واشنگتن نشان داده است که میخواهد موضع سختتری در قبال ایران اتخاذ کند. با این وجود، تنش با اسرائیل بر سر کرانه باختری میتواند تاثیر مخربی در این رویکرد داشته باشد.
فرارو- آموس هارل، یکی از کارشناسان برجسته رسانهای اسرائیل در زمینه مسائل نظامی و دفاعی است. او در ۲۵ سال گذشته خبرنگار نظامی و تحلیلگر دفاعی روزنامه «هاارتص» بوده است. او در این نقش به طور گسترده در مورد مبارزه مداوم اسرائیل با سازمانهای فلسطینی، انتفاضه فلسطینیان و درگیری اسرائیل با ایران و حزبالله لبنان نوشته است.
همچنین، هارل مجری برنامه هفتگی رادیویی در مورد مسائل دفاعی بوده است که از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵ میلادی از رادیو ارتش اسرائیل پخش شد. او اغلب در ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی اسرائیل و هم چنین در ایستگاهها و روزنامههای آمریکایی و بریتانیایی به عنوان مفسر سیاسی و تحلیلگر در برنامهها حاضر شده است. «آموس هارل» همراه با «آوی ایساچاروف» یکی از نویسندگان کتاب «جنگ هفتم: چگونه پیروز شدیم و چرا جنگ با فلسطینیان را باختیم»؟ درباره انتفاضه دوم فلسطینیان بود کتابی که در سال ۲۰۰۴ میلادی به زبان عبری منتشر شد. این کتاب در اسرائیل پرفروش بوده و به زبانهای فرانسوی و عربی نیز ترجمه شده است.
این کتاب برنده جایزه معتبر Chechic (که توسط موسسه مطالعات استراتژیک در دانشگاه تل آویو اعطا شد) برای برجستهترین تحقیقات امنیتی در سال ۲۰۰۵ میلادی بوده است. دومین کتاب هارل و ایساچاروف با عنوان «۳۴ روز: اسرائیل، حزب الله و جنگ در لبنان» درباره جنگ تابستان ۲۰۰۶ در ژانویه ۲۰۰۸ میلادی به زبان عبری چاپ شد و آن کتاب نیز پرفروش بود و برنده جایزه شد. آخرین کتاب هارل «چهره جدید ارتش اسرائیل» به زبان عبری در سال ۲۰۱۳ میلادی منتشر شد. هارل به دلیل چاپ این کتاب در سال ۲۰۱۵ میلادی برنده جایزه سوکولوف معتبرترین جایزه اسرائیل برای برتری در روزنامه نگاری شد.
به گزارش فرارو به نقل از هاارتص، برای تمام اهداف عملی، احتمال دستیابی به توافق هستهای جدید بین ایران و قدرتهای غربی در ماههای آینده غیرممکن به نظر میرسد. از دید غرب اقدامات ایران تلاشی عمدی برای کارشکنی در روند مذاکرات قلمداد شده است. از منظر غرب ایران علاوه بر نقض تعهدات خود در توافق هستهای درباره غنیسازی اورانیوم، اخیرا با اعتراضات داخلی برخورد کرده و پهپادهای گستردهای را به روسیه صادر کرده است.
چنین شرایطی ایجاب میکند که اسرائیل رفتار خود را در مواجهه با یک واقعیت راهبردی که شامل تجدید توافق نمیشود، تعدیل کند. حدود یک سال پیش «نفتالی بنت» به ارتش اسرائیل دستور داده بود که آمادهسازی برای حمله احتمالی به تاسیسات هستهای ایران را تسریع بخشد، زیرا ادعا کرد که این تلاشها در زمان نتانیاهو نادیده گرفته شده است. در همان زمان اسرائیل گامهای دیگری را که ترجیحا با مشارکت آمریکا تهدید نظامی ملموستری برای ایران به شمار میرفت مورد بررسی قرار داد.
