امارات متحده عربی، اردن، مصر و بحرین بیش از دو سال پیش حرکت به سمت عادیسازی روابط با سوریه گام برداشتند. امارات متحده عربی در این زمینه پیشقدم شد و متعهد شد که مدت کوتاهی پس از اعزام وزیرخارجه خود به دمشق، یک نیروگاه خورشیدی در سوریه میسازد. بحرین هم دوباره سفیر خود را به سوریه فرستاد. مصر هم بر بازگشت سوریه به اتحادیه عرب تاکید کرد.
طی ماههای اخیر تعداد فزایندهای از کشورهای عربی پس از یک دهه درگیری داخلی در سوریه و تلاشهای ناموفق برای سرنگونی بشار اسد، روند احیای روابط با دمشق را آغاز کردهاند. ظهور گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره، آمریکا را متقاعد کرد که حمایت خود از گروههایی که قصد سرنگونی دولت اسد را داشتند، متوقف کند. این امر روسیه را تشویق کرد تا پس از به مشکل خوردن ایران در شکست شورشیان مسلح در سوریه، وارد عمل شده و دولت اسد را نجات دهد.
به گزارش هممیهن، حال که سوریه به آرامی در حال خارج شدن از انزوا است، رژیمهای مستبد در خاورمیانه و شمال آفریقا میخواهند موفقیت دولت اسد را بهعنوان دلیلی بر صحت این مدعا که استفاده از زور راهی مشروع برای سرکوب تهدیدات است، برجسته کنند. بقای سیاسی اسد به این رژیمها اطمینان داده است که بعید است قیامهای مردمی در کشورهای عربی به موفقیت برسند. اما تکهتکه شدن سوریه و ادامه حضور نظامیان خارجی نشان میدهد که بنبست در سالهای آینده ادامه خواهد داشت.
امارات متحده عربی، اردن، مصر و بحرین بیش از دو سال پیش حرکت به سمت عادیسازی روابط با سوریه گام برداشتند. امارات متحده عربی در این زمینه پیشقدم شد و متعهد شد که مدت کوتاهی پس از اعزام وزیرخارجه خود به دمشق، یک نیروگاه خورشیدی در سوریه میسازد. بحرین هم دوباره سفیر خود را به سوریه فرستاد. مصر هم بر بازگشت سوریه به اتحادیه عرب تاکید کرد. پادشاه اردن هم که متحد نزدیک واشنگتن است، از آمریکا اجازه گرفت تا روابط تجاری با سوریه را از سر بگیرد. گذرگاههای مرزی بین اردن و سوریه بازگشایی شد و روابط تجاری میان دو کشور به سطح قبل از جنگ داخلی سوریه بازگشت.
تلاش اعراب برای برقراری مجدد روابط با سوریه در حالی صورت میگیرد که این کشورها هیچ انتظاری از دولت سوریه برای اصلاحات سیاسی واقعی یا حتی آزادی زندانیان سیاسی ندارند. به نظر میرسد که انگیزه دولتهای عربی این است که با کمک به سوریه این کشور را از ایران دور کرده و نفود ایران در سوریه را کاهش دهند، مانع اشغال مناطق مرزی سوریه توسط ترکیه شوند و جنبشهای اسلامی که کنترل استان ادلب در شمال غرب را در دست دارند، مهار کنند. در هفتههای اخیر نشانههای زیادی مبنی بر عادیسازی روابط دولت ترکیه با رژیم اسد بهویژه پس از دیدار مقامات ترکیه و سوریه در مسکو بهچشم آمده است. رجبطیباردوغان، رئیسجمهور ترکیه حتی بهاحتمال ملاقات حضوری با اسد نیز اشاره کرده است.
همه تغییرات با بقای دولت اسد پس از بیش از یک دهه جنگ داخلی، امکانپذیر شده است. آمریکا در سال ۲۰۱۹ قانونی به نام «سزار» را تدوین کرد که به دولت این کشور اجازه میدهد هر کشوری که با دولت اسد همکاری کند را تحریم کند. اما تا به حال آمریکا هیچ موضع تندی علیه اقدامات کشورهای عربی برای عادیسازی روابط با سوریه اتخاذ نکرده است. البته ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته که واشنگتن به شرکای منطقهای خود گفته است اکنون زمان بهبود روابط با سوریه نیست.
