خیلی وقت است که برخی چهرههای سیاسی از زمستان سرد در اروپا صحبت میکنند. در واقع کنایه آنها به کمبود انرژی و سوخت ناشی از جنگ اوکراین است. این در حالی است که ایران تلاش دارد، بگوید اروپا به دلیل نیاز به انرژی ایران در موقعیت ضعف قرار دارد؛ اما واقعیت کدام است؟
به گزارش ایسنا، روز ۵ اسفند ۱۴۰۰ روسیه، تهاجم گستردهای را به اوکراین، همسایه غربی خود آغاز کرد که نشاندهنده تشدید چشمگیر بحران روسیه و اوکراین محسوب میشد که از سال ۲۰۱۴ آغاز شده بود. این در حالی است که این تهاجم بزرگترین حمله نظامی متعارف به خاک اروپا از زمان جنگ جهانی دوم است. عدهای بحران انرژی و ایجاد تورم در قاره سبز را از تبعات این جنگ میدانستند و در این میان برخی مقامات ایران هم معتقد بودند که در پی این بحران انرژی، اروپا به جای آنکه برای ایران شرط بگذارد، باید شروط ایران در احیای توافق هستهای را بپذیرد.
به موازات این اظهارات سیاسی برخی افراد معتقد هستند که ایران خودش با مشکل گاز در زمستان روبروست و ایرانیها نمیتوانند طرف غربی را بابت موضوع انرژی سرزنش کنند، اما سوال اینجاست که ایران کجای زمستان سرد اروپا قرار دارد؟ اصلا زمستان برای ایرانیها و اروپاییها چه تفاوتی دارد؟
سرمای اروپا حالا حدود ۴ ماه است که آغاز شده است؛ خبری از زانوزدن اروپاییها مقابل ایران نیست. البته مردم اروپا کماکان تشویق به صرفهجویی منابع انرژی میشوند و گاز همچنان گران است. با این حال هر طور که هست هر چند به سختی آنها دارند، سرما را سپری کنند. اما ایران که دومین ذخایر گازی جهان را داراست هم دارای چالشهایی در این حوزه است؛ به گونهای که برخی خبرها از قطعی گاز صنایع فولادی و حتی شرکتهای پتروشیمی حکایت دارد.
اما مساله اصلی اینکه زمستان در اروپا طولانیتر است. اروپاییها تا فرودین و اردیبهشت با سرمای جدی روبرو هستند، اما ایران از نیمه اسفند با مازاد گاز روبرو میشود. ضمن اینکه در دو ماه پیش رو که ما بالاترین مصرف گاز را داریم؛ طرف اروپایی گاز ذخیره کرده و از دوماه آینده با مشکل روبرو میشود
نرسی قربان (کارشناس ارشد حوزه انرژی) پیش از این در تحلیلی به ایسنا گفته بود: «اروپا زمستان سختی خواهد داشت، اما اینگونه نیست که اروپا به دلیل نبود گاز روسها از بین برود؛ اروپا از انرژیهای دیگری مانند نفت و زغالسنگ استفاده خواهد کرد و تا جایی که امکان دارد، نبود گاز روسها را جبران خواهد کرد. زمستان امسال سپری خواهد شد و قطعا تلاش خواهند کرد دیگر متکی به گاز روسیه به صورت تنها نباشند کما اینکه این کار در شرایط فعلی نیز انجام شده است و برنامههای سه تا چهار سال آینده خود را اینگونه تدوین کردهاند که برای LNG از قطر، برای گاز از آفریقا سناریو طراحی کنند.»
اگر قرار باشد ایران به اروپا گاز صادر کند میتواند از طریق خطوط لوله ترکیه استفاده کند، چون ایران تا مرزهای شمال غربی خط لوله گاز دارد و از طریق آن میتواند از طریق سوآپ گاز به اروپاییها گاز بفروشد. قطعا پروسه انتقال گاز به اروپا موضوع کوتاه مدتی نیست و نیاز به ایجاد کانالهای ارتباطی یا استفاده از ظرفیت دیگر کشورها دارد.
خیلیها معتقد بودند، در این بین ایران نیز میتواند گزینهای برای جایگزینی صادرات گاز روسیه به اروپا باشد، اما آنطور که حمیدرضا عراقی - مدیرعامل سابق شرکت ملی گاز ایران - گفته برای صادرات گاز به اروپا نیازمند شروطی هستیم که اگر محقق شود، میتوانیم بازارهای اروپا را به دست آوریم. در حال حاضر ایران امکان صادرات گاز را ندارد، با توجه به شرایط کنونی گاز، ایران نمیتواند جایگزین روسیه شود، اما اگر در درازمدت صرفهجویی صورت بگیرد و توسعه مخازن انجام شود، ایران میتواند از فرصتها استفاده کند و این مساله تنها منوط به شرایط کنونی نمیشود و درصورت فراهم شدن شرایط کلا میتواند از مزایای توسعه صادرات بهره ببرد.
