bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۸۳۱۴۲
آیا بیانیه جدید رئیس دولت اصلاحات برای عبور از وضع موجود

آقای خاتمی فقط همین!

آقای خاتمی فقط همین!

در این شکی نیست که تحت هر شرایطی خاتمی مطرود یک جریان خاص در کشور خواهد بود، اما در عالم سیاست خوب می‌دانیم که در وضعیت بی‌نظمی، سیاست‌مداران کهنه‌کار چگونه می‌توانند جایگاه و وجهه خود را باز بیافرینند. و، اما شاید اکنون لحظه سرنوشت برای آینده رهبر نام آشنای جریان اصلاحات باشد تا دیگر از عنوان «مرحوم» سید محمد خاتمی برای او بهره نگریند. خاتمی اگر رسالتی را برای خود قائل است، اکنون همان لحظه سرنوشت یا گرانیگاه برای ایفای آن است.

تاریخ انتشار: ۱۶:۰۶ - ۰۷ آبان ۱۴۰۱

فرارو؛ آرمان سلیمی؛ در میانه درد‌های بی التیام بیش از ۴۰ روز گذشته، حادثه تروریستی حرم شاهچراغ شیراز، حزن و اندوهی صد چندان را بر پیکره جامعه خسته از وضعیت کنونی تحمیل کرد. در چنین فضایی بیش از هر زمان دیگری، به نظر می‌رسد جامعه در انتظار ورود شخصیت‌های سیاسی  برای بازگشت آرامش و عادی شدن وضعیت است.

به گزارش فرارو، در شرایط غیبتِ احزاب در معنای واقعی آن، در مقاطع مختلف، این شخصیت‌های سیاسی برجسته بوده‌اند که نقش میانجی میان مردم و دولت و البته نمایندگی مطالبات شهروندان را عهده‌دار شده‌اند. بنابر همین سنت سیاسی، در روز‌های گذشته نیز انتظار می‌رفت برخی چهره‌های سیاسی برجسته، موضع خود را ایراد کنند؛ موضع‌گیری‌ای که شاید راهگشای وضعیت تعلیق و انسداد کنونی باشد.

در این میان سید محمد خاتمی، رهبر جریان اصلاحات مهم‌ترین شخصی بود که جامعه (عرصه عمومی) اتخاذ موضع‌اش را پی‌جویی و حتی مطالبه می‌کرد. خاتمی در ۴۰ روز ناآرامی سکوت مطلق پیشه کرده بود، اما وقوع حادثه تروریستی حرم شاهچراغ (ع) در شیراز در چهارشنبه (۴ آبان) سکوت رئیس دولت اصلاحات را شکست. شکسته شدن سکوتی که هر چند دیر هنگام بود، اما می‌توانست  دارای اهمیت بسیار و حیاتی باشد. حال مساله این است که بیانیه خاتمی چه نکاتی داشت و تا چه اندازه متناسب با نیاز‌های امروز کشور بود؟

بیانیه خاتمی: نقشه‌راه گذار یا اشک تمساح ریختن

بیانیه سید محمد خاتمی در پی حمله تروریستی شاهچراغ از نظر محتوایی سه بُعد اساسی دارد. بُعد اول این که تقاضای زندگی خوب، امن و عادلانه از سوی مردم و حق انتقاد و حتی اعتراض را مشروع می‌داند. در بُعد دوم نیز این موضوع برجسته است که خشونت را با خشونت نمی‌توان پاسخ داد، هرچند باید با خشونت‌گران مقابله کرد. دیگر بُعدِ مهم بیانیه خاتمی، تاکید بر موازین حکمرانی خوب و شنیده شدن صدای انتقاد و اعتراض - حتی اگر ناحق باشد – از سوی حکومت است.

در میان رسانه‌ها نیز از بیانیه خاتمی دو تفسیر یا روایت متعارض مطرح شد که یکی آن را در مقام نقشه‌راه خروج از وضعیت کنونی تکریم و دیگری آن را ریختن اشک تمساح نام‌گذاری کرد.

در روایت اول، روزنامه اصلاح‌طلب هم‌میهن، در چاپ روز شنبه (۷ آبان) تیتر اول خود را به بیانیه خاتمی اختصاص داد. این روزنامه در تیتر یک خود با عنوان «اعتراض بدون خشونت» بیانیه اخیر رهبر اصلاحات را تحت عنوان راهبرد پیشنهادی خاتمی برای عبور از شرایط موجود ارزیابی کرد. از نگاه این روزنامه گویی رئیس دولت اصلاحات تز کلانی را برای خروج از وضعیت ارائه کرده که باید از سوی همه‌گان مورد توجه واقع شود.

در رویکری ۱۸۰ درجه مخالف با «هم‌میهن»، روزنامه اصول‌گرای کیهان، با ابراز تاسف نسبت به بیانیه رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون، آن را بیانیه‌ای شیطنت‌آمیز خطاب کرد. کیهان در چاپ روز شنبه خود، خاتمی و بیانیه منتسب به مجمع روحانیون بلافاصله پس از فوت مهسا امینی را عامل تحریک و آشوب معرفی می‌کند.

