کوروش احمدی، دیپلمات پیشین نیز در پاسخ به «دنیای اقتصاد» با بیان اینکه افزایش قیمت دلار تکعلتی نیست، گفت: «درواقع این مساله فقط مربوط به سیاست خارجی و دورنمای احیای برجام نیست. هرچند قطعا دورنمای مذاکرات و رابطه ایران با جهان خارج یک فاکتور مهم است اما تنها فاکتور مربوطه نیست.»
قیمت دلار در ایران روند صعودی را طی میکند و در یک هفته اخیر با التهاب در بازار روبهرو بودیم؛ حتی با وجود انتشار برخی اخبار مثبت اما بازار و افکار عمومی همچنان واکنش منفی از خود بروز میدهند.
به گزارش دنیای اقتصاد، در هفتههای گذشته برخی اخبار، حاکی از به بنبست رسیدن برجام بود اما از چهارشنبه شب و با صحبتهای حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه و علی باقری معاون وی درباره اینکه ایران ابتکارعملهایش را برای هماهنگکننده اروپایی ارسال کرده، تا حدی در عرصه سیاسی نسبت به احتمال احیای مذاکرات خوشبینی ایجاد شد اما در بازار نه. چهارشنبه شب امیرعبداللهیان و باقری اعلام کردند که ابتکاراتی را با هدف پیشبرد و جمعبندی مذاکرات وین به هماهنگکننده مذاکرات ارسال کردهاند. همچنین طبق گفته مقامات ایرانی قرار است به زودی هیاتی از ایران برای شروع گفتوگوها با آژانس به وین سفر کند. در عین حال وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگوی تلفنی با جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد: «نظرات خود را با رویکردی سازنده و رو به جلو به طرف آمریکایی ارائه کردیم.»
روز گذشته نیز امیرعبداللهیان در جمع خبرنگاران توضیح داد: «آقای بورل در گفتوگویی که چهار روز پیش با من داشت گفت پیام شما درباره مذاکرات برای لغو تحریمها را به طرف آمریکایی منتقل کردیم و طرف آمریکایی اعلام کرده که پیام ایران را با دقت بررسی میکند و پاسخ ایران را طی چند روز آینده میدهد. ما منتظر پاسخ آنها هستیم.» حال این پرسش مطرح است که چرا با وجود این پالسها و اتفاقات مثبت اما همچنان بازار منفی است و قیمت دلار روند صعودی را طی میکند. درواقع چرا نه تنها بازار درک مثبتی از این تحولات ندارد بلکه حتی نسبت به آینده بدبین شده است.
یکی از دلایل این بدبینی بازار و افکار عمومی به اخبار داخلی را باید در به نتیجه نرسیدن برخی خبرهای مثبتی که در گذشته مطرح شد، جستوجو کرد. به عنوان مثال مدتی است که در داخل بحث آزادسازی هفت میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی مطرح میشود و حتی از سوی برخی مراجع نیز به این خبر پرداختند. در مقطعی نیز گفته شد که این پولها قرار است در ازای آزادی برخی از زندانیان دوتابعیتی به ایران بازگردانده شود؛ در این بین شاهد بودیم که دو زندانی آمریکایی آزاد شدند یا به مرخصی آمدند. همزمان با این تحولات، سایت خبری نورنیوز نزدیک به شورای عالی امنیت ملی در این رابطه نوشت: «مذاکرات مربوط به تبادل زندانیان و آزادسازی منابع ارزی ایران در کشورهای خارجی، ماهها قبل انجام شده بود لیکن طرف آمریکایی پس از چند بار کارشکنی، اخیرا برای اجرای توافقات قبلی اعلام آمادگی کرد.»
در این گزارش که روز دوشنبه ۱۱ مهر ماه منتشر شد آمده است: «با تداوم گفتوگوهایی که با واسطه میان ایران و آمریکا انجام شد، بانک مرکزی یکی از کشورهای منطقه به عنوان بانک عامل برای واریز وجوه آزاد شده ایران در کرهجنوبی مورد توافق قرار گرفت.» اما تا به امروز هیچ تحولی در زمینه آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران صورت نگرفته است. با توجه به این اثر منفی درج اخبار بینتیجه در بازار و افکار عمومی، لذا شاید دیپلماتها و مقامات مربوطه نباید تا زمان اطمینان یافتن از یک خبر آن را به بیرون درز دهند و به بیاعتمادی دامن بزنند. شاید این شوکهای بینتیجه به بازار و افکار عمومی، اکنون آنها را نسبت به اخباری که در داخل منتشر میشود بیاعتنا کرده است.
