حالا روشنایی از راه رسیده و کیروش، مرد بازنده روز نخست، نهتنها دوباره برنده شده بلکه بسان شطرنجبازی که سربازهایش را به نزدیکی قلعه حریف رسانده، فرصت دارد تا بهعنوان یک پادشاه فاتح، زمین را ترک کند.
کارلوس کیروش، سرمربی پرتغالی تیم ملی ایران، در شرایطی چهارمین حضورش در جام جهانی را تجربه میکند که سه دوره از این چهار بار را روی صندلی مربیگری ایران نشسته و در طول این سالها اتفاقات تلخ و شیرینی را برای فوتبال ایران رقم زده است. با وجود مباحث زیادی که درباره او عنوان شده، شاید بتوان از صفت جنگندگی و تزریق چنین روحیهای به بازیکنان بهعنوان صفتی که موافقان و مخالفان او بر سر آن اتفاق نظر دارند، یاد کرد. این موضوعی است که هر بازیکنی حتی اگر به اردوی تیم ملی فوتبال ایران هم دعوت شده باشد، به آن اشاره میکند. البته که وقتی صحبت از جنگندگی و نبرد میشود، غالبا یک سر آن برد است و سر دیگرش شکست. تغییر رویکرد فوتبال ایران در عرصه ملی و ارتقای این جایگاه در دهه اخیر میتواند بردی باشد که کیروش در این نبرد به دست آورده است. شکست او نیز همچنان همان «جام» است. کیروش اگرچه نوع نگاه به فوتبال را در ایران حرفهای کرده و سطح تیم ملی را به سطح تیمهای خوب رسانده، ولی هنوز جامی با تیم ملی ندارد.
در عرصه اجتماعی هم جایگاه این مرد پرتغالی مورد ارزیابی زیادی قرار گرفته است. تا یکی، دو سال قبل او قهرمان بسیاری از هواداران فوتبال بود و طرفداران بیشماری داشت. او تلاش کرده بود هرجا صحبت از ایران میشود پشت این کشور بایستند. نمونهاش تحریمهای اعمالشده علیه ایران است که این مربی از آن استفاده کرد تا در جام جهانی قبلی اعتراض خودش را بیان کند و بگوید این تحریمها زندگی را برای مردم ایران سخت میکند. آن زمان بسیاری از همین هواداران برایش کف زده و سوت زدند. این جایگاه اجتماعی، ولی در ماههای اخیر کمی دستخوش تغییر شده است. کیروش با فعالیت در فضای مجازی و با تفکیک مرز بین هواداران، عدهای از آنها را آزردهخاطر کرده است. البته که او حرفهایش را صاف و پوستکنده نمیزند؛ گاهی جوری صحبت میکند که انگار مردم باعث ناکامی تیم ملی شدهاند و گاهی هم میبرد و میگوید این برد تقدیم به مردم. اینها بخشی از کاراکتر کیروش است؛ مربیای که قاعده را به خوبی یاد گرفته و نمیخواهد بازنده باشد. میخواهد هرطور شده شرایط را فراهم کند تا بازیکنانش آرامش داشته باشند. شاید همین مورد است که او را بر آن میدارد تا در کنفرانس خبری مستقیم سراغ خبرنگار «بیبیسی» برود و او را برای پرسیدن سؤالاتی که مربوط به رخدادهای کنونی ایران است و نه فوتبالی، بازخواست کند یا اینکه وقتی انگلیسیها از او میپرسند واکنش بازیکنانت نسبت به اعتراضات در ایران چه خواهد بود، از آنها میپرسد از وضعیت مهاجرها در انگلیس چه خبر؟ البته که شاید کیروش هم مثل بسیاری از بازیکنان تیم ملی در این مقطع حساس گیر کرده و به دنبال راه فراری برای رسیدن به امورات فوتبالی و نه سیاسی است. در کنار این موضوع کارلوس در همین روزهای گرم قطر هم کارنامهای متفاوت به جا گذاشته که بخشی از آن منفی و بخش دیگرش مثبت است. گو اینکه الان بخش مثبت داستان برای این مرد پرتغالی، به بخش منفی آن چربش دارد. برای توضیح مختصر داستان میتوان از همان بخش منفی شروع کرد؛ از همان شکست سنگین و ششگله مقابل انگلیس که در دلش کلی نکته منفی برای کیروش و تیم ملی