مرد جوان که در یک محفل دوستانه به دروغ مدعی شده بود دختر مورد علاقه اش را از کوه به پایین پرت کرده با شکایت پدر دختر جوان محاکمه، اما تبرئه شد.
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از آبان سال ۸۷ با خبر مرگ مشکوک دختر جوانی به نام صدف که از ارتفاعات فیروزکوه سقوط کرده بود، آغاز شد.
با حضور و بررسی پلیس از صحنه حادثه احتمال این داده شد که صدف به عمد از ارتفاعات به پایین پرتاب شده است. در ادامه، مأموران با کار میدانی تحقیقاتشان را پیش گرفته و با چند نفر از شاهدان که در محل حضور داشتند، صحبت کردند. یکی از شاهدان به مأموران گفت: ما پایینتر از محلی بودیم که دختر جوان قرار داشت، اما به یکباره با صدای جیغ او متوجه شدیم سقوط کرده است.
شاهد دیگری نیز گفت: دختر جوان با شدت سقوط کرد و به زمین خورد و پس از آن هم خونریزی کرد. ما با اورژانس تماس گرفتیم، اما پیش از رسیدن اورژانس او فوت کرد. مشخص هم نشد تعادلش را از دست داد یا نتوانست از راه باریک مسیر عبور کند، اما زمان سقوط سرعتش خیلی زیاد بود.
پس از آن جسد صدف با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
تحقیقات نشان میداد که مورد مشکوکی در بروز حادثه وجود ندارد ضمن اینکه پزشکی قانونی هم در گزارشی اعلام کرد که متوفی بر اثر شدت جراحات وارده به سر در پی سقوط از ارتفاع و خونریزی شدید جان باخته است.
در حالی که ۱۲ سال از ماجرا گذشته بود و به نظر میرسید پرونده دختر جوان مختومه شده است، پدر صدف در خرداد سال ۹۹ با حضور در اداره آگاهی و طرح یک ادعا مبنی بر اینکه به پسر جوانی به نام شاهین که خواستگار دخترم بود ظنین هستم، شکایتی را ثبت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: شاهین خواستگار دخترم بود، اما به خاطر اینکه شرایط مناسبی برای ازدواج نداشت به او جواب منفی دادیم. حالا متوجه شدم روزی که آن حادثه برای صدف رخ داد شاهین هم در محل بوده. فکر میکنم او دخترم را از ارتفاع به پایین هل داده است.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا پس از ۱۲ سال از آن شخص شکایت کردهاید گفت: صدف به بیماری صرع مبتلا بود و ما در آن دوران فکر میکردیم شاید در مسیر صعود دچار حمله تشنجی شده و از ارتفاع سقوط کرده است، اما چند وقت پیش چند نفر از دوستان مشترک صدف و شاهین گفتند که شاهین به آنها گفته، چون پدرش جواب منفی داد به صدف در کوه تعرض کردم و بعد هم او را به پایین انداختم.
با اظهارات پدر صدف، شاهین در دی سال گذشته شناسایی و بازداشت شد سپس تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: قبول دارم که در آن زمان به صدف علاقهمند بودم، اما پس از مخالفت خانوادهاش با ازدواج ارتباط ما کمرنگ شد. در روزی هم که صدف دچار حادثه شد من در کوه نبودم و در تعجبم که چرا بعد از این همه سال پدرش چنین ادعایی را مطرح کرده است.
با ادعای شاهین مبنی بر اینکه روز حادثه در کوه نبوده، پدر صدف، ۲ نفر از افرادی را که موضوع تعرض و سقوط دخترش از سوی شاهین را برملا کرده بودند به دادگاه معرفی کرد.
پس از اظهارات شاکی و متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه، شاکی به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش عنوان کرد: من مطمئنم که شاهین، دخترم را به قتل رسانده و برای او درخواست قصاص دارم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و با رد اتهام قتل گفت: من کسی را نکشتم و در ماجرای مرگ صدف، هیچ نقشی نداشتم. فقط به خاطر خودنمایی نزد دوستانم گفته بودم که وقتی پدر او با ازدواج ما مخالفت کرد صدف را آزار دادم و بعد هم او را از ارتفاع به پایین انداختم، اما اشتباه کردم و نباید چنین دروغهایی را مطرح میکردم. حالا هم قسم میخورم که مرتکب چنین کاری نشدهام.
در ادامه، شاهدان پرونده که پدر صدف به دادگاه معرفی کرده بود، یک به یک به جایگاه رفتند.
یکی از شاهدان به قضات گفت: پس از آن ماجرا، یک روز شاهین به من گفت روزی که صدف فوت کرد، او را مورد آزار و اذیت قرار دادم و بعد هم از ارتفاع به پایین پرتش کردم.
اما شاهد دوم عنوان کرد: من چنین حرفهایی را از متهم نشنیدم. پس از آن، شاکی دوباره به جایگاه رفت و گفت: متهم دروغ میگوید و قسم او هم قابل قبول نیست.
بعد از پایان اظهارات شاکی، قضات وارد شور شدند و متهم را به دلیل اثبات نشدن جرم، تبرئه کردند.