همچنین در بررسی دلایل بیاعتمادی به پالسهای مثبت داخلی باید به سیاستی که دولت در مقاطعی برای کنترل بازار دنبال میکرد، توجه داشت. درواقع سیاستی در داخل وجود داشت که سعی میکرد با مدیریت اخبار مرتبط با برجام به کنترل بازار بپردازد و با تزریق اخبار و پالسهای مثبت، بازار را کنترل کند.
یعنی در برخی مقاطع حتی اگر مسیر برجام خیلی هموار نبود اما در داخل کشور اخبار به صورت دیگری بازتاب داده میشد تا هم افکار عمومی و هم بازار نسبت به مذاکرات امیدشان را از دست ندهند و واکنش منفی نداشته باشند. این در حالی است که این ترفند و سیاست به حدی مورد استفاده قرار گرفت که امروز دیگر اثرگذاریاش را از دست داده است. بنابراین حتی اگر در مقطع فعلی افرادی مانند وزیر خارجه و معاون وی به درستی از ارسال ابتکارعملهایشان برای غرب با هدف احیای برجام سخن میگویند اما بازار نسبت به این موضوع وقعی نمینهد. در عین حال امروز در حالی که در داخل نسبت به اخبار منتشر شده برجامی واکنش مثبتی دیده نمیشود اما اگر از سوی غرب، خبری مثبت یا منفی در رابطه با احیای برجام منتشر شود، عکسالعمل بازار به گونه دیگری خواهد بود.
به همین دلیل هم در این مقطع که آمریکا اصرار دارد که پیامی به تهران برای ادامه مذاکرات ارسال نکرده و چشمانداز گفتوگوها را به دلیل دو متغیر مهم نخست بحث ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه و دیگری ناآرامیها در داخل کشور، مبهم میبینند بازار سریعا به این مواضع غرب واکنش نشان میدهد. از سوی دیگر باید در نظر داشت از آنجا که پرونده برجام به نوعی با مساله آژانس گره خورده است به نظر میرسد تا زمانی که مشکل ایران با آژانس حل و فصل نشود این بدبینی نسبت به آینده مذاکرات در ایران وجود دارد. شاید به همین دلیل بود که هفته گذشته وزیر خارجه ایران از اعزام هیاتی به وین برای مذاکره با آژانس خبر داد.
همچنین مساله دیگر این است که آیا چشماندازی که افکارعمومی و بازار ترسیم میکند با واقعیت تطبیق دارد و باید منتظر یک چشمانداز مبهم و تیره و تار از احیای برجام باشیم؟ دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران در این رابطه به روزنامه «دنیای اقتصاد» گفت: «این چشمانداز بازار با واقعیت تطبیق ندارد و به محض اینکه مذاکرات از حوزه آژانس به عرصه وین منتقل شود، بازار مجددا در وضعیت تعادلی قرار خواهد گرفت.» متقی با اشاره به اینکه سرنوشت برجام ارتباط مستقیم با معادله اقتصاد و بازار در ایران دارد، توضیح داد: «ادراک جامعه ایرانی یعنی سیاستمداران، بنگاههای اقتصادی و تحلیلگران در ارتباط با آینده مذاکرات و نتایج مربوط به آن در وضعیت ابهام قرار دارد. هرگاه ابهام در فضای ادراک سیاست خارجی به ویژه موضوعات راهبردی ایجاد شود زمینه برای اعتمادگریزی و کنش گریز از مرکز جامعه و اقتصاد به وجود میآید.» به گفته وی، در وضعیت فعلی، نگاه بازار به قالبهای رفتاری اروپا و آمریکا است. از آنجا که پالسهای منفی از سوی غرب منتشر شده در نتیجه انگاره بازار، انگاره تردید نسبت به توافق است و به همین دلیل قیمت دلار روند افزایشی را طی میکند.
