اگر حضرات از اطاقهای دربسته تصمیمگیریها خارج شوند و از حقوق و مزایای ویژه خود بگذرند و در میان مردم و همسطح با مردم درآمد داشته باشند و با ادارات به مثابه افراد عادی فاقد رانت و جایگاه مسئولیتی مراجعه کنند، به این واقعیت پی خواهند برد که نارضایتی در جامعه فراوان است.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: در گرماگرم ناآرامیها که هنوز در بعضی نقاط کشور ادامه دارد، انتظار این بود که حکمرانان ما با اقدامات عملی نسبت به کسانی که اعتراض دارند انعطافهایی نشان میدادند و زمینه را برای برطرف شدن مشکلات موجود فراهم میکردند. مدیریتی که ذرهای انعطاف نشان ندهد آیا میتواند مانع ادامه یافتن ناآرامیها شود؟!
درست است که باید اغتشاش را از اعتراض جدا دانست، ولی آیا نباید به سخن معترضین اعتنا کرد؟ اگر قرار است صف اعتراض کنندگان از صف اغتشاشگران جدا شود، راهکار اساسی اینست که مطالبات برحق و قانونی آنان برآورده شود. عدم اقدام برای حل بعضی مشکلات اقتصادی را چگونه میتوان شنیدن سخن معترضان دانست.
مردم میخواهند زندگی کنند. حتی اگر مسائل سیاسی و حقوق شهروندی و بسیاری از مطالبات دیگرشان را هم کنار بگذارند، آنچه بر سر سفرهشان میآید را که نمیتوانند نادیده بگیرند. چرا به این واقعیت ملموس معیشت مردم توجه نمیشود؟ چرا با زبان ملایم همانگونه که در شأن مردم است و در توصیههای قرآنی آمده با معترضین سخن گفته نمیشود؟
دشمن برای ایجاد اغتشاش، سوءاستفاده کردن از نارضایتیها را بهترین ابزار میداند. اینکه معترضان را در عدهای از جوانان که تحت تأثیر القائات دشمن قرار گرفتهاند محدود بدانیم، چیزی غیر از نادیده گرفتن واقعیتهای جاری در زندگی مردم نیست. گرانی، بیکاری، فقر، تبعیض و ضعف مدیریت، اموری هستند که مستقیماً به زندگی و معیشت مردم مرتبطند. اینها زمینهساز نارضایتی میشوند و دشمن از همین زمینه است که بهرهبرداری میکند و هنگامی که موجی به راه افتاد، بر آن موج سوار میشود و درصدد تحقق اهداف خود برمیآید.
مدیریت ضعیف است که سایر عوامل را به وجود میآورد. اگر مسئولان با تدبیر و درایت عمل کنند و عملکردهایشان با وعدهها و گفتارهایشان منطبق باشد، قطعاً سایر عوامل بروز نمیکنند و زمینه نارضایتی فراهم نمیشود.
چرا به جای اعتراف به ناتوانی و تصحیح سیاستها، اصرار بر درست بودن راه خود داریم و بر ادامه آن پافشاری میکنیم؟ در ماجرای مرگ مهسا امینی درست است که اعلام نظر پزشکی قانونی فصلالخطاب است، اما براساس همین تشخیص با توجه به اینکه این واقعه زمانی رخ داد که او در اختیار گشت ارشاد بود، مسئولین شرعاً و قانوناً وظایفی برعهده دارند که عذرخواهی، یکی از آنهاست و باید به این وظایف عمل کنند، ولی انجام ندادهاند.
این کوتاهی حتی اگر ناشی از غفلت هم باشد، پذیرفتنی نیست. انجام این وظایف در قبال خانواده امینی و جامعه، با اینکه کار دشواری نیست آثار مهمی دربردارد که یکی از آنها گرفتن فرصت سوءاستفاده از اغتشاشگران است.
نکته بسیار مهمی که مسئولان باید به آن توجه جدی نمایند اینست که مردم ایران دارای ویژگیهای ممتازی هستند که به دلیل آن ویژگیها هرگز دشمن نمیتواند از آنها به نفع خود بهرهبرداری کند. اگر گاهی دشمن فرصت سوءاستفاده پیدا میکند، به این دلیل است که ما زمینه را برایش فراهم میکنیم. مردم به اسلام وفادارند، از مسئولین خدوم و دلسوز حمایت میکنند، به قانون پایبندی نشان میدهند و حتی خودشان با افراد خاطی برخورد و آنها را طرد میکنند.
این مربوط به زمانی است که مسئولان کشور به وظایف خود عمل کنند و شرایط زندگی را در حد معمول برای آنان فراهم نمایند و عرصه را برای معیشت آبرومندانه تنگ نکنند. هرچند از سخنان این روزهای مسئولین اینطور فهمیده میشود که به نظر آنها همه چیز بر وفق مراد است و هیچ مشکلی برای زندگی راحت وجود ندارد، ولی واقعیت این نیست.
اگر حضرات از اطاقهای دربسته تصمیمگیریها خارج شوند و از حقوق و مزایای ویژه خود بگذرند و در میان مردم و همسطح با مردم درآمد داشته باشند و با ادارات به مثابه افراد عادی فاقد رانت و جایگاه مسئولیتی مراجعه کنند، به این واقعیت پی خواهند برد که نارضایتی در جامعه فراوان است.
دشمن این را میداند و با استفاده از همین نارضایتی است که اهداف شوم خود را پی میگیرد. حتی فضای مجازی را هم میتوان از دشمن گرفت به این شرط که مردم از مسئولین چیزی غیر از صداقت، خدمت، عدالت و یکرنگی نبینند و فشارهای اقتصادی عرصه زندگی را بر آنها تنگ نکند. اگر مردم چنین رفتاری را از مسئولین ببینند، به آنها اعتماد میکنند و در تمام زمینهها حتی در فضای مجازی عرصه را بر دشمن تنگ خواهند کرد بدون آنکه نیازی به فیلتر کردن باشد. شما مردم را داشته باشید، مردم دشمن را فیلتر خواهند کرد.