فرارو- سه کارشناس پیش بینی میکنند پکن چگونه اقتصاد چین، شیوع کرونا، اعتراضات داخلی، مسئله تایوان و رابطه با واشنگتن را مدیریت خواهد کرد.
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، سال ۲۰۲۲ سال مهمی برای چین بود. «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین سومین دوره بیسابقه رهبری خود را تمدید کرد اما این امر کاملا منطبق با انتظارات بود. غافلگیری واقعی در ماه نوامبر رخ داد زمانی که اعتراضات گسترده در مورد سیاستهای سخت گیرانه پکن درباره کووید-۱۹ اوج گرفت که مهمترین تظاهرات در چین از زمان اعتراضات میدان تیان آن من در سال ۱۹۸۹ میلادی به این سو محسوب میشد. پکن ابتدا با سرکوب اعتراضات و سپس با کنار گذاشتن بخشهای عمده سیاست کووید صفر به اعتراضات واکنش نشان داد. البته کنار گذاشتن سیاست کووید صفر خطر گسترش سریع کووید -۱۹ را در آن کشور افزایش میدهد.
فراتر از شیوع کرونا و اعتراضات سال آینده در چین رخدادهای زیادی وجود خواهند داشت که باید به آن توجه کرد. دومین اقتصاد بزرگ جهان سرعت رشد خود را کاهش داده و پرسشهایی را در مورد شایستگی رهبری چین ایجاد کرده است. آیا شی تغییر مسیر خواهد داد؟ با توجه به نگرانیها در مورد طرحهای چین درباره تایوان سیاست خارجی پکن در سال آینده چگونه خواهد بود؟
نشریه «فارین پالسی» با سه کارشناس امور چین در این باره صحبت کرده که در ادامه نظرات آنان خواهد آمد:
پکن به قدری درگیر مشکلات اقتصادی و شیوع کرونا خواهد بود که فرصت رسیدگی به مسئله تایوان را نخواهد داشت «جیمز پالمر» معاون سردبیر «فارین پالسی»: افزایش موارد ابتلا به کووید در پکن در حال افزایش است و در مرحله فعلی به شکل خیلی بدی افزایش مییابد. بسیاری مبتلا به کووید تشخیص داده شدهاند. اختلاف واقعی بین اعداد رسمی وجود دارد که ادعا میکنند موارد از زمان پایان سیاست کووید صفر کاهش یافته و در مقابل، گزارشهای غیر رسمی از افزایش بسیار سریع شیوع میگویند.
آمار رسمی دولتی قابل اعتماد نیستند. پکن از زمان شروع همه گیری به طور مداوم تعداد مرگ و میرها را کمتر از میزان واقعی ابتلا گزارش داده است. به طور خاص، در سال جاری تعداد بسیار کمتر از میزان واقعی گزارش شدهاند. در کل دولت چین در سال جاری علیرغم آن که شیوع کرونا باعث تعطیلی شانگهای و بخشهای بزرگی از اقتصاد آن کشور شد به طور رسمی تنها به کمتر از ده مورد مرگ بر اثر کرونا اشاره کرد. شکافی عظیم بین آمار رسمی و غیر رسمی وجود دارد.
ناامیدی طولانی مدتی از عقب گرد چین از نظر آزادیهای فردی وجود داشته است. بدون یک عامل محرک مشخص بیرون کشاندن مردم چین از خانه و آوردن آنان به خیابانها زمانی که خطرات بسیار زیاد هستند کار بسیار دشواری خواهد بود. اگر وضعیت کووید واقعا بدتر میشد برای مثال، اگر سالمندان در حال مرگ بودند و بیمارستانها غرق در جمعیت بیماران میشدند کووید میتوانست به عامل خشم عمومی تبدیل شده و منجر به اعتراضات بزرگی علیه آمادگی و تعلل دولت برای مقابله با شیوع کووید میشد.
در مورد سیاست دولت بایدن در قبال چین ممنوعیت صادرات تراشه و نیمه هادی به چین در حال حاضر به وضوح به شرکتهای چینی آسیب میرساند و ما شاهد گلایههای بسیاری از شرکتهای چینی در پشت صحنه بودهایم. تلاشهای لابی گرانه بزرگی در واشنگتن برای معکوس کردن این اقدامات وجود دارند. هم چنین، چینیها در حال یافتن حفرههایی در صنعت امریکا هستند تا سیاست بایدن را خنثی کنند. در گفتگوهایی که با افراد مختلف در نهادهای امریکا داشتم دریافتم که آنان درصدد یافتن راههایی برای مهار توسعه اقتصادی چین هستند.
