به گفته دکتر پلارک اتریشی، پولهایی که میخواستند به امیرکبیر رشوه بدهند و او نمیگرفت، صرف کشتن او شد. رشوه خواری به مفهوم کلی شامل پیشکش، مداخل، سیورسات (زاد و توشه) و جعاله گفته میشد. مجموعه آنها به یک نقطه میرسید که آن دزدی طبقه حاکمه از جیب مردم است و زیان آن بیش از همه گریبان طبقه رعیت و کسبه و افراد خرده پا را میگرفت.
امروز سالگرد آغاز سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و شروع صدراعظمی میرزا تقی خان امیرکبیر است. نوشته زیر به طور مختصر به مبارزه امیر با رشوه خواری در ایران میپردازد.
به گزارش ایرنا، قائم مقام فراهانی صدراعظم آزاده و مقتول محمدشاه قاجار درباره امیرکبیر میگوید: حقیقتا من به کربلایی قربان (پدر امیرکبیر) حسد میبرم و بر پسرش میترسم. این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار میگذارد.
یا رابرت واتسون محقق تاریخ در این باره مینویسد: در میان همه رجال اخیر مشرق زمین و زمامداران ایران که نامشان ثبت تاریخ جدید است میرزا تقی خان امیر نظام (امیرکبیر) بی همتاست. دیوجانس در روز روشن با چراغ در پی او میگشت. به حقیقت سزاوار است که به عنوان اشرف مخلقوات به شمار آید، بزرگوار مردی بود.
به گفته دکتر پلارک اتریشی، پولهایی که میخواستند به امیرکبیر رشوه بدهند و او نمیگرفت، صرف کشتن او شد.
رشوه خواری به مفهوم کلی شامل پیشکش، مداخل، سیورسات (زاد و توشه) و جعاله گفته میشد. مجموعه آنها به یک نقطه میرسید که آن دزدی طبقه حاکمه از جیب مردم است و زیان آن بیش از همه گریبان طبقه رعیت و کسبه و افراد خرده پا را میگرفت. رشوه خواری به آن مفهوم، صورت شناخته شدهای داشت که از شاه مملکت تا سردمداران محلات به آن خو گرفته بودند.
در این باره واتسون تاریخ نویس حرفی دارد که به خواندنش میارزد: «از مجموع خصیصههایی که در خوی ایرانیان رشد کرده شوق دائمی آنان برای سودجویی نامشروع است. لفظ مداخل که معادل آن را در فرهنگ انگلیسی نمیتوان یافت به گوش ایرانیان بس دلپذیر است و لطف آن را کمتر اروپایی در مییابد. مداخل به هر چه بتوان به رشوه و فریب و زورستانی و از هر راه نادرست دیگری به دست آورد اطلاق میشود. آنها استعداد فراوان در ریاکاری، تقلب، اجحاف، تملق گویی و فروتنی چاپلوسانه دارند. از این رو در بین ایرانیان شغلی که فقط حقوق خوبی یا همان مواجب داشته باشد، ولی مداخل خوبی نداشته باشد حرفهای است بی مقدار.»
پرتره قائم مقام فراهانی
همت امیرکبیر در برانداختن رشوه خواری ستودنی است. امیر به کلی مافوق آن بود که کسی بتواند او را به رشوه بفریبد. او که نظام رشوه خواری از شش جهت احاطه اش کرده بود مصصم شد آن نظام را براندازد.
واتسون میگوید: از نظر ایرانیان فوق العادهترین و شگفت انگیزترین جنبه اخلاقی امیر همان فسادناپذیری مطلق او بود. پولی که امیرکبیر حاضر نبود بگیرد در راه برانداختن او خرج شد.» وسواس او در درستی به حدی بود که از هدیه و ارمغان هم بدش میآمد و رشم مژدگانی و انعام دادن را هم منسوخ ساخت.
امیر با دو حربه اساسی به پیکار با رشوه خواری و رشوه گیری برخاست. یکی با درستی و پاکدامنی خودش که قانون برانداختن رشوه خواری را نهاد و دیگری با سیاست سختی که به قانونش، نیروی اجرایی بخشید. در واقع نظام میرزا تقی خان امیرکبیر آفریده همین دو عامل بود یعنی وضع قانون و ضمانت اجرای آن.
او به این معنی پی برده بود که تنگدستی و فقر از عناصر فلسفه مدخل و رشوه گیری است، به عبارتی سربازی که به مواجب قانونی نرسد، چرا باید قانون را بشناسد و رشوه نگیرد؟ مگر در مورد بزرگان که هر چه غارت کنند و رشوه بگیرند باز حریصتر میشوند. اما چون مواجب به موقع پرداخت شد رشوه گیری و زورستانی دیگر توجیهی نداشت.
به دنبال آن، فرمان دولت به حکام ولایات و مباشران مالیه و سرکردگان لشکرها صادر شد و که آیین رشوه و سیورسات در سراسر مملکت منسوخ است و حاکم خطاپیشه مورد مواخذه قرار میگیرد و معزول میشود و مباشر و کارمندان مالیه کجرو و خطاکار محاکمه میشوند؛ و آنچه بی حساب برده اند از آنها مسترد میشوند و به علاوه باید جریمه هم بپردازند.
سیاست امیر در این بار سخت بود. سپاهی رشوه خوار به قانون نظامی محاکمه میشد و حتی روحانی رشوه خوار از کسوت روحانی بیورن میآمد و کلاه بر سرش میگذاشتند و میگفتند شخص غیر امین نباید در سلک امنای دین باشد.
قانون جدید تاثیری نیکو برجای گذاشت. طوری که حتی پالمرستون نخست وزیر وقت انگلستان به وزیر مختار خود چنین دستور داد: مراتب تهنیت مرا در برانداختن آیین سیورسات به اطلاع امیرنظام برسانید. این اصلاح خردمندانه و عادلانه خدمتی به تنظیمات دولتی ایران خواهد بود.
پالمرستون یا همان هنری جان تمپل، نخست وزیر انگلستان که اقدام امیرکبیر در برخورد با مفاسد مالی ستود
حد مراقبت امیر را در اجرای قانون تحریم سیورسات از نامهها و دستورهای او میتوان شناخت. امیر به پیشکار فارس نوشت: از قراری که در روزنامه فارس نوشته اند سرهنگ لشکر سیلاخور ولایت شما که روانه ولایات بوده سر راه خود از رعایا سیورسات و مخارج گرفته و خرابی عظیمی به صیفی جات رعایا رسانده و در هر منزل چند راس الاغ و چارپا از رعایا گرفته و برده است. برایم به تفصیل بنویسید که به کدام و چند منزل رفته و چقدر سیورسات و خراج گرفته است و به کجا آسیب رسانده و ضرر رعایا چقدر رسانده است.
در نامهای دیگر به اسکندرخان حاکم کرمانشاهان نوشته: از قرار معلوم سربازانی به عوض حفظ و صیانت از مال مردم و مسافران آزار میرسانند و به زور پول میگیرند. اگر خبر ندارید چگونه میشود که من در تهران بدانم و شما در آنجا خبر نداشته باشید. این تغافل و تجاهل شما از چیست؟ بفرستید صاحب منصب آنجا را بیاورند و او را تنبیه معقولی کنید و تعهد بگیرید که بعد از آن متعرض مردم نشود و این طور رفتار و حرکات را ترک کند. مقصود از گذاشتن آنها ایمنی راه است نه اغتشاش. البته در این باب باید بسیار دقت و مراقبت نمایید.
منبع: امیرکبیر و ایران، فریدون آدمیت، انتشارت خوارزمی (با اندکی تلخیص)