در قرن شانزدهم، برخی از مردم فسیل جمجمهای را پیدا کردند که فکر میکردند وجود اژدهای افسانه لیندروم را ثابت میکند. اما مشخص شد که این جمجمه متعلق به یک ماموت پشمالو است. این سردرگمی میتواند ریشه در تمام افسانههای مورد اژدها و سایر موجودات افسانهای داشته باشد.
این احتمال وجود دارد که تصویر اژدها با دیدن فسیلهای یافت شده، وارد تخیلات انسانها شده باشد.
به گزارش خبرآنلاین، اژدها در دنیای جانواران افسانهای جایگاه ویژهای دارد. آنها ابتدا به شکل مار بودند، سپس تبدیل به هیولاهای پرندهای شدند که آتش از دهان آنها خارج میشد، و هر دوی این موجودات در عین اینکه برای ما ترسناک بودند، اما ما را مجذوب خود میکردند. اولین بار ایده اژدها از کجا به ذهن انسان خطور کرده است؟ این موجودات باشکوه چگونه به تخیلات و اسطورههای ما راه پیدا کردند؟
در واقع هیچکس جواب این سوال را نمیداند. اما ممکن است منشا شکلگیری آن در ذهن انسان بسیار علمیتراز آن چیزی باشد که فکر میکنیم. اما بیایید با افسانهها شروع کنیم.
طبق یک افسانه قرون وسطایی، شهر کلاگنفورت در اتریش بر روی مردابی بنا شده که خانه لیندروم یا یک اژدهای بدون بال است. کسانی که میخواستند در این محل زندگی کنند، باید قبل از ایجاد شهر با این اژدها رودررو میشدند. این اژدها، هر کسی را که میخواست از مرداب عبور کند، میبلعید. خوشبختانه یک دوک محلی هزینه مالی ساخت یک برج سنگی در باتلاق را تامین کرد (اما در این افسانه محلی مشخض نیست که چطور سازندگان این برج طعمه اژدها نشدند.)
زمانی که برج کامل شد، مردم محلی به مکانی امن در برج رفتند و با استفاده از یک زنجیر قوی، یک گاو نر بعنوان طعمه، و احتمالا یک قلاب سنگین، برای اژدها دام گذاشتند. در نهایت آنها توانستند این جانور را اسیر کنند.
در این مرحله از تاریخ به نظر میرسد چیزی که مردم آن را اژدها مینامیدند در واقع یک مار آبی بزرگ و ترسناک بوده است، و این موجودات هم از نظر بیولوژیکی و هم از لحاظ افسانهبودن تکامل یافتند. از نظر مردم آن زمان، این مارها تبدیل به اژدها شده بودند. تا سال ۱۲۸۷، نماد دفاعی شهر، هیولایی با سر گرگ، بدن پرنده و دم مار بوده است. با گذشت قرنها، پاهای این موجود رشد کردند و تبدیل به موجودی شد که امروزه ما آن را به عنوان یک اژدهای معمولی پرنده با نفسی آتشین میشناسیم.
در قرن شانزدهم، برخی از مردم فسیل جمجمهای را پیدا کردند که فکر میکردند وجود اژدهای افسانه لیندروم را ثابت میکند. اما مشخص شد که این جمجمه متعلق به یک ماموت پشمالو است. این سردرگمی میتواند ریشه در تمام افسانههای مورد اژدها و سایر موجودات افسانهای داشته باشد.
رشته دیرینهشناسی به عنوان یک رشته علمی در قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ با کارهای دانشمندانی نظیر «چارلز لایل» و «ژرژ کوویه» پایهگذاری شد. از زمانی که مردم شروع به حرکت بر روی زمین کردند، فسیلهایی را یافتند. هرودوت مورخ یونانی درباره فسیلها نوشته است و اینطور نتیجه گیری کرد که مصر زمانی زیر آب بوده است (و برخی از استخوانهای بررسی شده به مارهای بالدار تعلق داشتند.)
آدرین مایور، یک فولکلوریست کلاسیک و مورخ علوم باستانی در دانشگاه استنفورد، باور دارد که مردم در گذشتههای دور بعد از یافتن فسیلهای موجودات باستانی، اژدها و دیگر موجودات افسانهای را تصور کردند. او در کتاب خود با نام «اولین شکارچیان فسیلی» نشان میدهد که فسیلها چگونه بر داستانهای یونانی و رومی در مورد اژدها و همچنین موجوداتی که در گذشته زندگی میکردهاند تاثیر گذاشتهاند. او اضافه میکند که احتمالا ایده غولهای انساننما و قهرمانانی که جثهای بسیار بزرگ داشتهاند، از کشف استخوانهای بزرگ پستانداران ماقبل تاریخ نشات گرفته است.
اگر حق با مایور باشد، وجود اژدها یک موضوع کاملا خیالی نیست. کسانی که آنها را تصور میکردند و داستانهایی در مورد آنها میگفتند، در واقع در مورد حیواناتی صحبت میکنند که زمانی بر روی کره زمین راه میرفتهاند. آنها در جزئیات اشتباه میکردند، همانطور که ما در برخی جزئیات اشتباه میکنیم. (مثلا زمانی ما فکر میکردیم که استگوسورها که نوعی دایناسور هستند مغز دومی در پشت خود دارند!)
با وجودی که این داستانها از دقت کافی برخوردار نبودند و به دور از واقعیت بودند، اما آنچه اجداد ما درباره اژدها و موجودات اسطورهای گفتهاند، باعث شده تا فرهنگ ما غنیتر شده و بدون شک الهامبخش بسیاری از کشفیات علمی بودهاند.