در سراسر کشورمان، تنها در ۱۰۴ منطقه پایش کیفی هوا صورت میگیرد و تنها ۱۸۶ ایستگاه به سنجش آلودگی هوا مشغول هستند! درباره ایستگاههایی سخن میگوییم که برخی از آنها را مجموعههای دیگر (مانند شهرداریها) دایر کردهاند و سازمان حفاظت محیط زیست در ساختشان نقشی نداشته است.
هرچه درباره میزان آلودگی هوا در شهرها و مناطق مختلف کشورمان شنیدهاید، کنار بگذارید تا با واقعیاتی آشنا شوید که احتمالا از رویارویی با آنها شگفت زده و متاثر خواهید شد!
به گزارش تابناک، نیمه دوم فروردین ماه امسال زمانی که توده وسیع گرد و خاک آسمان مناطق وسیعی از کشورمان را در بر گرفت و بسیاری را به وحشت انداخت، شاخص آلودگی هوا در شهرهایی مانند تهران از همه مرزهای شناخته فراتر رفت؛ شاخص آلودگی بالاتر از ۵۰۰ که هنوز هم توصیف و حتی رنگی برایش در راهنمای رنگ بندی آلودگی هوا وجود ندارد.
اما منظور از شاخص آلودگی هوا چیست و اعداد اعلامی در این خصوص چگونه تعیین میشوند؟ پاسخ این سوال در ایستگاههای سنجش آلودگی هوا تعیین میشود؛ به این صورت که در این ایستگاههای ویژه، برخی آلایندههای مشخص هوا (منوکسیدکربن، ازن، دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد، ذرات معلق ریزتر از ۲.۵ میکرومتر (نام قبلی آن میکرون بوده است) و ریزتر از ۱۰ میکرومتر) اندازه گیری میشوند و بالاترین عدد اندازه گیری شده، «شاخص» نام میگیرد.
نکته قابل توجه در این میان، وجود چند ایستگاه در یک منطقه (مثل شهر تهران) است که در این صورت از اعداد میانگین گرفته شده و بالاترین عدد، به شاخص آلودگی هوا اعلام میشود. عددی که با توجه به پایش مستمر آلایندهها در ساعات مختلف در شبانه روز تغییر خواهد کرد و بر اساس پیش فرض تعیین شده، بالاترین میانگین تعیین شده در یک شبانه روز منتهی به ساعت ۱۱ پیش از ظهر (از ساعت ۱۱ یک روز تا ساعت ۱۱ فردای آن روز)، شاخص آلودگی هوای آن روز اعلام میشود.
اکنون بیایید از نحوه محاسبه شاخص گذشته و به نکات دیگری دقیق شویم که در تعیین وضعیت آلودگی هوا در مناطق مختلف موثر است؛ به نکاتی مانند اینکه ایستگاههای آلودگی هوا در چه نقاطی دایر میشوند، تعدادشان در شهرهای مختلف چند تا باید باشد و چه تجهیزاتی باید در آنها مورد استفاده قرار بگیرند تا بتوان به کمک آنها میزان آلایندههای مختلف را اندازه گیری کرد؛ پرسشهایی که میشود پا را فراتر از آنها گذاشت و پرسید چه عواملی در دقت اندازه گیریها موثر هستند و اساسا آیا نظارتی بر این فرایند وجود دارد یا خیر؟!
یکی از راههای پاسخ به این پرسش ها، مراجعه به «دستورالعمل مکانیابی ایستگاههای سنجش آلودگی هوا» است که مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم در زیرمجموعه معاونت محیط زیست انسانیِ «سازمان حفاظت محیط زیست» کشورمان تهیه کرده (نسخه منتشر شده در دی ماه ۱۳۹۷ را اینجا ببینید) و مشتمل بر موارد گوناگونی است؛ از ضوابط کلی احداث ایستگاه سنجش آلودگی هوا که درباره محیط اطراف ایستگاه، فاصله از منابع، زمین و مختصات نصب دستگاههای سنجش تا دسته بندی ایستگاهها و شاخصهایی که باید در انواع مختلف ایستگاهها مورد سنجش قرار گیرند.
از جمله نکات شاخص در دستورالعمل یاد شده، دست کم تعداد ایستگاه مورد نیاز بر اساس جمعیت در هر منطقه است که به شکل جدولی مشخص آمده و بر اساس آن، به عنوان مثال قم با جمعیت ۱.۲ میلیونی، باید ۶ تا ۱۰ ایستگاه سنجش PM ۱۰ و SO ۲ و ۴ ایستگاه اندازهگیری SO ۲، NO ۲، PM ۱۰، CO، Pb داشته باشد و تعداد این ایستگاهها برای شهری مانند رشت با جمعیت حدود ۷۰۰ هزار نفر، ۴ تا ۸ ایستگاه از نوع اول و ۲ ایستگاه از نوع دوم است.
این فرمولی است که بر اساس استانداردهای مشخص و جهانی به دست آمده و مورد استناد و ارجاع سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان، یعنی سازمان متولی پایش کیفی هوا در کشورمان است؛ مجموعهای که «سامانه پایش کیفی هوای کشور» در زیرمجموعه آن دایر شده و به فعالیت مشغول است و تعمق در گزارشهای مندرج در آن به نکات قابل تاملی منجر میشود، از جمله این که در سراسر کشورمان، تنها در ۱۰۴ منطقه پایش کیفی هوا صورت میگیرد و تنها ۱۸۶ ایستگاه به سنجش آلودگی هوا مشغول هستند!