این امکان در سفر هفته گذشته «آویو کوچاوی» رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل به امریکا و دیدار او با مقامهای پنتاگون و هم چنین در جریان گفتگوهای راهبردی جاری بین نهادهای دفاعی کشورها، مورد بحث قرار گرفته است. ارتباط برقرار شده بین اسرائیل و فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) در سال گذشته به تمایل آمریکاییها برای تبدیل این امر کمک کرده است. ژنرال «مایکل کوریلا» فرمانده سنتکام از زمان تصدی مقام خود در شش ماه گذشته چهار بار به اسرائیل سفر کرده است.
روز چهارشنبه سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرد که اسرائیل و ایالات متحده یک مانور مشترک نیروی هوایی را انجام دادهاند. او اشاره کرد در این مانور حمله به تاسیسات هستهای در ایران شبیهسازی شده است. در واقع، دهها هواپیمای نیروی هوایی اسرائیل نوعی تمرین تصویر آینهای را اجرا کردند که پروازی پیچیده به سوی غرب با شبیهسازی فاصله هوایی تا ایران به منظور حمله به چندین هدف در آن کشور محسوب میشد. سهم آمریکا در آن شبیهسازی نسبتا اندک بود: یک هواپیمای سوخت رسان هوایی که به هواپیماهای اسرائیلی متصل شد.
استنباط میزان و درجه آمادگی آمریکا برای حمله مشترک به تاسیسات هستهای (همان گونه که نتانیاهو در گذشته آرزوی آن را داشت) تنها از طریق بررسی مانوری دوجانبه ناممکن است. با این وجود، موافقت دولت بایدن برای انتشار خبر وجود یک تهدید مشترک علیه ایران، نشانه آشکاری از آن است که واشنگتن نیاز به تشدید خط مشی عمومی در قبال ایران را احساس میکند. اسرائیل سعی خواهد کرد از این اهرم برای انجام مانورهای مشترک بزرگتر در آینده و تشدید نگرش ستیزه جویانه نسبت به ایران استفاده کند.
اگرچه ایران ماه گذشته اعلام کرد که غنی سازی اورانیوم ۶۰ درصد را در تاسیسات زیرزمینی غنیسازی خود در فردو (علاوه بر نطنز) آغاز کرده، اما تصور درون ارتش اسرائیل آن است که پیشرفت پروژه هم چنان محتاطانه پیش میرود. ارتباط راهبردی فزاینده تهران با مسکو میتواند تنش با اتحادیه اروپا را تشدید کند و اهداف آن کشور برای لغو تحریمهای بینالمللی را به خطر بیاندازد. اگر یکی از شرکای اروپایی توافق هستهای یعنی بریتانیا، فرانسه یا آلمان تصمیم بگیرند که نقض غنیسازی ایران مستلزم خروج ایران از آن توافق است، تمام تحریمها که پیش از توافق وجود داشت به طور خودکار احیا خواهد شد.
تسلیحات ارائه شده به روسیه در بحبوحه جنگ آن کشور در اوکراین این امکان را افزایش میدهد و اسرائیل قصد دارد با بازسازی یک تهدید نظامی معتبر علیه ایران، فشار بر آن کشور را افزایش دهد. با این وجود، یک مشکل احتمالی تنشهایی است که احتمالا با دولت بایدن بر سر وقایع در سرزمینهای فلسطینی ایجاد میشود و تاثیر مخربی بر هماهنگی در حوزه ایران خواهد داشت.
«دن کورتزر» و «آرون دیوید میلر» دو مقام ارشد وزارت خارجه در دولتهای دموکرات پیشین امریکا در هفته جاری در مقالهای در روزنامه «واشنگتن پست» نوشته بودند: «نتانیاهو با پذیرش همکاری با احزاب راست افراطی رادیکال، نژادپرست و زن ستیز دولت تازه خود را تشکیل داده است. دستور کار ائتلاف او، میتواند افزایش شهرکسازیهای یهودینشین و مصادره زمینها باشد».
