bato-adv
bato-adv

خروج خوراک اصلی از سفره‌ها

خروج خوراک اصلی از سفره‌ها

بر این اساس می‌توان گفت در سال 1400 متوسط خط فقر برای یک خانوار 3نفره معادل 3میلیون و 700هزار تومان و برای خانوار 4نفره معادل 4میلیون و 541 هزار تومان بوده است. بر این اساس 30درصد از افراد جامعه ایران درآمدی کمتری از خط فقر متوسط داشته‌اند.

تاریخ انتشار: ۰۱:۰۵ - ۱۳ دی ۱۴۰۱

وزارت رفاه، روایت رسمی از خط فقر۱۴۰۰ را منتشر کرد. «دنیای‌اقتصاد» در تاریخ اول آبان سال جاری، با عنوان «خط فقر مطلق کجاست؟» برآورد اولیه این گزارش را ارائه کرده بود. نکته قابل توجه این گزارش این است که در سال۱۴۰۰ نسبت به سال۱۳۹۹، متوسط مصرف کالاهای اساسی نظیر مرغ، برنج، شیر و ماست، میوه کاهش یافته و تنها مصرف گوشت قرمز افزایشی بوده است.

به گزارش دنیای اقتصاد، بر اساس گزارش رسمی وزارت رفاه، خط فقر سرانه در سال 1400 با رشد 50درصدی نسبت به سال گذشته خود، به عدد یک‌میلیون و 682هزار تومان در ماه رسیده است. بر این اساس خط فقر یک خانوار 4نفره در سال 1400، معادل 4میلیون و 682هزار تومان بوده است. بر این اساس در سال 1400 معادل30درصد از جامعه ایران فقیر محسوب می‌شدند. برآوردهای این گزارش بیانگر آن است که خط فقر در سال 1401 به طور متوسط در کل کشور برای هر نفر معادل 2میلیون و 850هزار تومان است که برای خانوار چهارنفره در حدود 7میلیون و 700 تومان می‌شود. البته این عدد برای خانوارهای تهرانی بالاتر بوده و برای خانوار 4نفره حدود 14میلیون و 700 هزار تومان برآورد می‌شود.

خروج خوراک اصلی از سفره‌ها

پیش از این «دنیای اقتصاد» در گزارش «خط فقر مطلق کجاست؟» عدد خط فقر مطلق برای خانوار 4نفره ساکن در تهران را 12میلیون تومان برآورد کرده بود. مقایسه خط فقر مذکور و حداقل دستمزد تعیین‌شده در سال جاری بیانگر یک شکاف قابل‌توجه است که با نزدیک شدن به ماه‌‌های پایانی سال افزایش پیدا می‌کند. می‌توان گفت دلیل اصلی افزایش شکاف مذکور تورم است. دولت‌ها بدون توجه به ریشه‌های کلان مساله فقر، سیاست‌هایی در جهت تشدید این پدید پی می‌گیرند و در نتیجه خانوارها سال به سال فقیرتر می‌شوند. آنگاه دولت برای کاهش میزان فقر به‌‌وجود‌آمده میزان حداقل دستمزد را افزایش می‌دهد؛ با این حال خانوار در پایان سال فقیرتر از ابتدای سال است. به همین دلیل می‌توان گفت افزایش حداقل دستمزد بدون توجه به ریشه آن، یعنی بی‌ثباتی اقتصاد کلان و مساله تورم موثر نخواهد بود.

تصویر خط فقر

خط فقر به صورت کلی به سطحی از درآمد گفته می‌شود که حداقل درآمد در یک کشور است. این میزان از درآمد با یافتن هزینه کل تمام منابع ضروری، که یک انسان بالغ به صورت متوسط به آن نیاز داشته و مصرف می‌کند محاسبه می‌شود. درآمد پایین‌تری از خط فقر، فقر مطلق است. وضعیتی که در آن افراد از منابع ضروری برای ادامه زندگی به کلی محروم هستند. این افراد در تداوم زندگی دچار مشکل می‌شوند و در تامین نیازهایی مانند خوراک، پوشاک و مسکن ناتوانند. بر اساس گزارش وزارت رفاه، در سال 1400 خط فقر سرانه متوسط کشوری حدود 50درصد نسبت به سال گذشته خود رشد داشته و به میزان حدود یک‌میلیون و 700هزار تومان رسیده است.