درباره ایستگاههایی سخن میگوییم که برخی از آنها را مجموعههای دیگر (مانند شهرداریها) دایر کردهاند و سازمان حفاظت محیط زیست در ساختشان نقشی نداشته است، اما با وجود این، بسیار کمتر از دستورالعمل فوق هستند، به گونهای که میشود با مراجعه به جدول فوق ـ که تعداد مناطق مورد پایش در هر استان را نشان میدهد و با توجه به جمعیت هر استان و جدول حداقل تعداد ایستگاه مورد نیاز بر اساس جمعیت ـ به کمبود چشمگیر ایستگاههای پایش هوا در دورترین نقاط ایران پی برد و از بی توجهی به نکته ضروری، شگفت زده شد.
وضعیتی که تاثر برانگیز میشود، اگر بدانیم در چهار استان کشورمان حتی یک ایستگاه سنجش آلودگی هوا وجود ندارد؛ استانهای چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، مازندران و گلستان. چهار استان کشورمان که روی هم نزدیک ۷ میلیون جمعیت دارند، اما دریغ از یک ایستگاه پایش کیفی هوا در یک گوشه از آنها! وضعیتی عجیب که تنها زمانی قابل توجیه به نظر میرسد که مسئولان یادشان رفته باشد، پایش کیفی هوا تا چه اندازه ضروری است و چه جایگاهی در قوانین، از جمله قانون هوای پاک دارد!
وضعیت تاثر برانگیزی که با دقت در برخی نکات دیگر هم به چشم میخورد، از جمله در این نکته کلیدی که بر اساس گزارشهای منتشر شده در زیرمجموعه سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان، تنها در ۱۰ منطقه از ۱۰۴ منطقهای در کشور که پایش کیفی هوا در آنها صورت میپذیرد، همه ۶ شاخص (CO، O ۳، NO ۲، SO ۲، PM ۱۰ و PM ۲.۵) اندازه گیری میشوند و در ۲۴ منطقه (تقریبا یک چهارم مناطقی که در آنها پایش کیفی هوا انجام میشود) تنها یک شاخص اندازه گیری میشود!
این در حالی است که بر اساس گزارشهای منتشره در سامانه پایش کیفی هوای کشور و حتی سامانههای مشابه که در زیرمجموعه امثال شهرداریها فعالیت میکنند، خبری از سنجش مداوم و مستمر یکی از آلایندههای سمی و مرگبار هوا یعنی «سرب» نیست؛ آن هم در شرایطی که سنجش این آلاینده در دستورالعمل مورد تاکید قرار گرفته و جایگاه این آلاینده در منتج شدن استنشاق هوای آلوده به انواع بیماریها و در نهایت مرگ، بر هیچ کس پوشیده نیست؛ نقیصه بزرگی که حتی به قدر اعتراض هم، واکنشی به دنبال نداشته است.
به این موارد، برخی انتقادات به دستورالعمل فوق را میتوان افزود که بر اساس آن، تعداد ایستگاههای دایر در کلانشهر تهران، عالی و فراتر از الزامات تعیین شده است، در حالی که برخی تاکید دارند اگر با استانداردهای کشورهای پیشگام در عرصه پالایش آلودگی هوا مقایسه شود، بسیار اندک است و باید ۵۶ ایستگاه سنجش در پایتخت دایر باشند، نه ۳۳ ایستگاه فعلی که تنها در ۵ تایشان هر ۶ آلاینده اندازه گیری میشوند و وعدهها برای تغییر این وضع و اندازه گیری همه شاخصها در همه ایستگاههای تهران، فاصله زیادی تا تحقق دارند.
همان ایستگاههایی که وقتی اعلام میشود آلودگی هوای تهران از حد خاصی بالاتر رفته و بر اساس آن، محدودیتهایی وضع میشود یا تعطیلی در دستور کار قرار میگیرد و مصوب میشود، به شاخصهای اندازه گیری شده در آنها استناد میشود، اما همان گونه که گفتیم، برخی آلایندهها در شماری از آن ایستگاهها اندازه گیری نمیشود و به تاکید مسئولانی مانند برخی مدیران شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، پایش کیفیت هوا در آنها با چالشهایی مانند ضرورت تمیز کردن کلاهک نمونهبرداری، کالیبره کردن سیستم نمونهبرداری و حتی عدم پایداری سیستمهای پخش نور و رقم خوردن خطای بالای در آنها مواجه است.
وضعیتی که اجرای قانون هوای پاک هم نتوانسته منجر به اصلاحش شده و یا حتی به شکل گیری نظارتی ویژه در فرایند سنجش آلایندههای هوا منجر شود. تغییراتی ضروری که حتی وعده رقم خوردن آنها داده نشده است، آن هم در شرایطی که آلودگی هوا به یکی از معضلات بزرگ کشورمان تبدیل شده و به عنوان مثال، گرد و خاک وسیع نفس شمار زیادی از هموطنان مان را در غرب و جنوب غربی کشور به شماره انداخته است؛ همان آلایندههای که برای پایش میزانش باید ایستگاههایی مجهز به دستگاههای اندازه گیری ذرات معلق PM ۱۰ و PM ۲.۵ داشته باشیم، اما به عنوان مثال در خوزستان میبینیم که عمده ایستگاهها قادر به اندازه گیری تنها یکی از شاخصهای فوق هستند!