اما واکنش منفعلانه واشنگتن چندان تعجبآور نیست. رابرت فورد، سفیر آمریکا در سوریه، در سال ۲۰۱۲ گفت که ایالاتمتحده منطقه پروازممنوع در سوریه اعمال نمیکند و مستقیماً در درگیریها مداخله نخواهد کرد. فورد همچنین تاکید کرد که آمریکا به مخالفان، سلاح نمیدهد و نمیخواهد مستقیماً در سرنگونی رژیم سوریه دخالت داشته باشد. زمانی که در سوریه از سلاحهای شیمیایی استفاده شد و هزاران غیرنظامی کشته شدند و واشنگتن انگشت اتهام را به سمت اسد دراز کرد، ایالاتمتحده فقط زرادخانه سلاحهای شیمیایی اسد را مصادره کرد. درحالیکه باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا قبلاً گفته بود که استفاده از سلاح شیمیایی در درگیریهای سوریه «خط قرمز» آمریکا است.
در سال ۲۰۱۷، سازمان سیا برنامه حمایتی خود از شورشیان میانهرو که عضو ارتش آزاد سوریه بود را متوقف کرد. این حمایت از سال ۲۰۱۳ آغاز شده بود. واشنگتن اساسا سوریه را رها کرد و آن را به روسیه و ایران واگذار کرد. اردن هم موضع خود را در قبال اسد ملایمتر کرد، چراکه میترسید سقوط دولت اسد منجر به وقوع ناآرامی در اردن شود. به همین ترتیب، ترکیه هم پس از رسیدن به تفاهم با روسیه و ایران در سال ۲۰۱۶، موضع خود در مورد تغییر رژیم را در خصوص سوریه کنار گذاشت. پس از آن ایالاتمتحده و دیگر کشورهای غربی اعلام کردند که توجه خود را بر کاهش درد و رنج انسانی ناشی از ۱۲ سال جنگ سوریه متمرکز میکنند.
واشنگتن با ارائه بیش از ۱۵ میلیارد دلار کمک بشردوستانه به سوریه و کشورهای میزبان پناهندگان سوری، یعنی ترکیه، لبنان و اردن، مهمترین کمککننده مالی به برنامههای پناهندگان سوری است. آلمان بیش از ۶۰۰ هزار پناهجوی سوری را پذیرفته که بیشترین تعداد پناهجو در کشوری است که با سوریه مرز مشترک ندارد. این در حالی است که هیچیک از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس کنوانسیون ۱۹۵۱ مربوط به پناهندگان را امضا نکردهاند و بنابراین حمایتی برای پناهندگان سوری ارائه نمیدهند.
با وجود روند در حال ظهور تنشزدایی، چندین کشور همچنان بهحضور نظامی در سوریه ادامه میدهند. ایالات متحده، سوریه را از نظر استراتژیک مهم نمیبیند، اما حضور نظامی نمادین خود را در شمال شرق سوریه حفظ میکند تا از حمله ترکیه به کردهای سوریه که متحد آمریکا در مبارزه با داعش هستند، جلوگیری کند. آمریکا در حال حاضر ۲۸ سایت نظامی در سوریه برای مقابله با حضور روسیه و ایران در منطقه دارد. گشتیهای ایالاتمتحده، میادین نفتی رمیلان در شرق فرات، جایی که بیشتر ثروت نفتی سوریه در آن قرار دارد را کنترل میکنند.
