افراد دارای نوع خاص کروموزوم نئاندرتال بیش از سایرین احساس درد میکنند و بنابراین سریعتر پیر میشوند. شاید زمان آن رسیده که در مورد نئاندرتالها به عنوان افراد بیرحم تجدید نظر کنیم. شاید بهتر است بگوییم آنان واقعا بسیار حساس بودند!
فرارو- سوانته پابو زیست شناس سوئدی و متخصص ژنتیک فرگشتی است. او در سال ۲۰۲۲ میلادی برای "کشفیات اش در زمینه ژنوم انسان تبار منقرض شده و فرگشت انسان" برنده جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی شد.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، برنده شدن جایزه نوبل باعث شد تا توجه زیادی را بر روی خود احساس کنم. این قدری سنگین است به نوعی یک بار مسئولیت محسوب میشود، اما بار مسئولیتی دلپذیر است. برای نخستین بار بود که در حوزه تخصصی من جایزه نوبل اعطا میشد. همکارانام در موسسه انسان شناسی تکاملی ماکس پلاک در شهر لایپزیگ در شرق آلمان که ۲۵ سال پیش توسط من تاسیس شد پس از دریافت جایزه تبریک میگفتند. کار من به عنوان بازنویسی داستان بشر با انجام آن چه زمانی غیرممکن تلقی میشد یعنی توالی یابی ژنوم نئاندرتالها از طریق استخراج DNA باستانی شهرت یافته و اعتبار پیدا کرده است. من رشته علمی دیرینه شناسی را ایجاد کردم و با کشف "دنیسووا" یا انسان ناشناخته قبلی (این اصطلاح به انسانهای امروزی و منقرض شده و هم چنین اجداد نزدیک ما اشاره دارد) و اثبات این که انتقال ژن بین نئاندرتالها و هوموساپینسها حدود ۷۰۰۰۰ سال پیش انجام شده نظریه خود را مطرح نمودم.
یکی از نخستین شگفتیهای بسیار در تحقیقاتام این بود که متوجه شدم تفاوتهای ژنتیکی بین نئاندرتالها و تمام انسانهای امروزی (حدود ۳۰۰۰۰ مورد) بسیار کمتر از تفاوت بین دو انسان تصادفی زنده امروزی میباشد (در حدود سه میلیون مورد). وظیفه ما این است که بفهمیم کدام یک از این ۳۰۰۰۰ مورد مهمتر هستند، زیرا میتوانند به ما بگویند که چه عاملی ما انسانها را منحصر بفرد ساخته است. دست کم نیمی از ژنوم نئاندرتال (احتمالا ۶۰ تا ۷۰ درصد آن) در انسانهای زنده یافت میشود. این بدان معناست که در واقع نئاندرتالها واقعا منقرض نشدهاند و در ما وجود دارند.
وسواس من به این موضوع به عنوان مقولهای شبیه به یک سرگرمی آغاز شد. از کودکی دوست داشتم باستان شناس و مصر شناس شوم. من حفاریهای خصوصی مخفیانه در جنگلهای سوئد که در آن زندگی میکردم انجام دادم. سفر به مصر با مادرم تاثیر زیادی بر زندگیام داشت و بسیار مهم بود. با این وجود، زمانی که تحصیل در رشته مصر شناسی را آغاز کردم متوجه شدم که "ایدهای بسیار عاشقانه از آن" دارم. بنابراین، سپس به پزشکی روی آوردم و پس از آن دکترای زیست شناسی مولکولی را اخذ نمودم.
من متوجه شدم روشهایی در حال ظهور هستند که به موجب آن میتوان DNA را از یک موجود زنده گرفت باکتریها را تکثیر کرد و آن را مورد مطالعه قرار داد. به نظرم خیلی دور نیست که بتوانم این کار را با مومیاییهای مصری انجام دهم. من مخفیانه آزمایشها را در اواخر هفتهها آغاز کردم. میترسیدم از این که آن چه را که فکر میکردم جاه طلبیای نسبتا فریبنده بود با مشاور پایان نامه ام به اشتراک بگذارم. با این وجود، در نهایت به نتیجه رسیدم و این موضوع بسیار دلگرم کننده بود.