دولت چین به قدری درگیر مقابله با بحرانهای اقتصادی و مشکلات ناشی از شیوع کووید خواهد بود که انرژی اضافی برای رسیدگی به مسئله تایوان نخواهد داشت. آن چه باید منتظر آن باشیم این است که پکن باور دارد میتواند حزب اپوزیسیون در تایوان را وادار کند تا آن چه چین میخواهد را انجام دهند.
یکی از عوامل حفظ صلح از سوی پکن باور به این موضوع بوده که چین در نهایت میتواند با ترکیبی از ابزارهای قهرآمیز و سیاسی اتحاد مجدد مسالمتآمیز تایوان با چین را تضمین کند که در نهایت به توافقی از نوع یک کشور دو نظام ختم میشود اما تایوان را به سوی سرزمین اصلی چین سوق دهد.
تحقق این سناریو بسیار بعید به نظر میرسد زیرا مردم تایوان قاطعانه آن را رد میکنند و سوی دیگر، حزب کومینتانگ احتمالا در مقطعی به قدرت باز میگردد زیرا این ماهیت دموکراسی است. دولت چین میتواند ارزیابی کند که کومینتانگ میتواند چه کارهایی انجام دهد و تا چه اندازه میخواهد طرفدار چین باشد زیرا علیرغم آن که آن حزب بسیار بیش از دولت فعلی طرفدار نزدیکی به چین است اما نمیخواهد تایوان بخشی از چین واحد باشد.
این دیدگاه به طور خاص پس از مشاهده نحوه برخورد حکومت چین با هنگ کنگ تقویت شده است. من فکر میکنم این امکان وجود دارد که پکن خود را فریب دهد و فکر کند که میتواند مسیری سیاسی برای اتحاد مجدد داشته باشد و این موضوع باعث به تاخیر افتادن هر نوع درگیریای خواهد شد.
«سال ۲۰۲۳ شاهد اعتراضات خیابانی در چین نخواهیم بود»؛ ملی گرایی و بیگانه هراسی شی آسیبی شبیه انقلاب فرهنگی و جهش رو به جلوی دوران مائو را به رفاه مردم چین وارد ساخته است، سوزان شیراک، معاون پیشین دستیار وزیر خارجه ایالات متحده در امور شرق آسیا و اقیانوس: (۱۹۹۷-۲۰۰۰) در مورد کووید در چین باید منتظر ماند و دید جمعیت مسن چین چگونه واکسینه میشوند. آیا دولت چین حاضر خواهد بود پیشنهاد دریافت واکسنهای اهدایی از سوی کشورهای غربی را بپذیرد؟
دولت امریکا بیسر و صدا پیشنهاداتی را ارائه داده است. غربیها به طور علنی این موضوع را مطرح نکردهاند زیرا نمیخواهند شی نزد افکار عمومی تحقیر شود. با این وجود، بسیاری از چینیهای طبقه متوسط در حال سفر به ماکائو هستند تا بتوانند واکسنهای غربی را دریافت کنند.
ملی گرایی و بیگانه هراسی شی به رفاه مردم چین آسیب میرساند. این واقعا یک تراژدی است که میتوان آن را با «جهش رو به جلو» و «انقلاب فرهنگی» مقایسه کرد زمانی که «مائو تسه تونگ» آن چه را که «دنگ شیائوپینگ» از آن تحت عنوان «تمرکز بیش از حد اقتدار» یاد کرده بود در دست داشت و این موضوع منجر به بروز تراژدیهای گستردهای برای مردم چین شد.
شی بیش از اندازه مسئولیت مدیریت بحران ناشی از شیوع کووید در چین را مدیریت کرد. او تمام کمیته دائمی دفتر سیاسی را وادار ساخت تا از او و سیاستاش وفادارانه پیروی کنند. او سیاستهایش را به نوعی «توتم اقتدار خردمندانه» خود تبدیل کرده است.
من از مشاهده تظاهرات علیه سیاست دولت مرکزی بسیار متعجب شدم زیرا این رخدادی بود که ما از زمان تظاهرات میدان آنمن در سال ۱۹۸۹ میلادی به این سو شاهد آن نبودیم. ما شاهد اعتراضات زیادی هستیم اما اغلب بسیار کوچک و عمدتا محدود به مسائل محلی بوده اند.
من گمان میکنم شی نیز از بروز اعتراضات کاملا شگفت زده شد. زمانی که شروع به فکر کردن در باره سال ۲۰۲۳ میلادی و پیش بینی خطرات آتی برای حزب کمونیست چین و شخص شی کردم به این نتیجه رسیدم که این خطرات بیشتر در مورد شکاف عمومی در سطح رهبری چین خواهند بود زیرا اکثر رژیمهای استبدادی از بالا به پایین و نه از پایین به بالا سقوط میکنند. نظرسنجیهایی که ما در آزمایشگاه داده چین در مرکز چین قرن بیست و یکم انجام دادهایم نشان داد که به نظر میرسد محبوبیت شی در بین ساکنان در مناطق شهری پابرجا باقی مانده است.