حتی گفته میشود اگر تحریم نفت ایران برداشته شود و به بازارهای انرژی عرضه شود؛ التهاب بازار انرژی را کاسته و در تامین برق و سوختهای جایگزین موثر است.
مساله فقط گاز نیست بلکه فروش فرآوردههای نفتی و یا LPG مورد نیاز اروپایی هاست. گاز مایع مورد نیاز اروپایی هاست و ما هم تولید مناسبی در این زمینه داریم مساله دیگر اثر لغو تحریمهای نفتی ایران بر قیمت بازار انرژی است. با ورود نفت ایران به بازار، قیمت سبد محصولات انرژی در جهان کاهش پیدا خواهد کرد و گاز طبیعی مایع (LNG) کاملا وابسته به قیمت نفت است و اگر قیمت نفت کاهش پیدا کند بخشی از بحران گرانی سوخت در اروپا نیز کاهش پیدا خواهد کرد
مساله اروپاییها فقط کمبود عرضه نیست بلکه به دلیل اقتصاد لیبرال و قیمتگذاری آزاد سوخت، همزمان با کمبود عرضه با جهش چند صد درصدی قیمت سوخت روبرو هستند و این یعنی اگر پولدار نباشی حتی با وجود سوخت در اروپا با مشکل روبرو میشوی!
مریم که سالهاست، ساکن انگلستان است از تجربه زمستانگذرانی در این کشور برایمان میگوید: «چند شبی میشود که اخبار انگلستان از هزینه بسیار بالای انرژی در کشور سخن میگوید. هزینه برق، آب و گاز ما بسیار بسیار بالا رفته است. برای مثال سال گذشته اگر من ۸۰ پوند برای گاز پرداخت میکردم؛ حالا امسال این مبلغ به ۲۴۰ پوند افزایش پیدا کرده است. البته برای ثروتمندان مشکل زیادی پیش نمیآید، اما همین چند وقت پیش اخبار، مادری را نشان داد که دو دختر داشت و میگفت که ۲۰ پنی بیشتر در جیبش ندارد؛ با این مبلغ حتی بیسکوییت هم نمیتوان خرید.
او به دلیل اینکه هزینههی انرژی ا را به موقع پرداخت نکرده بود، در خانهاش سیستم گرمایشی نداشت و امیدش به چند هیزم باقیمانده در شومینه بود. یا حتی گزارشی دیدم که خیلی برایم عجیب بود و مادری میگفت، فرزندم که از مدرسه تعطیل میشود با هم به کتابخانه میرویم که مدتی گرم بمانیم و تا زمان تعطیلی کتابخانه هم آنجا میمانیم؛ چون توان پرداخت هزینهها را نداریم. حتی در این گزارش دیدم که بسیاری از مردم برای گرم کردن خودشان مدت طولانی در کلیسا و یا حتی مراکز خرید میمانند.»
او ادامه میدهد: «تا آنجا که یادم است، سیستم پرداخت انرژی در ایران این گنونه است که شما قبوض برق و گاز را را ماهانه به بانک پرداخت میکنید و حتی اگر هم دیرکرد داشته باشید، کسی کاری به شما ندارد، اما اینجا به صورت خودکار قبوض را تسویه میکنند و ممکن است حساب بانکی را خالی کنند. اوضاع اینجا متاسفانه چندان خوب نیست، اما مردم ایران باور نمیکنند.
در انگلیس هزینهها بسیار بالا رفته است و برخی مشاغل هم اعتصاب کردهاند. من، خودم سه هفته پیش یک شیر دستشویی خریدم، اما از آنجا که پستچیها در اعتصاب هستند، هنوز این کالا به دست من نرسیده است. زمانی که موج گرانی در انگلستان آغاز شد، یک لایحهای به مجلس آمد که اگر کسی چیزی از فروشگاهی دزدید، صاحب فروشگاه واکنش نشان ندهد! اینجا دزدی زیاد شده است. مثلا خودم چند روز پیش در اسباببازی فروشی بودم که دونفر آمدند، ۴ اسباببازی خیلی بزرگ در روز روشن دزدیدند، اما فروشنده به موقع متوجه شد. حتی خانه خودم را هفته پیش دزد زد و وقتی به پلیس گفتیم، گفتند انقدر درگیر جرایم بزرگ هستیم که بررسی این موضوع در نوبت است.
از این اتفاقات برای همسایهها هم میافتد. خیلی دلم میخواست که این واقعیتها را جایی بگویم. بنده سالهاست که اینجا زندگی میکنم و خودم انگلیسی محسوب میشوم. نمیخواهم وطنفروش باشم و فقط بدیهای اینجا را بگویم، اما واقعیتهایی هم وجود دارد؛ مثلا اینکه اینجا دیگر «پنیسییلین» نیست. با اینکه این کشور تحریم نیست و حرف اول را در دنیا میزند. خیلی از ایرانیها، چون پناهنده هستند، واقعیتها را نمیگویند و تصورشان این بوده است که قرار است به بهشت بیایند.»