معلوم شد که استخراج DNA از نمونههای باستانی امکان پذیر است. با این وجود، DNA باستانی به شدت آلوده شده است از جمله با میکروارگانیسمها و سایر منابع DNA. بنابراین، من تلاشهای خود را معطوف توسعه روشهای استخراج پیچیدهتر ساختم که پس از سالها آزمون و خطا منجر به این شد که بتوانم DNA نئاندرتالها، دنیسووا و دیگر گونههای انسانی را برای آزمایش استخراج نموده و مورد استفاده قرار دهم.
پشت داستان موفقیت علمی نیز یک عامل کاملا شخصی و قابل توجه وجود داشت. مادرم "کارین" که در سال ۲۰۱۳ میلادی فوت کرد در سال ۱۹۴۴ میلادی از استونی به سوئد آمد و از تهاجم شوروی فرار کرده بود. او بر موانع زبانی و مالی غلبه کرد و شیمیدان شد. این موضوع که پدرم "سونه برگستروم" بیو شیمیدان برنده سال ۱۹۸۲ میلادی برای کارش بر روی پروستاگلاندین برنده جایزه نوبل شده بود تاثیر اندکی بر مسیر علمی شخصی من داشت. این تاثیر تنها در حدی بود که مادرم از طریق کارش با او آشنا شد. این بیشتر شیفتگی مادرم به علم بود که به من انتقال یافت. او به شدت کنجکاوی من را تشویق کرد و زمانی که برای ادامه تحصیل از پزشکی به علوم طبیعی تغییر جهت دادم از من حمایت کرد.
من پژوهشهایم را مشابه کارهای یک باستان شناس میدانم. نیرویی که من را در مسیر پژوهشهایم هدایت کرد کنجکاوی شخصیام بود: کنجکاوی برای کاوش در ژنوم. اطلاعاتی که من و تیمام بازیابی کردیم به ما نقطه مرجع کاملا تازهای برای درک تکامل انسان اراده بخشید که به طور بالقوه دارای مزایای زیادی میباشد از جمله درک بیشتر در مورد این که چه چیزی ما را منحصر به فرد میسازد و چگونه تکامل بر زیست شناسی امروز ما تاثیر میگذارد.
کشف این که افرادی که نوع خاصی از کروموزوم نئاندرتال را به ارث بردهاند در صورت آلوده شدن به کووید دو برابر بیشتر از سایرین در معرض خطر مرگ ناشی از آن قرار میگیرند شگفت انگیز بود. بر اساس آمار رسمی مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا و شیوع نوع خطر ناشی از آن میتوانیم تخمین بزنیم این نوع کروموزوم نئاندرتال مسئول ۱.۱ میلیون مرگ و میر اضافی ناشی از ویروس کرونا میباشد. این نوع کرموزوم نئاندرتال در جنوب آسیا یافت میشود.
کشف شگفت انگیز دیگر به درک ما از درد مربوط میشود. من با استفاده از دادههای بانک زیستی بریتانیا بزرگترین پایگاه داده زیست پزشکی جهان که حاوی اطلاعات ژنتیکی حدود نیم میلیون نفر از شهروندان آن کشور است نشان دادم که افراد دارای نوع خاص کروموزوم نئاندرتال بیش از سایرین احساس درد میکنند و بنابراین، سریعتر پیر میشوند. شاید زمان آن فرارسیده است که در مورد نئاندرتالها به عنوان افراد بی رحم تجدید نظر کنیم. شاید بهتر است بگوییم آنان واقعا بسیار حساس بودند!
سایر پروژههای تحقیقاتی گسترده همه چیز از حساسیت به ویروس اچ آی وی تا گیرندههای پروژسترون و تاثیر آن بر نوزادان نارس و سقط جنین را شامل میشوند. در پروژه مرتبط با سقط جنین نشان دادهام که دارا بودن کروموزوم نئاندرتال از فرد در برابر سقط جنین محافظت میکند. امروزه سه ژنوم نئاندرتال با کیفیت بالا وجود دارند و من میتوانم به شما بگویم که تعداد بیشتری از ژنومها در راه هستند.