با پیش بینی آینده، با توجه به میزان سرکوبی که بر معترضان اعمال میشود و با توجه به نحوه مجازات فعالان بسیار بعید به نظر میرسد که جوانان و کارگران مهاجر به خیابان بیایند چرا که آنان به خواسته اصلی خود یعنی تغییر سیاست کووید صفر دست یافتهاند و به سختی میتوان مسئله دیگری را مشاهده کرد که احتمالا آنان را به خیابانها بکشاند. پیش بینی من برای سال آینده این است که چین دیگر شاهد اعتراضات نخواهد بود.
در مورد سیاست دولت بایدن درباره ممنوعیت صادرات تراشه به چین به گمانام این نوعی واکنش بیش از حد نسبت به نفوذ چین است و کار را برای چین دشوارتر میسازد. پرسش بزرگ آن است که سایر کشورها چگونه به کاری که ما (امریکا) انجام میدهیم پاسخ میدهند. من معتقدم که اگر این سیاستها محتاطانهتر بودند ایالات متحده بیشتر میتوانست سایر کشورها را وادار به پیروی از دستور کار خود سازد.
بدان معنا که حرکت به سوی ساخت نیمه هادی پیشرفته که به نوعی پایه اصلی کل اقتصاد فناوری پیشرفته میباشد یک موضوع است اما از سوی دیگر، آغاز تحقیقات زیست پزشکی، هوش مصنوعی وهر مورد دیگری در فناوریهای نوظهور موضوع دیگری است. تصمیم امریکا یک تلاش آشکار برای کاهش توسعه چین خواهد بود. این امر باعث تشدید احساسات ضد امریکایی در چین میشود و باعث خواهد شد کشورهای دیگر تمایلی به دنباله روی از سیاست ما در قبال چین نداشته باشند.
سیاست فعلی امریکا در قبال اقتصاد چین بدان معناست که شهروندان امریکایی ۲۰ تا ۲۵ درصد بیشتر برای خرید تلویزیون پرداخت خواهند کرد. این به معنای پایان عصر لوازم الکترونیکی ارزان و نوع وابستگی به چین است که پیشتر مصرف کننده آمریکایی از آن سود برده بود. در عین حال، چین از یک اقتصاد ۸ درصدی به یک اقتصاد با رشد ۳ یا ۴ درصدی تغییر پیدا میکند و این موضوع نگرانیهای ژئوپولیتیک و سیاسی را نیز با خود به دنبال خواهد داشت.
در مورد رابطه امریکا و چین در سال جاری من به دنبال بازگشت به یک دیپلماسی خوب قدیمی هستم که اساسا به مدت شش سال در زمان «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق ایالات متحده و «جو بایدن» رئیس جمهور فعلی ایالات متحده متوقف شد. اکنون با دیدار بایدن و شی در بالی اندک امید ایجاد شدهای را میبینم که رهبران دو طرف به دلایل داخلی انگیزهای برای از سرگیری تلاشهای دیپلماتیک داشته باشند.
کووید بسیار مخرب بود و «شی جین پینگ» مجبور شده بود در چین باقی بماند. او مدت زیادی سفر نکرد و اکنون که با بایدن با ملاقات کرده است امیدوارم رهبران دو کشور دست کم در حاشیه سایر نشستهای بین المللی به دیدار با یکدیگر ادامه دهند. «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه ایالات متحده به زودی سفری به چین خواهد داشت و اگر دو طرف بتوانند به افکار عمومی یکدیگر و هم چنین مردم خود این پیام را انتقال دهند که قابلیت و اراده انعطافپذیری و تمایل به مصالحههایی برای تثبیت روابط را دارند آن گاه این موضوع به مردم دو کشور برای مقابله با مقاومت داخلی در دو کشور برای بهبود روابط کمک خواهد کرد.
هزینه ممنوعیت صادرات تراشه و سایر محدودیتهای حوزه فناوری برای چین بسیار زیاد خواهد بود؛ زونگ یوان زو لیو پژوهشگر اقتصاد سیاسی بین الملی در شورای روابط خارجی: چین اخیرا سیاست کووید صفر خود را تغییر داده است. در مورد تاثیر اعتراضات اخیر در آن کشور در این تغییر سیاست نمیتوان این عامل را رد کرد اما تغییر در سیاست کووید صفر به دلیل عوامل گستردهتری اعمال شد یکی از عوامل تاثیرگذار هزینههای ناشی از سیاست کووید صفر بود.
