اساسا موسیقی اعتراضی در ایران پدیده نویی نیست؛ موسیقی سیاسی، اجتماعی و اعتراضی سابقه تاریخی دارد. ردپای آن حتی در موسیقی مقامی که سینه به سینه به نسل ما رسیده، وجود دارد. از سویی در دوره مشروطه نیز حضور این نوع موسیقی غیرقابل انکار است. هیچکس نمیتواند کلامِ عارف قزوینی، میرزاده عشقی و ملکالشعرای بهار را نادیده بگیرد. هنوز که هنوز است «مرغ سحر» و «از خون جوانان وطن...» بازخوانی میشود و فارغ از نسل و سن و سال، تاثیر عمیقی بر جامعه و مخاطبان میگذارد.
دامنِ هنرِ موسیقی آنگونه گسترده است که نمیتوان نقش این هنر را در هیچیک از بخشهای زندگی نادیده گرفت. موسیقی در زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی نسلهای مختلف همیشه نقش داشته است. اینکه این هنر انتزاعی چگونه برای تکتک ما چنان ملموس میشود که زبان مشترک و حتی راوی اهداف مشترک میشود، محل بحث و گفتوگوی بسیار است.
به گزارش اعتماد، «کلام» در موسیقی ایران همیشه جایگاه ویژهای داشته؛ شاید یکی از راههایی که موسیقی را -که هنری به غایت انتزاعی است- میتواند ملموستر کند، همراهی کلام است. اگرچه کارکرد کلام در موسیقی ایران آنچنان پررنگ است که گاه این دو را جدا از هم نمیتوان دید.
مساله «آمیختگی شعر و موسیقی» مسالهای است که بسیار به آن پرداخته شده است، اما در اینجا بنا داریم از نقطه تلاقی هنر و سیاست بگوییم. جایی که هنرمند بناست «روح زمانه خویش» شود و همراهی، اعتراض و مطالبه جامعه خود را با زبان هنر بیان کند. پرسش اینجاست نقش و جایگاه کلام در موسیقی موسوم به اعتراضی چیست. اگر کلام را از موسیقی اعتراضی حذف کنیم، آیا آن تاثیر، به قوت خود باقی است یا به عکس، ترانه و کلام بدون حضور موسیقی تا چه حد میتواند تاثیرگذاری داشته باشد.
اساسا موسیقی اعتراضی در ایران پدیده نویی نیست؛ موسیقی سیاسی، اجتماعی و اعتراضی سابقه تاریخی دارد. ردپای آن حتی در موسیقی مقامی که سینه به سینه به نسل ما رسیده، وجود دارد. از سویی در دوره مشروطه نیز حضور این نوع موسیقی غیرقابل انکار است.
هیچکس نمیتواند کلامِ عارف قزوینی، میرزاده عشقی و ملکالشعرای بهار را نادیده بگیرد. هنوز که هنوز است «مرغ سحر» و «از خون جوانان وطن...» بازخوانی میشود و فارغ از نسل و سن و سال، تاثیر عمیقی بر جامعه و مخاطبان میگذارد.
همچنان صدای باصلابت فریدون فروغی، در ذهن زمزمه میشود و شاید آهنگهای «حقه» و «شیاد» او را نسلهای قبلتر بیشتر به یاد داشته باشند، اما نمیتوان منکر شد که همچنان دبستانیهای دهه حاضر با آهنگ «یار دبستانی» آشنا هستند. شمار هنرمندانی که در ساخت شعر و آهنگهای موسیقی اعتراضی کار کردهاند، کم نیستند که بتوان نام تمام آنها را برد و غرض تنها اشاره به ریشهدار بودن موسیقی سیاسی و اعتراضی در ایران بود.
محمدرضا شجریان در جایی موسیقی را زبان اعتراض مردم دانسته و در بخشی از گفتوگویش در این باره بیان کرده بود: «موسیقی در هر سرزمینی پیام آن سرزمین است. سروش سرزمین و سروش مردمش است. این سروشها هم بستگی به اتفاقاتی دارد که در آن سرزمین میافتد و موسیقی تابع شرایط زندگی و روحیه مردمش است.
