سه سال از آخرین دیدار سعید با همسرش گذشته و او از زندان به دادگاه برده شده تا به جرم سرقت محاکمه شود. این متهم بعد از سه سال دوباره همسرش را در راهرو دیده؛ دیداری که لحظاتی سخت را برای هر دوی آنها رقم زده است.
به گزارش اعتماد؛ همسر سعید از روزهای سخت زندگیاش میگوید و از اینکه میخواهد با گرفتن حضانت بچهها و طلاق زندگی جدیدی را شروع کند.
دیدارت با شوهرت دیداری پرتنش بود، چرا با هم دعوا دارید؟
من ۱۵ سال است همسر سعید هستم و در این ۱۵ سال سه سال هم بیرون از زندان نبوده است. او نه شوهر خوبی برای من بود نه برای بچههایم پدری کرده است.
چرا شوهرت همیشه زندان است؟
چون دزدی میکند. او حاضر نیست دوستان خلافکارش را کنار بگذارد و دنبال کار درست و حسابی برود. من که از اول اینطوری نبودم؛ من شوهرم را دوست داشتم، عاشقش شدم که ازدواج کردم.
پس چرا وضع زندگیات اینطوری شد؟
مقصر سعید است، او زندگی ما را خراب کرد.
حالا چه برنامهای برای زندگی داری؟
آمدم اینجا که از سعید وکالت بگیرم برای طلاق و مراقبت از بچهها، اما قبول نکرد. خودش میداند به راحتی میتوانم از او طلاق بگیرم، سختی کار فقط ماندن تا زمان صدور حکم است.
فکر میکنی چقدر برای شوهرت حبس در نظر بگیرند؟
او متهم به شرکت در ۳۰ فقره دزدی است، چون سابقهدار است حبس طولانی هم خواهد گرفت. من میتوانم غیابی طلاق بگیرم و دیگر هم کاری با او ندارم، مشکلم بچهها هستند که همین حالا هم، چون پدرشان در زندان است با من میمانند.
اگر سعید بعد از آزادی بچهها را خواست چه؟
یک پسر پنجساله دارم و یک دختر هفتساله، تا آن زمان بچهها بزرگ میشوند و خودشان میتوانند انتخاب کنند که با چه کسی زندگی کنند. سعید توانایی نگهداری بچهها را ندارد که اگر داشت من از او طلاق نمیگرفتم. دیگر خسته شدهام. من با دستفروشی زندگیام را تامین میکنم، نیازی به سعید ندارم. بچههایم هم نیازی به پدر مجرم ندارند.