رضا مجیدزاده، پژوهشگر توسعه نیز در این رابطه توضیح داد: «در چند ماه گذشته و پیش از توقف مذاکرات، یکسری سیگنالهای مثبت از سمت ایران برای داخل ارسال شد؛ از جمله آزادسازی هفت میلیارد دلار از پولهای ایران در کره جنوبی.» مجیدزاده با اشاره به اینکه گفته شده بود که بر سر آزادسازی این پولهای بلوکه شده توافق شده است، ادامه داد: «اما بعدا بازار دریافت که این خبر فقط برد داخلی داشته و هدف آن افکار عمومی در کشور و کنترل و مدیریت شرایط داخلی بوده است.» به گفته این پژوهشگر، این دست سیگنالها باعث شد که افکار عمومی و بازار نسبت به سیگنالهای طرف ایرانی و حتی طرف روسی بدبین شوند. مجیدزاده تاکید کرد: «در این شرایط تا زمانی که از طرف غرب یک سیگنال مثبت به داخل کشور ارسال نشود، بعید است که بازار واکنش مثبت نشان دهد.» همچنین در نهایت وی افزود: « چون در یکی دو روز گذشته جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از بنبست در مذاکرات برجام سخن گفته حتی با وجود صحبتهای مثبت وزیر خارجه کشورمان و معاونش باز هم بازار دلار روند صعودی را در پیش گرفت.»
کوروش احمدی، دیپلمات پیشین نیز در پاسخ به «دنیای اقتصاد» با بیان اینکه افزایش قیمت دلار تکعلتی نیست، گفت: «درواقع این مساله فقط مربوط به سیاست خارجی و دورنمای احیای برجام نیست. هرچند قطعا دورنمای مذاکرات و رابطه ایران با جهان خارج یک فاکتور مهم است اما تنها فاکتور مربوطه نیست.» احمدی با اشاره به اینکه در شرایط اقتصادی نزدیک دو ماه است به دلیل ناآرامیها شاهد افت اقتصادی هستیم، ادامه داد: «همچنین این ناآرامیها منجر به ایجاد تصور بیثباتی شده و صرفنظر از احیای برجام این فاکتور نیز وارد معادله شده است.» به گفته این دیپلمات، دلیل برجامی هم در جای خود محفوظ است و هیچ نشانهای از اینکه ممکن است تحول مثبتی در دستور کار باشد دیده نمیشود. وی افزود: «با وجودیکه آقای امیرعبداللهیان و باقری از آذر ماه سال گذشته و آغاز مذاکرات همواره اظهارات و موضعگیریهای مثبت داشتند، ولی در داخل، افکار عمومی و بازار حساسیت خود را به این پالسهای بینتیجه از دست داده است.»
احمدی با تاکید بر این موضوع که رابطه ایران و آمریکا دچار یک مشکل جدید شده است توضیح داد: «امروز واشنگتن تاحدودی لحنش را در قبال ایران تندتر کرده است و تحریم پنجشنبه گذشته افراد و شرکتهایی که در صادرات نفت ایران مشارکت دارند، با تحریمهای نمادین دو ماه گذشته تفاوت داشت. این اقدام شاید آغاز تلاش بیشتر آمریکا برای ممانعت از صدور نفت ایران باشد.» وی در پاسخ به این پرسش که آیا چشماندازی که افکارعمومی و بازار ترسیم میکند با واقعیت انطباق دارد نیز گفت: «به هر حال برداشت بازار و تصور و درک آن یک واقعیت مهم است حتی اگر واقعیت عینی نباشد. ولی به لحاظ عینی و روی زمین یکسری فاکتورهای عملی در داخل و سیاست آمریکا دیده میشود که خیلی مثبت نیست. از جمله اینکه سیاست فعلی کاخ سفید در حال فاصله گرفتن از سیاست دوره اوباما و حتی ابتدای دوره بایدن است و آنها میخواهند سیاست اعمال فشار را علیه ایران افزایش دهند؛ در چنین شرایطی مشخص نیست که دولت ایران حاضر باشد مذاکرات را ادامه دهد یا خیر.»