و فهمشان از عالم هستی به نحو دیگری است در نتیجه برای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی ناچار هستیم که دنیای آنها را بشناسیم.»