نیروهای حزبالله و دیگر شبهنظامیان نزدیک به ایران در ۱۱۷ نقطه در امتداد مرز لبنان و سوریه مستقر هستند که نقطه تمرکزشان تقاطع راهبردی جاده قصیر است. این نیروها در مواضعی از حمص تا حلب و همچنین در نزدیکی خط آتشبس در جولان مستقر هستند. در مورد ترکیه نیز باید گفت که این کشور نیروهایش را در ۱۲۲ سایت نظامی در امتداد مرز شمالی سوریه با ترکیه مستقر کرده است. نیروهای روسیه ۷۵ مکان را در سوریه در اختیار خود دارند که مهمترین آنها پایگاه هوایی حمیمیم در نزدیکی لاذقیه و تاسیسات دریایی در طرطوس است. آنها گشتزنیهای آمریکا و جنبشهای اسلامی افراطی در ادلب و حمص در شمال غربی و درعا در جنوب غربی را زیر نظر دارند.
رقابت بین روسیه و ایران دیگر حول محور منافع اقتصادی یا نفوذ بر نهادهای دولتی سوریه نمیچرخد. مسکو میخواهد تضمین کند اسد در مدار روسیه باقی میماند، درحالیکه ایران تمایل دارد اسد به همین شکل بر سر کار باقی بماند. از منظر ایران نزدیکشدن مجدد اسد به بلوک عربی و نزدیکی آنکارا با دمشق میتواند به کیفیت روابط تهران و دمشق آسیب وارد کند. ایران در حال حاضر روابط بسیار خوبی با دولت اسد دارد و شاید به همین دلیل باشد که عربستان سعودی مصر را تحت فشار قرار داده که حمایت خود را از بازگشت سوریه به اتحادیه عرب پس بگیرد. اکثر کشورهای عربی، به استثنای عربستان، قطر و اکنون مصر، خواهان پیوستن سوریه به اتحادیه عرب هستند. اینکه آیا این اتفاق خواهد افتاد یا خیر، بستگی به موفقیت مذاکرات ایران و عربستان دارد.
با وجود تلاشهای آمریکا، اروپا و بازیگران منطقهای برای منزوی کردن دولت سوریه، ترکیه در هفتههای اخیر چندین نشست اطلاعاتی، دفاعی و دیپلماتیک در سطح بالا با مقامات سوری برگزار کرده است. حالا دیدار رجبطیباردوغان، رئیسجمهور ترکیه و بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، بهطور فزایندهای امکانپذیر به نظر میرسد. البته عادیسازی روابط بین آنکارا و دمشق همچنان دورازدسترس بهنظر میرسد، اما شرایط همچنان ترکیه را مجبور میکند تا برنامه گسترش نفوذ خود را در دمشق دنبال کند و یک معاهده ترکی-روسی-سوری ایجاد کند تا بتواند چشمانداز امنیتی شمال شرق سوریه را تغییر دهد. ترکیه از آغاز جنگ داخلی سوریه بهشدت با اسد مخالفت بود.
آنکارا در سال ۲۰۱۱ روابط دیپلماتیک خود با دمشق را قطع کرد و از مخالفان سوری و شورشیان مسلح در شمال این کشور حمایت کرد. ترکیه از تعامل با دولت سوریه خودداری کرده و در عوض بر محدود کردن فعالیت گروههای مسلح کُرد، مانند یگانهای مدافع خلق (YPG) که ترکیه مدعی است از جداییطلبی و خشونت کردها در سراسر سوریه، عراق و ترکیه حمایت میکند، تمرکز کرد. سیاست بعدی ترکیه این بود که برای ایجاد یک کریدور صلح – یک منطقه حائل برای بازگرداندن پناهجویان سوری و جلوگیری از سرایت خشونت به ترکیه – در امتداد مرز سوریه فعال شود.
در شش سال گذشته، ترکیه به چرخه تشدید تنش نظامی برای مقابله با شبهنظامیان کرد و ایجاد این کریدور تحت عملیات پنجه دامن زده است. اگرچه این تلاشها سرزمین و اهرمهایی را در شمال شرق سوریه بهدست ترکیه داده است، اما یک مانع بر سر راه ترکیه قرار دارد و آن حضور نظامی آمریکا در شمال شرق سوریه و مشارکت واشنگتن با نیروهای کُرد سوریه است. منافع رقابتی ترکیه و آمریکا در شمال شرقی سوریه باعث ایجاد اصطکاک بین متحدان ناتو شده و تلاشهای ترکیه برای ایجاد کریدور صلح را ناکام گذاشته است.