این روزنامه صدور بیانیه خاتمی را در حالی می‌داند که او و هم‌طیفانش شریک همه جنایت‌ها و خسارت‌هایی است که در چهل روز گذشته در قالب اغتشاش و تخریب و ترور به مردم و نیرو‌های امنیتی و اقتصاد کشور وارد شده است. در نهایت کیهان خاتمی و اصلاح‌طلبان، را نماینده دولت اشرافی غرب‌گرایی معرفی می‌کند که به مدت هشت سال اقتصاد کشور را دچار عقب‌گرد کردند و حالا همان‌ها برای زندگی و معیشت مردم که آسیب زده‌اند، اشک تمساح می‌ریزند!

کدام عدم خشونت و با کدامین مسیر؟

در دو روایت اخیر مطرح شده پیرامون بیانیه رهبر جریان اصلاحات که یکی آن را خیر مطلق و دیگری آن را شر مطلق ارزیابی می‌کند، می‌توان نگاه سومی را مطرح کرد. شکی نیست که موضع‌گیری و صدور بیانیه از سوی سید محمد خاتمی ضرورتی غیر قابل انکار بوده و تاکید او بر پرهیز از خشونت و شنیده شدن صدای مردم از سوی حکومت، پیشنهاداتی مثبت بودند، اما اکنون پرسش این است که آیا بیانیه او آن‌چنان که ادعا می‌شود راهبردی مناسب برای خروج از وضعیت کنونی است؟ یا اگر خوانشی وارونه را از مساله داشته باشیم آیا اساسا بیانیه خاتمی می‌تواند در قامت نقشه‌راه  خروج از بحران قابل خوانش باشد یا خیر؟

اگر شفاف و صریح سخن بگوییم طی بیش از ۴۰ روز گذشته، یعنی قبل از بیانیه اخیر خاتمی، ده‌ها و شاید صد‌ها نفر از چهره‌های سیاسی، دانشگاهی، فعالان رسانه‌ای و حتی روزنامه‌نگاران بر پرهیز از خشونت تاکید کرده‌اند. در سطح دوم، فراتر از منتقدان وضعیت موجود، حتی در طیف انقلابیون نیز بار‌ها بر شنیده شدن صدای مردم از سوی حکومت تاکید شده است. در سطح سوم نیز این که تقاضای زندگی خوب و امن و حق اعتراض باید مشروع پنداشته شود، بار‌ها از سوی ناظران سیاسی مختلف مورد تاکید قرار گرفته است؛ لذا به جرات می‌توان گفت تا کنون هیچ نکته تکان‌دهنده و جدیدی که پیش‌تر گفته نشده باشد، در بیانیه رهبر جریان اصلاحات وجود ندارد. حتی شاید این جایگاه سیاسی ویژه او است که موجب بازتاب بیانیه‌اش در سطح رسانه‌ها شده است. اگر فرض را بر این بگذاریم که یک روزنامه‌نگار همین بیانیه را می‌نوشت، آیا کسی وقعی به آن می‌گذاشت؟

همچنین، اینکه خشونت در هر سطحی که باشد دل‌ها را آزرده می‌کند و خشونت را با خشونت نمی‌توان پاسخ داد، نیز حدیثی و خوانشی چنان بدیع نیست که بتواند همچون تکانه‌ای بزرگ کشور را از وضعیتی به وضعیت دیگر سوق دهد. واقعیت امر این است که انتظار این بود که سید محمد خاتمی از تکرار کلیشه‌های کسالت‌آوری همچون ضرورت مدارا و پرهیز از خشونت گذار کند. در غیاب احزاب سیاسی واقعی، آن‌چه از یک رهبر سیاسی، آن هم رهبر جریانی که خود را نماینده خواست توسعه سیاسی، حکمرانی خوب و قاعده‌مند معرفی می‌کند، انتظار می‌رود تفاوت تحلیل و نگاه در قیاس با کلیشه‌های عمومی شده است.

بیانیه خاتمی زمانی می‌توانست تکان دهنده و محل تامل باشد که خشونت را تئوریزه می‌کرد. همچنین، به جامعه و حاکمیت می‌گفت، با کدام الگوریتم می‌توان از خشونت پرهیز کرد یا به عبارت ساده‌تر، چگونگی پرهیز از خشونت را به صورت عملی و قابل اجرا ارائه می‌نمود. صرف این‌که خشونت بد است و خشونت‌پرهیزی ضروری؛ نه دردی از جامعه دوا می‌کند و نه نقشه‌راهی برای خروج از بحران کنونی است.

شاید بسیاری از هواخواهان و حتی سران سیاسی جبهه اصلاحات، در دفاع و توجیه بیانیه سید محمد خاتمی چنان بگویند که فضا و شرایط سیاسی کشور اجازه ایراد بیانیه‌ای بیشتر از بیانیه کنونی را از او سلب کرده است؛ لذا باید همین بیانیه را به فال نیک گرفت و شاید همانند روزنامه هم میهن آن را در مقام یک نقشه‌راه مورد تکریم قرار دارد.

اما این رویکرد تداوم راهبردی شکست‌خورده و مطرود از سوی جامعه است که دیگر در سطح کلان اجتماعی هواخواهی ندارد. این نگاه، تداوم همان رویکردی است که اصلاح‌طلبان در تمامی سال‌های بعد از ۸۸ دنبال کرده‌اند. اگر شفاف سخن بگوییم «اکنونیت» یا «زمان حال» جامعه ایران متفاوت‌تر از هر زمان دیگری است؛ بنابراین کنش و رویکردی متفاوت از گذشته نیز از سوی کنش‌گر سیاسی‌ای در قامت سید محمد خاتمی انتظار می‌رود.

 

bato-adv
bato-adv
bato-adv