با توسعه و رونق تهران و همچنین بر اثر از بین رفتن تدریجی جوامع روستایی، ارمنیان بسیاری در جستوجوی کار به تهران آمدند. پس از جنگ دوم جهانی، به پیشنهاد دولت ارمنستان و با تصمیم مورخ ۲۱نوامبر۱۹۴۵م دولت اتحاد جماهیر شوروی سابق، مهاجرت ۳۰هزار ارمنی از ایران، یونان، بلغارستان، رومانی، لبنان و سوریه به ارمنستان مجاز شد؛ اما تعداد مهاجران از ۵۰هزار تن گذشت. تعداد مهاجران ارمنی از ایران به ارمنستان حدود ۱۸هزار نفر بود.
ارمنیان از اواخر قرن هجدهم میلادی در تهران ساکن شدند. هنگامی که کریمخانزند ۱۰خانواده ارمنی را که به حرفه سنگتراشی و جواهرسازی اشتغال داشتند، از جلفای نو اصفهان به ۱۰دولاب و حومه شهر تهران انتقال داد؛ جایی که اکنون گورستان قدیمی ارمنیان در آن واقع است. این ارمنیان در ۱۷۶۸م کلیسای تادئوس و بارتوقیمئوس مقدس را در کوچه ارامنه، بین گذرغریبان و بازارچه حضرت عبدالعظیم بنا کردند.
در ۱۷۹۶م، آقا محمدخان قاجار پس از کشتار ارمنیان و غارت اموال و تصاحب زنان آنان فرمان داد تا ایشان از مناطق جنوبی کشور به تهران مهاجرت کنند. همچنین اسرایی از ارمنستان و چند خانوار ارمنی از قراباغ را درمحله دروازه قزوین اسکان داد. بعدها در آنجا کلیسای کوچکی بنا شد.
در ۱۷۹۸م، فتحعلیشاه قاجار فرمان داد تا صنعتگران ارمنی از جلفای نو و تبریز به تهران مهاجرت کنند و در محله دروازه قزوین ساکن شوند. در ۱۸۸۴م، ارمنیان در محل کلیسای کوچک قدیمی کلیسای گئورگ مقدس را ساختند. آنها سپس، در دهونک، خردون در شرق ونک، دروس در شمال شرق تهران و درحومه تهران در بومهن و تلو اسکان یافتند.
با توسعه و رونق تهران و همچنین بر اثر از بین رفتن تدریجی جوامع روستایی، ارمنیان بسیاری در جستوجوی کار به تهران آمدند. پس از جنگ دوم جهانی، به پیشنهاد دولت ارمنستان و با تصمیم مورخ ۲۱نوامبر۱۹۴۵م دولت اتحاد جماهیر شوروی سابق، مهاجرت ۳۰هزار ارمنی از ایران، یونان، بلغارستان، رومانی، لبنان و سوریه به ارمنستان مجاز شد؛ اما تعداد مهاجران از ۵۰هزار تن گذشت. تعداد مهاجران ارمنی از ایران به ارمنستان حدود ۱۸هزار نفر بود.
اولین کاروان مهاجران در ۱۹۴۶م راهی ارمنستان شد. در همان سال، در زمان اسقف واهان گستاندیان، رهبر حوزه اسقفی، کمیتهای برای کمک به مهاجران ارمنی در تهران تاسیس شد که محل آن در خیابان نادری سابق (جمهوری اسلامی کنونی) بود. با وجود اینکه به روستاهای ارمنینشین اطلاع داده شده بود که تا اطلاع ثانوی خانه و اموال خود را نفروشند؛ اما شوق مهاجرت از یکسو و ظلم خانها و زمینداران محلی از سوی دیگر باعث شد تا روستاییان دار و ندار خود را بفروشند و به تهران مهاجرت کنند.
این روستاییان از بربرود (بورواری)، جپلاق، کزاز، کمره، چهارمحال و سلطانآباد بودند که در نواحی بهجتآباد، یوسفآباد، قزلقلعه، حشمتیه، مجیدیه، وحیدیه، زرکش و نارمک اسکان یافتند. یکی از مهمترین مراکز این مهاجران بهجت آباد بود که پانزده سال در آنجا ساکن بودند؛ ولی پس از آنکه شهرداری این محله را تخریب کرد ارمنیان به محلههای دیگر منتقل شدند. جامعه ارمنی به دست شوراهای خلیفهگری اداره میشود. دولت در موضوعات خاص جامعه ارمنیان مانند مسائل مربوط به خانواده، ارث، تولد و... به آنان اختیار داده و احکام آنان دارای رسمیت قانونی است.
تا ۱۹۵۶م، کلیسای ارمنی ایران وابسته به مقر کل جاثلیق ارمنیان جهان مستقر در اجمیادزین بود؛ اما از این تاریخ به بعد، بر اثر برخی تحولات سیاسی در ایران و نیز بنا به تصمیماتی که در کلیسای ارمنی ایران گرفته شد این کلیسا به مقر دوم کلیسایی ارمنی واقع در آنتیلیاس لبنان وابسته شد. در ایران سه حوزه اسقفی ارمنی وجود دارد شامل حوزه آذربایجان با مرکزیت تبریز، حوزه تهران و شمال با مرکزیت تهران و حوزه جنوب با مرکزیت جلفای نو اصفهان.
به دنبال کوچ ارمنیان به ایران هنر و صنعت قالیبافی ارمنی با طرحها، نقشها و رنگهای خاص خود همانند دیگر هنرها و صنایع ارمنی به ایران راه یافت و باعث شکوفایی هنر و صنایع ایران شد. ارمنیان روستانشین پشم گوسفند را که ماده اصلی قالیبافی است، بهصورت سنتی میریسیدند و با گیاهانی که در طبیعت اطراف یافت میشد رنگ میکردند و سپس، آنها را برای بافت فرش بهکار میبردند. این فرشهای ارمنیباف بازار جهانی داشت.
سیاحان و محققان انگلیسی، آلمانی و آمریکایی که در روستاهای ارمنینشین ایران به تحقیق و جستوجو پرداختهاند، قالیهای ارمنیباف را از نظر نقش، رنگآمیزی و مرغوبیت الیاف و موادی که برای رنگرزی آنها به کار رفته تحسین کردهاند. به گفته سسیل ادواردز، در کتاب خود به نام قالی ایران، قالیهای ارمنیباف را از نظر طرح و نقش نمیتوان ایرانی خواند.
در زمان شاه عباس اول صفوی، در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم میلادی، به سفارش دولت لهستان قالیهایی با نقوشی به سبک باروکو بافته میشد که به قالی پولونز معروف است. این قالیها را با نخهای پنبهای و ابریشمی و گرههایی از طلا و نقره میبافتند. رنگهای روشنی که در بافت این قالیها بهکار رفته مانند صورتی، سبز، زرد، نارنجی و قهوهای با نقش عقاب، علامت سلسله واسا در لهستان؛ گلهایی با ساقههای پر برگ و نقش درختان نخل این قالیها را منحصربهفرد کرده است. مانیا قازاریان در کتاب خود، قالی ارمنی، عقیده دارد که در آن دوران طراحی قالیهایی با چنین نقوشی به سبک باروکو تنها از ارمنیان بر میآمده است.