از دید آنان «این دولت ائتلاف ماهیتی بیسابقه دارد و همین امر باید کاخ سفید را وادار سازد تا پیامهای روشنی را به اسرائیل، تشکیلات خودگردان فلسطین و کشورهای عربی ارسال کند. نخست آن که کاخ سفید باید به اسرائیل این پیام را انتقال دهد که ایالات متحده تسلیحات تهاجمی یا سایر کمکها را برای اقدامات بد اسرائیل در بیت المقدس یا سرزمینهای اشغالی ارائه نخواهد کرد. ایالات متحده به طور خاص باید نسبت به تلاشها برای تغییر وضعیت کرانه باختری و کوه معبد (حرف شریف قدس) هشدار دهد».
هم چنین، انتظار میرود دولت بعدی نتانیاهو شامل تعداد نجومی وزیر باشد، زیرا او سعی میکند غرور و جاه طلبیهای شرکای ائتلاف خود و اعضای لیکود را برآورده سازد. به غیر از «گالانت» و «آریه درعی» (از حزب شاس) دولت نتانیاهو با کمبود وزرایی با تجربه غنی امنیتی یا دیپلماتیک مواجه خواهد بود. در اینجا بحث تنها افراط گرایی ایدئولوژیک دولت تحت رهبری نتانیاهو نیست بلکه مسئله بیتجربگی اعضای کابینه آن است.
هر فردی که روی کابینه امنیتی به عنوان یک جایگزین معقول حساب کند ممکن است از مشاهده ترکیب کابینه امنیتی نتانیاهو ناامید شود. برخی از اعضای آن برای اولین بار در چنین مناصبی حضور خواهند داشت و برخی دیگر فاقد هرگونه سابقه مرتبط هستند. ضعف کابینه امنیتی در اسرائیل موضوع تازهای نیست.
«عیال هولاتا» مشاور امنیت ملی و مذاکرهکننده اصلی اسرائیل در دولت مستعفی آن کشور در کنفرانسی در موسسه دموکراسی اسرائیل گفته بود که او و کارکناناش در مطالعه تازهای که انجام دادهاند دریافتهاند که آن چه برای کابینه امنیتی بیشترین اهمیت را دارد آن است که تنها نهاد مجاز به تصمیم گیری برای جنگ است و هیچ نهاد دیگری برای این منظور در اسرائیل وجود ندارد. با این وجود، بررسی دادههای چهار تا پنج سال گذشته توسط آنان نشان میدهد که از تعداد بحثهای صورت گرفته در کابینه امنیتی و تعداد تصمیمات اتخاذ شده توسط آن نهاد به شدت کاسته شده است.
هولاتا اعتراف کرد که کابینه امنیتی اسرائیل تنها یک بار در هر دو یا سه هفته یکبار تشکیل جلسه میدهد. او اشاره کرده بود که مقام نخست وزیری اسرائیل مجامع دیگری را برای مشورت و دریافت نگاه عمیقتر در این حوزه به کابینه امنیتی ترجیح داده است. هولاتا در ادامه افزود: «متاسفم که بگویم این واقعیت وجود دارد که نخست وزیران اسرائیل نگران هستند آن چه در کابینه امنیتی گفته میشود به بیرون درز کند. این موضوع قطعا بر توانایی استفاده از تصمیمات و اطلاعات تاثیرگذار است».
او افزوده بود: «مشکل قانونی نیست. اختیارات هم چنان در دست کابینه امنیتی است. آن نهاد جایگزینی ندارد. آن چه شاید کمتر رخ میدهد فرآیند عمیق مشاوره است که مورد نیاز میباشد. این یک نقص قانونی یا ماهوی در تصمیم گیری نیست. اما باید پرسید مشکل چیست؟ در هر حال، وزرا میتوانند در تاریکی شب برای تایید یک عملیات، جلسه تشکیل دهند، اما عمق آن جلسات، حلقه مفقوده است. بحث در مورد جایگزینهای استراتژیک نمیتواند در یک جلسه شبانه پیش از آغاز عملیات در غزه صورت گیرد».