طبق گزارش جدید صندوق جهانی حیات وحش جمعیت گونههای وحشی از دهه ۱۹۷۰ میلادی به طور متوسط ۶۹ درصد کاهش یافته است. و این تا حد زیادی به دلیل نیازهای تولید مواد غذایی است: ماهیگیری تجاری در دریا، جنگلزدایی در خشکی به منظور ایجاد فضا برای چرای گاوها و تولید روغن پالم و محصولات خوراک دام.
فرارو- گزارشی تازه حاکی از زوال شدید حیات وحش است. با این وجود، وضعیت برای حیوانات پرورشی میتواند از این نیز بدتر باشد.
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، اگر بتوانید در هر نقطهای از تاریخ بشریت زنده باشید به سختی میتوانید لحظهای بهتر از حال حاضر را بیابید. ما زندگی طولانیتر و غنیتر با دسترسی بهتر به آب سالم و تمیز، آموزش، برق و حقوق اولیه بشری بیشتر و بهتر را نسبت به گذشته داریم. ما میتوانیم پیشرفت بشری را جشن بگیریم.
همزمان اما اخبار بد کم نیستند از جمله شکاف میان کشورهای ثروتمند و فقیر که در آینده نیز باقی خواهند ماند. با این وجود، برای هر گونه جانوری به جز هوموساپینس (انسان) امروز احتمالا بدترین دوره برای زنده ماندن است. طبق گزارش جدید صندوق جهانی حیات وحش جمعیت گونههای وحشی از دهه ۱۹۷۰ میلادی به طور متوسط ۶۹ درصد کاهش یافته است. و این تا حد زیادی به دلیل نیازهای تولید مواد غذایی است: ماهیگیری تجاری در دریا، جنگلزدایی در خشکی به منظور ایجاد فضا برای چرای گاوها و تولید روغن پالم و محصولات خوراک دام.
همان طور که این گزارش نشان میدهد با رشد سریع جمعیت انسان که ثروتمندتر و با عمر طولانیتر شده تقاضا برای گوشت ارزان در طول ۶۰ سال اخیر افزایش یافته و تولید این میزان از گوشت ارزان باعث مصرف زمینهای زیادی میشود زمینهایی که زمانی جزئی از حیات وحش و موجودات آن محسوب میشدند. طنز ماجرا این است که در حالی که جمعیت حیوانات وحشی به وضوح در حال کاهش میباشند تعداد حیوانات اهلی از جمله مرغ، خوک، گاو و ماهیهای پرورشی برای برآورده کردن نیازهای فزاینده جمعیت انسانی در حال افزایش است.
با این وجود، بسیاری از آن حیوانات پرورشی در سیستم کشاورزی صنعتی ما چنان رنج و عذاب شدید و متمرکزی را تجربه میکنند که پسرعموهای وحشی ناپدید شدهشان در حیات وحش نیز چنین رنجی را متحمل نشده بودند. رفاه انسان و رنج حیوانات در نوعی همزیستی پیچیده است: رشد اقتصادی منجر به تولید و مصرف بیشتر غذا میشود که به نوبه خود منجر به رشد سریعتر جمعیت و امید به زندگی طولانیتر میشود که پس از آن به گوشت فشردهتر و کارخانهای برای سیر کردن جمعیت در حال رشد نیاز دارد.
این چرخه برای انسانها معجزه آسا بوده است. با وجود تمام مشکلات سیستم غذایی جهانی ما از جمله افزایش اخیر گرسنگی در جهان به دلیل شیوع کووید -۱۹ و افزایش قیمت غلات ناشی از جنگ در اوکراین امروزه افراد بسیار کمتری نسبت به دهه ۱۹۷۰ میلادی دچار سوء تغذیه هستند. شبح قحطی تا حد زیادی کاهش یافته است. با این وجود، این چرخه برای محیط زیست و حیوانات فاجعه بار بوده است زیرا اکنون سالانه صدها میلیارد از حیوانات در مزارع کارخانهای نگهداری میشوند که ۱۵ درصد از انتشار گازهای گلخانهای در سطح جهانی را تشکیل میدهند.