چون هنرمند میان مردمش زندگی میکند و تابع آن شرایط است و آن موسیقی که از دل آن میآید بیرون پیامآور خواستهها و نیازهای مردم است و موقعیت مردم را دارد. موسیقیای که در ایران در طول سالیان بوده است همیشه تحتتاثیر فشارها و محدودیتها و ستمها و استبداد حکما بوده است. این موسیقی همیشه زبان اعتراض مردم بوده، زبان گله و شکایت این اتفاقات بوده است و ما نمیتوانیم بیرون از این منطقه باشیم.»
همانطورکه اشاره شد بسیاری از بزرگان موسیقی معتقدند که کلام در هنر موسیقی ایران بسیار اهمیت دارد؛ تاثیر مهم کلام در موسیقی اعتراضی و سیاسی نیز غیر قابل انکار است؛ در این میان برخی معتقد هستند که شماری از ژانرهای موسیقی همچون موسیقی رپ بیش از دیگر ژانرها فضای اجتماعی را دنبال میکنند. اما نباید غافل بود که محتوای اعتراضی و سیاسی در تمام ژانرها دیده و شنیده شده است.
از علیرضا تهرانی خواننده، ترانهسرا و ملودیپرداز که در عرصه موسیقی راک فعالیت میکند نیز جایگاه کلام را در موسیقی اعتراضی و سیاسی اجتماعی پرسیدهام.
او در این باره عنوان میکند: «کلام نقش کلیدی در این جریان دارد. در واقع ترانه به نوعی تاریخ شفاهی ما محسوب میشود. ترانه در اکثر مواقع راوی مسائل و اتفاقات روز جامعه است به همین دلیل نوعی تاریخنگاری شفاهی است و تا این حد نقش مهمی دارد؛ نه تنها در سرزمین ما که در تمام دنیا نیز همینطور است. در تحولات مختلف اجتماعی نقش کلام و ترانه بسیار مهم بوده؛ چرا که برای بیان معضلات روز جوامع با موسیقی بیکلام نمیتوان به هدف رسید. به این دلیل که فضای موسیقی بیکلام بهشدت انتزاعی است و برداشتهای متفاوتی میتوان از نغمه و ملودی داشت. مثلا به تناسب حال آن روزگار، یک فرد میتواند از نغمه آرام، برداشت عاشقانه داشته باشد یا فرد دیگری میتواند برداشت اجتماعی داشته باشد یا فرد دیگر میتواند برداشت سیاسی داشته باشد و حتی فرد دیگری میتواند برداشت شخصی خودش را از موسیقی انتزاعی داشته باشد؛ ولی وقتی که کلام روی ملودی قرار میگیرد، جهت و مسیر آن را میتواند به وضوح مشخص کند. البته همیشه هم به این صورت نیست که واژهها و کاربرد کلامی که روی ترانه قرار میگیرد، مربوط به جریان خاصی بوده و کاربردی باشد. گاهی در یک ترانه هیچگونه کلام معترضی وجود ندارد در صورتی که در ژانر ترانههای معترض ایران قرار میگیرد؛ به دلیل اینکه در زمانی این ترانه منتشر شده و ماجراهای حاشیهای که راجع به آن نقل شده، این ترانه را تبدیل به ترانه معترض کرده است.»
اگرچه محتوای سیاسی، اجتماعی و موضوع اعتراض فارغ از کیفیت و بر مبنای محتوا در انواع موسیقی شنیده میشود که در زمانهای «مرغ سحر» و «تفنگت را زمین بگذار» میشود و در زمانهای «برای...»، اما برخی درباره موسیقی اعتراضی که به بیان مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میپردازد و مسائل روز جامعه را مطرح میکند، معتقد هستند که نمود اجتماعی، سیاسی و مطالبات مردم و مساله اعتراض در بعضی ژانرها بیشتر شنیده میشود.
برای مثال موسیقی رپ بیشتر زبان به اعتراض میگشاید. از علیرضا تهرانی درباره چرایی این موضوع هم پرسیدم. او در این خصوص پاسخ میدهد: «متن ترانه به خودی خود مساله مهمی است؛ مخصوصا برای جامعه ایرانی. متن ترانه اگر در بزنگاه تاریخی در هر بستری از موسیقی قرار گیرد، کاربرد اجتماعی و سیاسی خود را پیدا خواهد کرد؛ مثلا در «تفنگت را زمین بگذار» متن و بیانی که شعر دارد کارایی خود را انجام میدهد و اگر روی ملودی راک هم تنظیم شود، همین کاربرد را خواهد داشت و حالا با تنظیم موسیقی سنتی هم همین کاربرد را پیدا کرده است.
