فرارو- هال برندز استاد برجسته امور جهانی در مدرسه مطالعات پیشرفته بین المللی دانشگاه جانز هاپکینز است. برندز از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶ میلادی به عنوان دستیار ویژه وزیر دفاع ایالات متحده در امور برنامهریزی استراتژیک فعالیت کرده بود. او برای کمیسیون استراتژی دفاع ملی ایالات متحده نیز کار کرده و با سازمانهای دولتی، جوامع اطلاعاتی و امنیت ملی امریکا در زمینه مشاوره همکاری داشته است. کتابهای متعددی از او از جمله «استراتژی بزرگ امریکایی در عصر ترامپ» (۲۰۱۸)، «ساختن لحظه تک قطبی: سیاست خارجی ایالات متحده و ظهور نظم پس از جنگ سرد» (۲۰۱۶)، «قدرت و هدف در دولتسازی آمریکایی از هری اس. ترومن تا جورج دابلیو بوش» (۲۰۱۴)، «جنگ سرد آمریکای لاتین» (۲۰۱۰)، «از برلین تا بغداد: جستجوی آمریکا برای هدف در جهان پس از جنگ سرد» (۲۰۰۸) چاپ شدهاند. جدیدترین کتابهای او «درسهای تراژدی: حکومتداری و نظم جهانی» با همکاری «چارلز ادل» و «کووید-۱۹ و نظم جهانی» با ویرایش مشترک «فرانسیس گاوین» هستند.
به گزارش فرارو به نقل از بلومبرگ، ژاپن مهمترین متحد آمریکاست، اما استرالیا از لحاظ تاریخی قابل اعتمادترین متحد آمریکا به شمار میرود. استرالیا به تنهایی در میان متحدان ایالات متحده نه تنها در اقیانوس هند و اقیانوس آرام بلکه در سطح جهانی در تمام جنگهای بزرگ آمریکا از زمان جنگ جهانی اول شرکت کرده است.
همان طور که در جریان سفر اخیر سه روزهام به سیدنی و کانبرا متوجه شدم چشم انداز جنگ در تنگه تایوان، استرالیا، ژاپن و ایالات متحده را به سوی کنار هم قرار گرفتن در یک ائتلاف سه گانه در روزهای اخیر سوق داده است ائتلافی که پیش از جنگ جهانی اول نیز به دنبال مهار امپراتوری آلمان در غرب اقیانوس آرام بود. چنین قیاسی در عین حال حاضر اطمینان بخش و همزمان نگران کننده است.
کمتر از یک دهه پیش، استرالیا جزو آن دسته از متحدان ایالات متحده بود که از انتخاب میان واشنگتن و پکن خودداری ورزیدند. با این وجود، موضع استرالیا به تدریج با تغییر همراه شد. در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی با فاش شدن تلاشهای فراگیر چین برای ایجاد فساد در سیاست استرالیا افکار عمومی استرالیاییها دچار چرخش شد. در سال ۲۰۲۰ میلادی پس از حمایت دولت کانبرا از تحقیقات بین المللی در مورد منشاء کووید-۱۹ چین استرالیا را از نظر اقتصادی مجازات کرد. گسترش نفوذ پکن در اقیانوس آرام جنوبی به افزایش نگرانیها در استرالیا دامن زده است. استرالیاییها نگران هستند که ناوگان چین تهدیدی برای خطوط دریایی استرالیا باشد.
با این وجود، آن چه در هفته جاری در گفتگو با تحلیلگران و مقامهای استرالیایی به وضوح برایم آشکار شد این نکته بود که آنان نگران هستند که تهاجم احتمالی چین به تایوان ممکن است به طور فاجعه باری امنیت کل اقیانوس هند و اقیانوس آرام را به خطر بیاندازد. یکی از کارشناسان دفاعی استرالیایی به من گفت: "استرالیا نمیتواند در منطقه تحت سلطه چین زنده بماند. در آن صورت استرالیا به یک ساتراپ (در زمان هخامنشیان به فرماندار یا استاندار یکی از بخشهای شاهنشاهی گفته میشد) تبدیل خواهد شد و مجبور خواهد شد از خط مشی پکن پیروی کند و یا در غیر این صورت پیامدهای آن را متحمل شود".