رفاه روزافزون و جمعیت انسانی نیز به این معناست که حیوانات بیشتری در آزمایش تولید دارو و محصولات مصرفی مورد استفاده قرار میگیرند و جنگل زدایی مناطق وسیعی از زیستگاه حیات وحش در درجه اول برای گوشت گاو و تامین خوراک دام در حال افزایش است.
با این وجود، در این میان یک استثنا وجود دارد: حیوانات خانگی. نرخ اتانازی ایالات متحده در پناهگاههای حیوانات خانگی از دهه ۱۹۷۰ میلادی به شدت کاهش یافته است. علیرغم کاهش عمومی در جمعیت حیات وحش، جمعیت بسیاری از گونههای وحشی ثابت مانده یا در حال افزایش است. این روند نشان دهنده آن است که شاید ما در آغاز راهی هستیم که ممکن است یک انقلاب اخلاقی در رابطهمان با حیوانات باشد. کشورها قوانینی را برای ممنوعیت بدترین شیوههای کشاورزی کارخانهای تصویب میکنند. دانشمندان در حال ساخت فناوریهایی هستند که میتواند روزی استفاده از حیوانات برای غذا، تحقیقات پزشکی و منسوجات را حذف کند.
اگرچه در حال حاضر پیش بینی میشود که میزان پایین مصرف گوشت در سراسر آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در دهههای آینده به شدت افزایش یابد اما احتمالا هنوز بسیار کمتر از مصرف گوشت در غرب خواهد بود. با این وجود، به نظر میرسد که گوشتخواری در بخشهای ثروتمندتر جهان مانند آمریکا و اروپا کم و بیش به نقطه اوج خود رسیده یا دست کم رشد بسیار کندی خواهد داشت.
برخی از کشورها از جمله آلمان و سوئد کاهش مصرف گوشت را آغاز کردهاند که تا حدی به لطف کارزارهای افزایش یافته درباره آسیبهای زیست محیطی ناشی از تولید گوشت است. کمیسیون اروپا پیش بینی کرده تا سال ۲۰۳۱ سرانه مصرف گوشت در کشورهای آن بلوک ۴ درصد کاهش یابد.
با این وجود، کاهش مصرف نسبی است. آمارهای اخیر نشان میدهد که مصرف سرانه گوشت در سوئد تقریبا پنج برابر پاکستان است.
واقعیت آن است که گوشت تمام حیوانات در سراسر جهان به طور یکسان مصرف نمیشود: یک آمریکایی به طور میانگین حدود ۱۲۳ کیلوگرم گوشت در سال مصرف میکند در حالی که اتیوپیاییها به طور میانگین تنها ۵ کیلوگرم گوشت میخرند.
با افزایش تقاضا برای گوشت شرایط برای حیوانات بدتر شده است. کشاورزان و شرکتهای گوشتی برای پرورش آن دهها میلیارد مرغ، خوک و گاو کارایی بیشتری نسبت به رفاه حیوانات و حفاظت از محیط زیست دارند. مدل کشاورزی کارخانهای که برای اولین بار در ایالات متحده و اروپا در دوران پس از جنگ جهانی دوم ساخته شد از آن زمان در سراسر جهان گسترش یافته است.
براساس تخمین صورت گرفته تقریبا سه چهارم حیوانات زمینی پرورشی در جهان در مزارع کارخانهای پرورش مییابند که در آنجا به شدت در انبارهای صنعتی جمع شدهاند و به هوای تازه، نور خورشید یا فضای باز دسترسی ندارند. تقریبا تمام این حیوانات برای مصرف غذایی پرورش مییابند و حدود ۹۵ درصد از این حیوانات پرورشی را مرغها تشکیل میدهند.
افزایش تقاضا برای گوشت به ویژه گوشت گاو تنها به معنای رنج بیشتر حیوانات در مزارع نیست و زیستگاههای حیات وحش در جنگلهای بارانی آمازون و نقاط دیگر در مناطق استوایی را از بین برده است. پاکسازی درختان برای زمینهای کشاورزی علت اصلی جنگل زدایی است. در سال ۱۷۰۰ میلادی تنها ۹ درصد از جنگلها و علفزارهای وحشی جهان برای کشاورزی پاکسازی شده بودند. امروزه ۴۶ درصد عمدتا برای چرای دام، کشت محصولاتی مانند سویا، برای تغذیه خوکها و مرغها یا برای تولید روغن پالم و روغنهای دیگر است.