بر این اساس می‌توان گفت در سال 1400 متوسط خط فقر برای یک خانوار 3نفره معادل 3میلیون و 700هزار تومان و برای خانوار 4نفره معادل 4میلیون و 541 هزار تومان بوده است. بر این اساس 30درصد از افراد جامعه ایران درآمدی کمتری از خط فقر متوسط داشته‌اند. برآورد این گزارش حاکی از آن است که این عدد در شهریور سال 1401 به 2میلیون و 850هزار تومان رسیده که می‌توان نتیجه گرفت خط فقر برای یک خانوار 4نفره در این زمان برابر با 7 میلیون و 700هزار تومان است. از آنجایی که این عدد متوسط کل کشور است، در شهرهای مختلف کشور متفاوت خواهد بود. برای مثال خط فقر برای خانوار سه‌نفره در تهران معادل 11 میلیون و 900هزار تومان و برای خانوار 4نفری معادل 14میلیون و 700هزار تومان است.

تحولات اقتصاد کلان

این گزارش بیان می‌کند تورم یکی از مهم‌ترین عواملی است که بر نرخ فقر و وضعیت معیشت گروه‌های مختلف درآمدی اثرگذار است. نرخ تورم در طول یک سال، در‌حالی‌که درآمدها ثابت است، به طور مکرر از قدرت خرید خانوارهایی که درآمدهای ثابت دارند، می‌کاهد و باعث می‌شود این خانوارها با درآمدهای قبلی رفاه کمتری به دست آورند. همچنین در سال‌هایی که نرخ تورم از نرخ تورم میانگین بلند‌مدت کشور نیز بیشتر است، به طور معمول درآمدها و به‌خصوص درآمدهای گروه‌های پایین‌درآمدی مطابق با تورم رشد نکرده و در نتیجه، سال به سال از قدرت خرید و رفاه گروه‌های پایین‌درآمدی کاسته می‌شود. در سال 1400، در بین گروه‌های کالایی، نرخ تورم خوراکی‌ها و آشامیدنی بیش از خدمات بوده است. با توجه به این مساله که هزینه خوراکی سهم عمده‌ای در سبد هزینه‌ فقرا دارد، می‌توان نتیجه گرفت فقرا کاهش رفاه بیشتری متحمل می‌شوند.

عدم تامین حداقل کالری

بررسی این گزارش نشان می‌دهد کالری دریافتی خانوارهای ایرانی از سال 1390 به بعد روند نزولی داشته و میانگین‌ کالری دریافتی از سال 1397 به بعد پایین‌تر از مقدار مورد نیاز است. این روند نزولی تا 1400 ادامه داشته است. این به آن معنی است که خانوارهای ایرانی به صورت میانگین قادر به تامین کالری مورد نیاز خود نبوده‌اند. نکته قابل‌توجه در مقادیر سرانه مصرف کالاهای اساسی میزان درصد کاهش این گروه‌های غذایی است؛ به طوری که خانوارهای کم‌درآمد، با توجه به تورم گروه‌های خوراکی ناچار به حذف برخی از کالاها شده‌اند.

علاج بی‌ثمر حداقل دستمزد

می‌توان گفت اصلی‌ترین ابزارهای سیاستی دولت برای کاهش فقر، تعیین حداقل دستمزد کارگران است. البته کارشناسان هر سال این انتقاد را مطرح می‌‎کنند که تعیین حداقل دستمزد برای تمام نقاط کشور منطقی نیست. اصلی‌ترین دلیل این استدلال یکسان نبودن هزینه‌های زندگی در شهرهای مختلف کشور است. برای مثال ممکن است حداقل دستمزد تعیین‌شده در استانی مانند سیستان و بلوچستان هزینه‌های زندگی یک خانوار 4نفره را پوشش دهد. این در حالی است که این دستمزد پاسخگوی هزینه زندگی یک خانوار 4نفره ساکن در تهران نیست. این گزارش بیان می‌کند خط فقر خانوار 3نفره در شهر تهران 80درصد بیش از حداقل دستمزد است؛ اما در نقاط شهری سیستان و بلوچستان حداقل دستمزد در حدود 5/ 1برابر خط فقر است.

آگاهی در این زمینه، یعنی وجود تفاوت در هزینه‌های زندگی و بهره‌وری نیروی کار در نقاط مختلف کشور، باعث رشد اشتغال غیررسمی در مناطق با هزینه‌های پایین‌تر و فقر شاغلان در مناطق با هزینه‌های بالاتر می‌شود. بنابراین می‌توان گفت تعیین حداقل دستمزد برای تمامی نقاط در کشوری مانند ایران سیاست مناسبی به شمار نمی‌آید. در ایران علاوه بر تعیین حداقل دستمزد، دولت‌ها با اعطای یارانه سعی در از میان بردن فقر و تامین حداقل‌های زندگی داشته‌اند. این در حالی است که تورم موجب کاهش ارزش حقیقی یارانه اعطایی و خنثی کردن هدف موردنظر می‎شود.

bato-adv
bato-adv
bato-adv