به همین دلیل است که استرالیا در سالیان اخیر واشنگتن را تحت فشار قرار داده تا در موضوعاتی از محدود کردن نفوذ شرکت فناوری هواوی گرفته تا ایجاد یک گروه امنیتی جدید (آکوس) و احیای ائتلاف قدیمیتر "کواد" (متشکل از آمریکا، ژاپن، هند و استرالیا) اقداماتی را انجام دهد.
دولت استرالیا اخیرا با انتشار بیانیهای مشترکی همراه با ژاپن متعهد شد که در موارد احتمالی که ممکن است بر حاکمیت و منافع امنیتی منطقهای دو کشور تاثیرگذار باشد استرالیا و ژاپن با یکدیگر مشورت و همکاری خواهند کرد.
این یک تغییر تاریخی قابل توجه است: در سال ۱۹۴۲ میلادی شمال استرالیا نسبت به تهاجم ژاپنیها نگران بود امروز نیروهای ژاپنی در حال آماده شدن برای آموزش در آنجا در کنار ارتش استرالیا قرار دارند استرالیا نیز همانند ژاپن در تلاش است تا توانایی اش را برای دفاع از خود و منطقهای که در آن زندگی میکند تقویت نماید.
بمب افکنهای آمریکایی بی -۵۲ با قابلیت هستهای بزودی در شمال استرالیا به عنوان بخشی از گسترش بیشتر حضور ایالات متحده در آنجا عملیات خواهند داشت. آکوس (ترتیبات امنیتی استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده که در نهایت در سال گذشته اعلام شد) زیردریاییهای تهاجمی سریعتر با موتور هستهای و وسایل نقلیه زیر آب بدون سرنشین و سایر قابلیتهای پیشرفته را تولید خواهد کرد.
براساس گفتگوهایی که در واشنگتن و کانبرا داشتم متوجه شدم که به نظر میرسد استرالیا احتمالا یک یا چند زیردریایی تهاجمی ایالات متحده را تا زمانی که قایقهای ساخته شده تحت قرارداد آکوس آماده شوند اجاره خواهد کرد. هم چنین، سرمایه گذاریها در جنگ سایبری و قابلیتهای اطلاعاتی با افزایش هزینههای دفاعی در حال تقویت هستند.
باید اعتراف کرد که ارتش استرالیا کوچک است و فاصله تا تنگه تایوان زیاد است. استرالیاییها قدرت آتش زیادی برای مشارکت احتمالی در جنگ تایوان ندارند. با این وجود، مقامهای استرالیایی به من گفتند که در درگیریای که در آن فاصله بین پیروزی و شکست بسیار کم باشد ارتش آن کشور نقش مهمی ایفا خواهد کرد. یک تقسیم کار جغرافیایی را تصور کنید - که در آن استرالیا از نیروی هوایی و نیروی دریایی برای تامین خطوط حیاتی حرکت در جنوب شرقی آسیا استفاده میکند در حالی که ژاپن شمال شرق آسیا را در اختیار دارد و ایالات متحده تهاجم یا محاصره علیه تایوان را در هم خواهد شکست.
نیروی هوایی ایالات متحده و تفنگداران دریایی در درگیری تایوان احتمالا از پایگاههای استرالیا عمل میکنند. حریم فضایی و هوایی استرالیا و جنگ سایبری و قابلیتهای اطلاعاتی آن کشور بسیار مهم خواهند بود. احتمالا جنگندههای اف -۳۵ استرالیا که ساخت آمریکا هستند نیز از پایگاههای آمریکایی در غرب اقیانوس آرام پرواز خواهند کرد و با همراهی نیروهای زمینی استرالیا میتوانند به تایوان در دفع تهاجم کمک کنند. اگرچه عامل جغرافیایی احتمالا تحقق چنین سناریویی را بعید میسازد.
فاصله تنها معضلی نیست که استرالیا با آن مواجه است. توسعه قابلیتهایی که در حال حاضر در نظر گرفته شده به ویژه در مورد زیردریاییهای تهاجمی مستلزم افزایش هزینههای عمده است. تعمیق همکاری با متحدان و شرکا نگرانیهایی همیشگی را در مورد حاکمیت استرالیا ایجاد میکند. استرالیا در درگیری با چین که ۳۱ درصد تجارت آن را تشکیل میدهد از نظر اقتصادی آسیب خواهد دید.