تولید گوشت نیز بر تغییرات آب و هوایی تاثیر مضاعف میگذارد. حیواناتی که ما پرورش میدهیم نه تنها گازهای گلخانهای منتشر میکنند بلکه تمام جنگل زداییهای مربوط به آن کربن ذخیره شده در درختان را آزاد میکند و به تغییرات آب و هوایی دامن میزنند و تا ۱۰ درصد از انتشار دی اکسید کربن ناشی از انسان را تشکیل میدهد.
اکنون بیش از نیمی از ماهیهایی که میخوریم از مزارع پرورش ماهی تامین میشود. این مراکز اساسا مزارع کارخانهای زیر آب هستند و بسیاری از مشکلات مشابه در مزارع روی زمین را تکرار میکنند: ازدحام بیش از حد و شیوع بیماری.
همان طور که کشاورزی مناظر طبیعی را از طریق جنگلزدایی تغییر داده است ماهیگیری تجاری و پرورش ماهی نیز اقیانوسها را از طریق آلودگی و صید بیش از حد تغییر داده است. به گفته سرویس ملی اقیانوسی ایالات متحده تجهیزات ماهیگیری دور ریخته شده حدود ۱۰ درصد پلاستیک موجود در اقیانوسها را تشکیل میدهد مزارع ماهی دریایی اقیانوسها را آلوده میکنند و صنعت ماهیگیری تهدیدی اصلی برای صخرههای مرجانی است.
اگر تقاضا برای گوشت و غذاهای دریایی هم چنان در حال افزایش باشد خسارات وارده بر محیط زیست و رفاه حیوانات از جمله حیات وحش غیرقابل اندازه گیری خواهد بود. با این وجود، شواهد اولیهای وجود دارد که نشان میدهد دست کم برخی از کشورها ممکن است به اوج مصرف گوشت رسیده باشند.
طی دهه گذشته، مصرف سرانه گوشت در آلمان ۱۲.۳ درصد کاهش یافته است. در این میان آگاهی در مورد ظلم به حیوانات و مسائل مربوط به کار در صنعت گوشت تاثیرگذار بوده است. مصرف گوشت سوئد نیز از سال ۲۰۱۶ میلادی رو به کاهش بوده است. مصرف سرانه گوشت در سوئد از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ میلادی ۹.۲ درصد کاهش یافت. این دو کشور نشان میدهند که تغییر حتی بدون سیاستهای اجباری دولت ممکن است که خود برخلاف این ایده طرفداران محیط زیست باشد مبنی بر این که انتخابهای فردی چندان اهمیتی ندارند. البته تردیدی وجود ندارد که دولتها برای تاثیرگذاری بر محیط زیست باید اقدامات قویتری را در مورد تولید گوشت و لبنیات انجام دهند همان طور که در مورد تولید و حمل و نقل انرژی این کار را انجام میدهند.
بشریت به خوردن گوشت زیاد و در عین حال گوشت ارزان عادت کرده است. کارزارهایی برای متقاعد کردن مردم به خوردن کمتر گوشت ممکن است در برخی کشورها موثر باشد اما برای اکثر مصرفکنندگان ثروتمند یا فقیر متقاعد کردن آنان دشوار است. جایگزینهای گوشت حیوانات قرن هاست که وجود داشتهاند اما تنها در سالهای اخیر بیشتر مطرح شده اند.
برخی از دولتها از جمله ایالات متحده، تحقیقات درباره پروتئین جایگزین را از نظر مالی تامین میکنند در حالی که برخی دیگر حتی در شرکتهای پروتئین گیاهی سرمایهگذاری میکنند. با این وجود، مدتی به طول خواهد انجامید تا ببینیم آیا این حجم از سرمایهگذاری نتیجه میدهد یا خیر و در واقع، تا چه میزان نحوه تغذیه ما را تغییر خواهد داد. علیرغم تلاشهای صورت گرفته تخمین زده میشود که گوشت گیاهی کمتر از ۱ درصد کل گوشت تولید شده در ایالات متحده را تشکیل میدهد. با این وجود، چشمانداز جهانی برای جایگزینهای گوشت گیاهی نسبت به آمریکای شمالی بهتر به نظر میرسد.