پیشبینی رشد اقتصادی چین یا حداقل هدف در ابتدای سال حدود ۵.۵ درصد بود. اکنون علائمی وجود دارند که نشان میدهند اقتصاد چین حداکثر میتواند بین ۳ تا ۳.۳ درصد رشد کند. این اساسا بدان معناست که هزینه تحمیل شده به دلیل اتخاذ سیاست کووید صفر حدود ۲ درصد تولید ناخالص داخلی است. یک محاسبه نشان داد که ۲ درصد از اقتصاد چین ۶۸۰ میلیارد دلار است که از نظر بزرگی بزرگتر از اقتصاد سوئد یا بلژیک محسوب میشود.
در نتیجه تحمیل این هزینه سنگین وضعیت به سمت از دست رفتن رشد اقتصادی و احساس شدن پیامدهای آن به طور مستقیم توسط مردم چین در حال حرکت بوده است. چنین وضعیتی اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست چین را متوجه ضرورت و فوریت تمرکز بر بهبود اقتصادی ساخت.
در حوزه اقتصاد دو متغیر خاص نتیجه اقتصاد چین در سال آینده را تعیین خواهند کرد. اولین مورد در کوتاه مدت واکنش دولت چین به کووید و مدیریت بحران یا ریسک است. عامل تاثیرگذار دیگر سیاست تعدیل اقتصادی و ثبات اقتصادی چین است. به طور خاص، من در مورد سیاست صنعتی صحبت میکنم زیرا احتمالا آن بخش برای این تصمیم تاثیر میگذارد که کدام بخشهای بیشترین حمایت دولتی را دریافت کنند بخشهایی مانند فناوری، تولید و ساخت تراشه.
از نظر بخشهایی که به طور بالقوه قادر به بهبود اقتصاد چین هستند من به سه بخش خاص توجه میکنم: زیرساخت، تولید و خدمات پیشرفته و بخش انرژی به ویژه انرژیهای تجدید پذیر.
در مورد توسعه املاک مستغلات چین روزهای بدی را تجربه میکند و دو دلیل برای این امر وجود دارد. نخست آن که سرمایهگذاری خالص در املاک و مستغلات به طور مداوم در حال کاهش است. حتی آخرین آمار ماه نوامبر نیز نشان میدهد که آن بخش در چین از نظر سرمایهگذاری و هم از نظر حجم معاملات با کاهش مواجه بوده است. دلیل دوم که باعث میشود نسبت به حوزه املاک چین خوش بین نباشم آن است که چین طی سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۹ کاهش مداوم زمینهای کشاورزی را تجربه کرد. شی از ابتدای سال بر امنیت غذایی تاکید کرده است. عامل خطر اصلی که ممکن است به خودکفایی غذایی چین لطمه بزند در واقع کاهش زمینهای قابل کشت است. به این دو دلیل انگیزه برای سرمایهگذاری در حوزه املاک و مستغلات چین کاهش خواهد یافت.
در مورد اقتصاد چین در سال ۲۰۲۳ میلادی همزمان دلایلی برای خوش بینی و بدبینی وجود دارند. یک دلیل برای خوش بین بودن آن است که همکاری و یکپارچگی بازار ملی میتواند باعث برداشته شدن گامهای مشخصی شود تا برای نخستین بار در تاریخ ما بتوانیم به حسابرسی شرکتهای چینی دسترسی کامل داشته باشیم. این امر خطر حذف بیش از ۲۰۰ شرکت از بورس ایالات متحده را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد. دلیل دوم برای خوش بینی آن است که از نظر حوزههای موضوعی تغییرات آب و هوایی و امنیت غذایی دو حوزه مشخصی هستند که در آن ایالات متحده و چین دست کم میتوانند در مورد چگونگی مسئولیتپذیری قدرتهای بزرگ و برآورده کردن انتظارات سایر کشورهای جهان به گفتگو با یکدیگر ادامه دهند.
از جمله دلایل بدبینانه نسبت به آینده اقتصاد چین در سال ۲۰۲۳ میتوان به بحث گستردهتر جداسازی به ویژه در حوزه فناوری اشاره کرد. با نگاهی به سابقه چین، توسعه علم و فناوری بومی آن کشور در شرایط انزوا امکانپذیر شد. بنابراین، اگر ما در مورد بازگشت به دوران جنگ سرد یا حتی مهار فناوری سختگیرانهتر در تلاش برای خفه کردن ظرفیت داخلی و بومی چین صحبت میکنیم این رخداد در چین بیسابقه نبوده است. با این وجود، هزینه آن برای چین بسیار بالا خواهد بود.