داشت. در آن بازی برای اولینبار در تاریخ جامجهانی، ایران در نیمه اول ۳ گل خورد و در ادامه، تیمی که به دفاع عالی مشهور بود و در مجموع شش مسابقه در دو دوره قبلی فقط ۶ گل خورده بود، در یک مسابقه شش گل خورد. شاید اگر دو گل مهدی طارمی مقابل انگلیس نبود، کیروش سنگینترین باخت تاریخ ایران را هم رقم میزد. ایران پیش از این بازی، سه بار با نتیجه پنج بر صفر باخته بود که البته هیچکدام در جام جهانی نبود. پس، کیروش سنگینترین شکست ایران در جام جهانی را به بار آورد و از آن بدتر اینکه برای اولینبار در تاریخ، تیم ملی ایران در یک بازی رسمی شش گل خورد. این موارد همانطورکه گفته شد، قسمت تیره تیم ملی با کارلوس در جام جهانی است، ولی حالا روشنایی از راه رسیده و کیروش، مرد بازنده روز نخست، نهتنها دوباره برنده شده بلکه بسان شطرنجبازی که سربازهایش را به نزدیکی قلعه حریف رسانده، فرصت دارد تا بهعنوان یک پادشاه فاتح، زمین را ترک کند. او برای این کار دست به اتفاق مهمی زده و توانسته بهترین برد ایران را بعد از بدترین شکست این تیم در جام رقم بزند. از آن گذشته، برتری ۲ بر صفر برابر ولز، یک رکورد خاص دیگر را هم به نام همین مرد پرتغالی در فوتبال ایران کرده است. در ادوار جام جهانی که تیم ملی برای ششمین بار حضور در آن را تجربه میکند، سابقه نداشته ایران بتواند یک تیم اروپایی را شکست دهد. پیش از ولز، ایران هشت بار با اروپاییها بازی کرده بود که فقط دو تساوی داشت و بقیه را باخته بود. پس کارلوس تا به اینجا اولین برد ایران برابر اروپاییها در جامهای جهانی را رقم زده و این مورد را به نام خود کرده است. ضمن اینکه ثبت همین نتیجه ۲ بر صفر باعث شده بهترین برد تاریخ ایران در ادوار جام جهانی رقم بخورد که این یکی هم امضای کیروش دارد. این موضوع، ولی تنها بخشی از این داستان است. ایران بهترین برد خود در جامهای جهانی را با بهترین نمایش خود در این جام به دست آورد. تیم ملی در بازی مقابل ولز، ۲۱ شوت به سمت دروازه حریف داشت. برای درک بیشتر چنین آماری، کافی است به این نکته توجه کرد که اسپانیا مقابل کاستاریکا، ۱۷ شوت داشت و انگلیس با ۱۳ شوت، توانست شش گل به ایران بزند. از ۲۱ شوت ایران، شش ضربه داخل چارچوب بود و دو ضربه هم، به تیرک دروازه ولز خورد. علی قلیزاده هم یکبار، در شرایط آفساید دروازه ولز را باز کرد. آمار نشان میدهد ایران با شایستگی کامل، توانسته به این پیروزی برسد و تهاجمیترین بازی خود در جام جهانی را به نمایش گذاشته است. ایران دو بازی در جام جهانی قطر انجام داده و بااینحال، توانسته با زدن چهار گل رکورد گلزنی تیم ملی در ادوار جام جهانی را بشکند. پیشازاین، سابقه نداشت تیم ملی در یک جام جهانی موفق به ثبت بیشتر از دو گل بشود. کارلوس کیروش که پیش از این در ایران به بازیهای محتاطانه شهرت داشت، حالا دورانی متفاوت را تجربه میکند و تیمش دو بار دروازه انگلیس و دو بار دروازه ولز را باز کرده است تا نشان دهد او برای کیشومات کردن، روشهای سنتی را کنار گذاشته و حالا میخواهد با طرحی نو، در ایران هم دستاورد داشته باشد؛ دستاوردی که میتواند صعود به دور دوم جام جهانی، آنهم برای اولینبار در تاریخ فوتبال ایران باشد. کیروش میگوید بازی در جام جهانی شبیه به پلیاستیشن نیست، ولی شاید در سومین حضورش با ایران در جام جهانی، بتواند با یک شطرنج حسابشده ایران را به دور دوم ببرد.