با این وجود، استرالیا احتمالا در حاشیه نخواهد ماند. نتایج نظرسنجیها نشان میدهند که بخش قابل توجهی از استرالیاییها از اعزام نیرو توسط آن کشور برای دفاع از تایوان حمایت میکنند البته تا زمانی که ایالات متحده نیز این کار را انجام دهد.
دولت چپ میانه تحت رهبری "آنتونی آلبانیزی" نخست وزیر استرالیا حاضر نشده به طور رسمی اهداف استرالیا در این زمینه را برسمیت بشناسد با این وجود، وزیر دفاع آن کشور اخیرا اظهار داشته که در صورت وقوع جنگ در تایوان "غیر قابل تصور" به نظر میرسد که استرالیا در این مورد مداخلهای انجام ندهد.
در اینجا به طور فزایندهای این فرض وجود دارد که جنگ در غرب اقیانوس آرام شامل یک ائتلاف "سه به علاوه یک" میشود و استرالیا، ژاپن و ایالات متحده به دفاع از تایوان کمک میکنند. این سه کشور به طور فزایندهای شبیه به ائتلاف سه گانه بین فرانسه، روسیه و بریتانیا هستند که متعهد به متوقف کردن رقیب خودکامه دوران خود یعنی امپراتوری آلمان بودند و قصد داشتند مانع از برهم خوردن توازن قوا توسط آلمانیها شود. با این وجود، آن ائتلاف سه گانه نتوانست از بروز جنگ جهانی اول جلوگیری کند. دلیل آن تا حدی بدان خاطر بود که ائتلاف سست بود و هیچ معاهده رسمی برای هر سه عضو وجود نداشت چنین وضعیتی رهبران آلمان را امیدوار ساخت که ممکن است ائتلاف سه گانه در مواجهه با یک بحران هم شکسته شود. اکنون چالش مشابهی در برابر دموکراسی امروزی وجود دارد.
استرالیا، ژاپن و ایالات متحده همگی سیاستهای "ابهام استراتژیک" را در مورد تایوان در پیش گرفته و نشان داده اند که به چین اجازه تصرف آن جزیره را نخواهند داد. با این وجود، آن کشورها هیچ یک تعهدی رسمی برای دفاع ارائه نداده اند. اتحادهای جداگانه ایالات متحده را به ژاپن و ایالات متحده را به استرالیا متصل میکنند، اما هیچ گونه سازوکار سه جانبهای وجود ندارد که تضمین کند حمله به یکی از آن کشورها به عنوان حمله به هر سه کشور قلمداد خواهد شد. هم چنین، ساختار فرماندهی واحدی وجود ندارد که باعث شود سه قدرت به شیوهای موثر بتوانند در کنار یکدیگر با تهدیدات مقابله کنند.
دلایل محکمی برای حفظ ابهام راهبردی وجود دارند از جمله آن که هیچ کشوری نمیخواهد با تغییر وضعیت موجود در تنگه تایوان بحران ایجاد شود. با این وجود، همان طور که جنگ جهانی اول به ما یادآوری میکند درگیریها زمانی آغاز شده اند که متجاوزان مقاومتی را که در نهایت با آن مواجه خواهند شد دست کم میگیرند.
مقامهای استرالیایی به من گفتند که نگران این موضوع هستند که در نیمه دهه آینده تولید چندین تُن تجهیزات نظامی جدید دشوار باشد. بنابراین، یکی از راههای تقویت بازدارندگی آن است که تا حد امکان این موضوع را به طور شفاف بیان کنیم که پکن در صورت حمله به تایوان با یک ائتلاف دموکراتیک قدرتمند روبرو خواهد شد. در هر حال، به نظر میرسد که استرالیا مانند واشنگتن و توکیو اجتناب از چنین جنگی را دشوار خواهد یافت. یک پرسش مهم در کانبرا و نقاط دیگر آن است که چگونه به صراحت این موضوع را از پیش اعلام کنیم.