با این حال، تغییرات اخیر در ترکیه و نقاط دیگر فرصتهایی را برای محوریت ترکیه در شمال شرق سوریه ایجاد کرده است. بدتر شدن شرایط اقتصادی در ترکیه به ناامیدی سیاسی در داخل تبدیل شده است و در نتیجه خشم مردم ترکیه نسبت به چهار میلیون پناهجوی سوری مقیم ترکیه افزایش یافته است. این امر، همراه با افزایش اصطکاک بین ترکها و کردها پس از حمله تروریستی ۱۳ نوامبر در استانبول، اولویت اردوغان را برای تامین امنیت منطقه برای بازگشت پناهجویان سوری به شمال سوریه و مقابله با گروههای مسلح کرد را در فوریت قرار داده است. در ماه نوامبر و اوایل دسامبر، دولت ترکیه از طریق عملیات «پنجه شمشیر» نتوانست این هدف را از نظر نظامی محقق کند.
پس از آنکه دولت ترکیه دریافت گزینه نظامی برای محقق این هدف کارآمد نیست و از آنجا که قصد دارد تا قبل از انتخابات سراسری ژوئن ۲۰۲۳ این هدف را محقق کند، شروع به بررسی تعاملات فزاینده با دولت اسد کرده است و سعی دارد این تعاملات را با میانجیگری روسیه به سرانجام برساند. حزب عدالت و توسعه اردوغان نزدیک شدن به دولت اسد را در استراتژی انتخاباتی خود محاسبه کرده است. این استراتژی نهتنها از سوی مقامات کلیدی حزب عدالت و توسعه و شرکای ائتلافی مانند حزب راست افراطی جنبش ملیگرا، بلکه از سوی نیروی اصلی اپوزیسیون یعنی جمهوریخواه خلق نیز تایید شده است.
دولت ترکیه محتاطانه عمل کرده است و جلساتی را در سطح بالا بین مقامات اطلاعاتی و دفاعی ترکیه و سوریه آغاز کرده و در نهایت برای تشکیل جلسه وزرای امور خارجه و سران دولت هر دو کشور حرکاتی صورت داده است. یکی از ویژگیهای کلیدی این تلاشها نقش میانجی روسیه بوده است. مسکو میزبان اولین نشست بلندپایه بین مقامات اطلاعاتی و دفاعی ترکیه بود و روی پیشنویس طرحهایی برای اصلاح «نقشه راه» ترکیه، سوریه و روسیه در شمال شرق سوریه کار کرد. طبق گزارشها، این طرح میتواند بزرگراه حلب- لاذقیه را بازگشایی کند، گشتزنیهای مشترک بین نیروهای نظامی را گسترش دهد و زمینه را برای عقبراندن تدریجی نیروهای کرد YPG از منطقه حائل مورد نظر ترکیه در امتداد مرز – جایگزین ایدهآل آنکارا برای یک مداخله نظامی شکستخورده دیگر – ایجاد کند.
در بحبوحه تعاملات با سوریه، مقامات ترکیه مانند مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه این کشور، خلوصی آکار، وزیر دفاع و ابراهیم کالین، سخنگوی ریاستجمهوری تلاش کردهاند با تاکید بر حمایت از مخالفان سوری از یکسو و تعهد ترکیه به روندهای قانونی براساس پارامترهای سازمان ملل، تعادلی در مواضع خود ایجاد کنند و با وجود حمایت همپیمانان و مخالفان سیاسی حزب عدالت و توسعه، تظاهرات عمومی در ترکیه علیه تعامل با سوریه و بیانیههای محتاطانه متحدان ناتو، دولت ترکیه تحت فشار قرار گرفته است. واقعیت این است که بدون تغییر در موضع سوریه، عادیسازی تمامعیار روابط بین ترکیه و سوریه دور از دسترس باقی میماند. اما ترکیبی از فشارهای انتخاباتی، اقتصادی و امنیتی در ترکیه، آنکارا را به ایجاد وضعیت جدید با روسیه و سوریه در امتداد مرز جنوبی خود سوق خواهد داد.