در آنجا شعر است که کار خود را انجام میدهد، نه صرفا ساختار تنظیم موسیقی. تنظیم موسیقی میتواند برای ایجاد هیجان بیشتر تاثیر داشته باشد و به نفوذ بیشتر متن کمک کند ولی صرفا نمیتواند دلیلی باشد بر اینکه بگوییم، چون یک اثر موسیقی در ژانر رپ یا راک است پس موسیقی اعتراضی است! نه، اینطور نیست. بسیاری از زیباترین عاشقانههای تاریخ موسیقی جهان در زیرمجموعه راک قرار میگیرند. به همین دلیل استفاده از صداهای نویزی، دیستورشن و... به بالا بردن کیفیت هیجان بیان آن جریان کمک میکند.»
البته این کارکرد اجتماعی و بیان مسائل روز از قدیم در موسیقی ایران وجود داشته است. سابقهای که علیرضا تهرانی درباره آن بهطور مفصل توضیح میدهد: «از نظر تاریخی در موسیقی سنتی چیزی با عنوان «بحر طویل» داشتیم که در آن نوازندگان تمبک، کمانچه و... بر اساس مسائل روز در ریتم شش و هشت رویدادهای روزانه را بیان میکردند و معضلات روزانه را با سازهایی مانند تمبک و کمانچه و... میخواندند و به همین صورت سعی میکردند آهنگ موسیقی قافیهها را حفظ کنند.
چنین نمونههایی را در موسیقیهای اصیل و ترانههای ایرانی داریم و به همین شکل در جهان با عنوان موسیقی رپ، کاربرد فراوانی دارد. رپ هم از زبان کوچه و بازار در ترانه خود استفاده میکند. زبان استفاده در ترانه رپ، زبان کف خیابان است و مثل گویش محاوره وسیعترین اقشار جامعه است و به همین دلیل است که نفوذ و کاربرد آن میتواند اینقدر گسترده باشد چرا که هر آدمی با هر میزان سواد اجتماعی میتواند آن چیزی را که یک رپر میگوید، بفهمد و حقیقتی که روی داده را مستقیما با معمولیترین واژهها مثل گفتوگوی دو نفر آدم معمولی بیان کند و مزیت آن این است که این ژانر دیگر درگیر قواعد عروضی نیست و فقط سعی میکند قافیه و آهنگ گویش را رعایت کند.
در واقع در رپ، بیشتر آهنگ شعر رعایت میشود که باعث میشود دست سراینده برای بیان چیزی که میخواهد بگوید باز باشد. فرد میتواند همهچیزی را که ما میتوانیم در محاوره بگوییم روی Beatها به شکل آهنگین و ریتمیک بیان کند که خصوصا برای عموم مردم جذابتر میشود.
مباحث روز خیلی ساده، مثلا ترانه «یکی یه پول خروس» و ترانههای دیگری که اجرا میشد مثل «خاله جون قربونتم» از آن جمله هستند. ترانه خاله جون یک معضل اجتماعی مثل بارداری زودهنگام را بیان میکند یا ترانه یکی یه پول خروس مشکل گرانی مرغ و خروس را در زمان خود بیان میکند. در حال حاضر شاید اینها به گوش ما ترانههای کمیک به نظر برسند ولی در زمانه خود، عوام به خوبی پیام این نوع آثار را دریافت میکردند و تاثیرات خود را در جامعه داشته است.»
تهرانی معتقد است، موسیقی آنقدر بیمرز است که نمیتوان به سبکهای مختلف موسیقی برچسبهای سیاسی، اجتماعی چسباند. او میگوید: «نمیتوان گفت راک موسیقی اعتراضی یا موسیقی شیطانپرستی است یا رپ موسیقی معترضان بیکله است. برچسبهایی که به این ژانرها زده میشود، ارزش هویت موسیقایی آن ژانرها را از بین میبرد. موسیقی خیلی گسترده است و اینجا خود کلام ترانه است که بیش از نوع تنظیم موسیقی و بزنگاه انتشار آن کارکرد خود را انجام میدهد.»