بر اساس تجزیه و تحلیل موسسه Good Food با استفاده از دادههای شرکت تحقیقات بازار Euromonitor تخمین زده میشود که فروش خواربار گوشتهای گیاهی از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ میلادی در سراسر جهان دو برابر افزایش یافته است. انتظار میرود که این رشد به طور پیوسته ادامه یابد. «بلومبرگ اینتلیجنس» پیش بینی میکند که فروش جهانی مواد غذایی گیاهی از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۳۰ میلادی به بیش از سه برابر افزایش یابد.
صنعت جایگزینهای گوشت و شیر نتوانسته جایگزین کشاورزی متعارف حیوانات شود. با این وجود، طرفداران یک سیستم غذایی انسانیتر تمام تخممرغهای خود را در یک سبد قرار نمیدهند و به طور پیوسته در جهت وضع قوانینی کار میکنند که از وحشتناک بودن پرورش کارخانهای قدری بکاهد.
بازار تخم مرغ ایالات متحده امروز بسیار متفاوت از سال ۲۰۱۵ میلادی به نظر میرسد. در آن زمان، تنها حدود ۶ درصد از مرغهایی که برای تولید تخم مرغ پرورش مییافتند خارج از قفس بودند. سایر مرغها درون قفس نگهداری شده و متحمل رنج میشدند. با این وجود، در سال ۲۰۱۵ میلادی قانون وضع شده در کالیفرنیا استفاده از قفس برای مرغها را ممنوع ساخت.
شرکتهای بزرگ مواد غذایی مانند استارباکس به دنبال فشار فعالان شروع به تهیه بیشتر تخممرغ از مرغهای خارج از قفس کردند. سپس ایالتهای بیشتری قفسها را ممنوع کردند و شرکتهای بیشتری از این رویه پیروی کردند. اکنون ۳۵ درصد از مرغهای پرورشی برای تولید تخم مرغ در ایالات متحده در بیرون قفس نگهداری میشوند.
با این وجود، حذف قفس برای پرورش مرغها به معنای رفع ظلم اعمال شده علیه آنان نیست چرا که اکثر مرغها در محیط پرورشی بدون قفس هرگز به فضای باز دسترسی ندارند. بسیاری از آنان به دلیل ابتلا به بیماریهای زودرس میمیرند. برخی از بزرگترین کشورهای اروپایی مانند آلمان، هلند و ایتالیا اکثر مرغها را در فضای بدون قفس پرورش میدهند. در سال ۲۰۱۷ میلادی ۴۷ درصد از مرغها از قفس خارج شده بودند و تا سال ۲۰۲۱ میلادی این میزان به ۵۵ درصد افزایش یافت. این تلاش ممکن است در دهه آینده تسریع شود.
کمیسیون اروپا شاخه اجرایی اتحادیه اروپا در ژوئن ۲۰۲۱ میلادی ممنوعیت قفس برای پرورش تعدادی از حیوانات از جمله مرغ تخم گذار، خوکهای مولد ماده، گوسالههای پرورش یافته برای گوشت گوساله، خرگوش، اردک و غاز را تا سال ۲۰۲۷ میلادی اعلام کرد. این طرح صدها میلیون حیوان پرورشی را در ۲۷ کشور تحت پوشش قرار میدهد. اگر این طرح در نهایت تصویب شود میتواند نقطه محوری در مبارزه چند دههای برای کاهش رنج حیوانات باشد.
تردیدی نیست که گسترش شیوه پرورش کارخانهای در سراسر جهان و افزایش مصرف گوشت در کشورهای کم درآمد تاثیرات بسیاری از تغییرات در اروپا و ایالات متحده را از بین میبرند زیرا کشورهای در حال توسعه سعی میکنند سبک زندگی غربی را دنبال کنند. با این وجود، حمایت عمومی قویای از رفاه حیوانات مزرعه در کشورهای کم درآمد، متوسط و بالا وجود دارد و جنبشهای نوظهور حمایت از حیوانات و استارت آپهای غذای گیاهی در سرتاسر جنوب جهانی رشد میکنند و همگی در تلاش هستند تا از تحقق چشمانداز سونامی در انتظار تولید گوشت صنعتی جلوگیری کنند.