افزایش گمانهزنیها در مورد چارچوب یک توافق بزرگ و چشمانداز یک تغییر همهجانبه در موضع ترکیه در قبال سوریه ریشه در واقعیات یا منطق ندارد، بلکه دلیل اصلیاش علاقه احتمالی کوتاهمدت همه بازیگران درگیر برای ارائه روایتی از تغییر اساسی توسط ترکیه است. اردوغان به نفع خود عمل میکند؛ روسیه همیشه فرصتطلب است و اسد به سرسختی ادامه خواهد داد، چون میداند که رفتن او از قدرت دیگر مدنظر کسی نیست.
بدیهی است که به دلایل داخلی، اردوغان باید نشانههای روشنی از تغییر سیاست در قبال سوریه را نشان دهد. ملاقاتهای سطح بالا با مقامات دولت اسد، روایتی از تغییر را شکل داده، توجه رسانهها را به خود جلب کرده و گمانهزنیهایی را برانگیخته است.
در هفتهها و ماههای آینده، روسیه مسیر دیپلماسی درهای بسته را با هدف اصلاح اصول، شرایط و خطوط قرمز از طریق مجموعهای از «کمیتههای پیگیری» پیش خواهد برد. بهرغم پیشبینیهای عجولانه درباره نشست قریبالوقوع وزرای خارجه ترکیه و سوریه، به نظر میرسد تا برگزاری چنین نشستی، هفتهها، اگر نگوییم ماهها، فاصله داریم. نهتنها موانع قابلتوجهی برای کند کردن یا جلوگیری از آشتی اساسی بین ترکیه و سوریه وجود دارد، بلکه روندی که طی آن به رویدادهای اخیر رسیدیم – به ویژه نقش امارات و حذف ایران – ممکن است کل روند را از بین ببرد.
در نهایت، منافع شخصی – حتی اگر انگیزهاش تحقق اهداف غیرمنطقی باشد – ممکن است بهترین توضیح برای عزم اماراتمتحده عربی برای عادیسازی روابط با اسد و تمایل آشکارش برای ایفای نقش اصلی در انجام این کار باشد. کاملا واضح است که چنین روشی میتواند مخرب باشد. نقش اصلی روسیه در تسهیل ارتقای اولیه سطح تماس ترکیه و سوریه قابل انتظار بود، اما بنا برگزارشها، تلاش بعدی اماراتمتحده عربی برای حضور در کنار مسکو – به جای فرمت آستانه – خشم ایران را برانگیخته است.
بهرغم ابراز خشنودی حسین امیرعبداللهیان، از گفتگوهای ترکیه و سوریه، قاعدتا ایران نباید از چنین روندی خشنود باشد. نشانههایی هم برای این مدعا وجود دارد و آن خبرهایی بود که پس از سفر معاون نخستوزیر سوریه به ایران به بیرون درز کرد. برخی منابع خبری مدعی شدهاند که در آن جلسه که امیرعبداللهیان ظاهرا از کنار گذاشته شدن ایران از تحولات اخیر ابراز ناراحتی کرده و معاون نخستوزیر سوریه توضیح داد که دمشق تحت فشار روسیه بوده است.
پس از این دیدار و تماس امیرعبداللهیان با فیصل مقداد، وزیر امور خارجه سوریه بود که دمشق علناً در مورد آشتی با ترکیه صحبت کرد و با بیمیلی از آن سخن گفت. در تاریخ ۱۳ ژانویه، اسد خود علنا در مورد این موضوع صحبت کرد و تاکید کرد که هرگونه گفتگو با ترکیه نیاز به «هماهنگی پیشاپیش بین سوریه و روسیه» دارد و هیچ «نتیجهای» بدون پایان دادن به اشغالگری ترکیه و حمایت همهجانبه از آن ممکن نخواهد بود. به مخالفان روز بعد، مقداد وزیر امور خارجه درحالیکه در کنار وزیر امور خارجه ایران ایستاده بود، بار دیگر بر این موضع سختگیرانه تاکید کرد: «ما نمیتوانیم در مورد از سرگیری روابط عادی با ترکیه بدون رفع اشغالگری صحبت کنیم».