شاید برای برخی مخاطبان سوال پیش بیاید که اگر کلام تا این حد اهمیت دارد، پس موسیقی و نت در این میان از چه جایگاهی برخوردار است. اگر ترانه این همه مهم است، پس عنوان «موسیقی اعتراضی یا سیاسی، اجتماعی» شاید محل مناقشه باشد! چون آنگونه که برخی افراد معتقد هستند، موسیقی بدون کلام نمیتواند بیان مشخصی در زمینه اعتراض و مسائل سیاسی، اجتماعی داشته باشد.
از علیرضا تهرانی این را هم پرسیدم که با این اوصاف آیا برای رساندن محتوا، ترانه به موسیقی کمک میکند یا موسیقی به ترانه؟ یا اینکه هر دو هویت مستقلی دارند که باهم مسالهای را بیان میکنند؟ تهرانی در پاسخ به این پرسش عنوان میکند: «این مورد اختلافی است که خیلی روی آن بحث میشود ولی به نظر من تا زمانی که کاربرد ترانه روی ملودی آن بیان نشود و به ثمر نرسد و فقط روی کاغذ مکتوب باشد، ارزش ترانه بودن را ندارد. در این حالت شاید بتوانیم آن را به ژانر شعر مربوط کنیم ولی ترانه باید چیزی باشد که وقتی موسیقی روی آن قرار میگیرد بتواند خود را ابراز کند. آنجاست که میتواند به هویت کامل برسد. در واقع از نظر من، ترانه روی کاغذ و بدون موسیقی، هویت مستقلی نمیتواند داشته باشد. بسیاری از ترانهها روی کاغذ چیز خوبی به نظر نمیآیند و دقیقا ریتم، موسیقی، ملودی و هارمونی است که آن را کامل میکند. این دو، مثل روح و بدن هستند و به واقع این دو را میتوان مکمل هم دانست در واقع هر دو بدون کالبد هم، نماد تجسمی ندارند.»
روشن است که در هنر گاهی محتوا، قالب بر شکل و فرم میشود. موسیقی اعتراضی نیز فارغ از ژانر در هر شکلی پیش از این هم در ایران حضور پویا و کلام در این نوع موسیقی تاثیر عمیقی داشته و دارد. گواه اینکه یک اثر با این مختصات را اگر با حذف آهنگ، تنها متنی بر کاغذ بخوانیم یا کلام را از آن اثر حذف کنیم و به عنوان آهنگی بیکلام به آن گوش بسپاریم، تاثیر توامان را ندارد. در این نوع موسیقی تنها اثری میتواند تاثیرگذار باشد که برآمده از دلِ جامعه باشد و حرف مردم را بیان کند.
موسیقی اعتراضی فارغ از ژانر در هر شکلی پیش از این هم در ایران حضور پویایی داشته... یک اثر با این مختصات را اگر با حذف آهنگ، تنها متنی بر کاغذ بخوانیم یا کلام را از آن اثر حذف کنیم و به عنوان آهنگی بیکلام به آن گوش بسپاریم، تاثیر توامان را ندارد. در این نوع موسیقی تنها اثری میتواند تاثیرگذار باشد که برآمده از دلِ جامعه باشد و حرف مردم را بیان کند.
متن ترانه به خودی خود مساله مهمی است؛ مخصوصا برای جامعه ایرانی. متن ترانه اگر در بزنگاه تاریخی در هر بستری از موسیقی قرار گیرد، کاربرد اجتماعی و سیاسی خود را پیدا خواهد کرد؛ مثلا در «تفنگت را زمین بگذار» متن و بیانی که شعر دارد کارایی خود را انجام میدهد و اگر بر روی ملودی راک هم تنظیم شود، همین کاربرد را خواهد داشت و حالا با تنظیم موسیقی سنتی هم همین کاربرد را پیدا کرده است.
تنظیم موسیقی میتواند برای ایجاد هیجان بیشتر تاثیر داشته باشد و به نفوذ بیشتر متن کمک کند ولی صرفا نمیتواند دلیلی باشد بر اینکه بگوییم، چون یک اثر موسیقی در ژانر رپ یا راک است پس موسیقی اعتراضی است! نه، این طور نیست.
بسیاری از زیباترین عاشقانههای تاریخ موسیقی جهان در زیر مجموعه راک قرار میگیرند. به همین دلیل استفاده از صداهای نویزی، دیستورشن و... به بالا بردن کیفیت هیجان بیان آن جریان کمک میکند.