سرما و آلودگی هوا بلای جان مدرسه و درس خواندن دانشآموزان شده و هر کدامشان تعطیلی مدارس را در پی دارند. با آنکه وزیر از جبران روزهایی که مدارس تعطیل بودند میگوید، محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران این ادعای وزیر را یک شوخی دانسته و گفت: «بودجهای برای آموزش در کار نیست.» فرج کمیجانی، دبیرکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی هم از تاثیر مستقیم کیفیت پایین آموزش بر ترک تحصیل خبر داده و گفت: «دانشآموزان یکدهم دروس را هم یاد نگرفتهاند.»
به گزارش هم میهن، بعد از کرونا که کلاسها را به فضای آنلاین کشاند، حالا آلودگی هوا و برودت هوا دو عامل بزرگی هستند که یکسره مدارس را به تعطیلی میکشانند.
یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش، روز گذشته گفت: «نیمسال دوم سال تحصیلی شروع شده است و امتحانات هم باید در مابین همین نوبت برگزار شود. در این باره اطلاعیهای صادر کردیم. تعطیلی مدارس در دوران کرونا که ۲۶ ماه و از نظر ما سه سال تحصیلی بود، پس از آن از ابتدای سال تحصیلی، تعطیلیها بسیار و بیسابقه بوده است. از رئیسجمهور خواهش کردم فکری برای تعطیلی مدارس شود. به ما میگویند هوا آلوده است و بچهها اذیت میشوند و بحث سلامت دانشآموزان که مطرح میشود ما متوقف میشویم.»
وزیر آموزش و پرورش درباره برنامههای جبرانی برای عقبماندگی تحصیلی مدارس تاکید کرد: «چند پیشنهاد ارائه شده که یکی برگزاری کلاس جبرانی در روزهای پنجشنبه، دیگری افزایش سال تحصیلی و ادامه دادن زمان تحصیل و دیگری برگزاری کلاسهای جبرانی در تابستان است که هنوز هم حقالزحمه آن پرداخت نشده است؛ بهرغم آنکه در ستاد کرونا مصوب شده بود. اینها جزو بستههایی است که باید اجرا کنیم تا دانشآموزان از آن ساعات آموزشی که در برنامه درسی ملی برایشان پیشبینی شده است جا نمانند. اکنون نوبت دوم (نیمسال تحصیلی دوم) شروع شده است و امتحانات هم باید در مابین همین نوبت برگزار شود.»
آقای وزیر در حالی از جبران صحبت میکند که مصطفی معین، وزیر پیشین علوم آژیر خطر سقوط آموزش و پرورش را بهصدا درآورده است. مصطفی معین، وزیر پیشین علوم در یادداشتی با عنوان «سقوط آموزش و پرورش» نوشت: «یوسف نوری، وزیر آموزشوپرورش، از افت تحصیلی حدود ۳۰درصدی دانشآموزان سخن گفته و اینکه حدود چهار میلیون دانشآموز از تحصیل محروم هستند!
طبق گزارشهای مختلف، افت تحصیلی دانش آموزان که از یک دهه قبل رو به افزایش گذاشته است، هنوز هم ادامه دارد! سقوط آموزش و پرورش را میتوان زمینهساز سقوط یک کشور دانست، نوشته است که این واقعیت خود را در فقر و فلاکت، نابرابری و تبعیض، فساد اداری و ناهنجاریهای اجتماعی نشان میدهد! بهرغم شعارهای پرشمار و بهاصطلاح انقلابی، نهتنها آموزش و پرورش بلکه آموزش عالی، بهداشت و درمان، فرهنگ و آنچه به تعلیم و تربیت و سلامت جسم و جان و اندیشه و کرامت انسان مربوط است، هیچگاه اولین اولویت سیاست و برنامه دولتها و مجالس کشور نبوده است.
اگر بودجه پیشنهادی دولت برای آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۲ را که حدود ۲۰۶ هزار میلیارد تومان است بر تعداد دانشآموزان (بیش از ۱۵ میلیون) تقسیم کنیم، سرانه دانشآموزی حدود ۱۳ میلیون تومان یا ۳۰۰ دلار میشود، در صورتیکه سرانه دانشآموزی میانگین دنیا بیش از ۹۰۰۰ دلار است! یعنی یک سیام متوسط جهانی!»
محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران تاکید کرد: «باید از وزیر پرسید که وضعیت عادی چیست که وضعیت جبرانی داشته باشید؟ وزارتخانه در شرایط عادی نمیتواند انتظارات اولیه آموزش و پرورش، مدارس و شرایط تحصیل را برآورده کند و دچار چالش، رکود و بحران میشود که اصلا توانایی و امکان جبران آن را ندارد.»
او افزود: «روزهای سپری شده که اضافه نمیشود. از سوی دیگر وزارتخانه نمیتواند به معلمها اعلام کند که در ساعات اضافه، کار کنند یا درخواست کند که معلمها کیفیت آموزش را افزایش دهند، چون در قبال تقاضای جبران دست وزارتخانه خالی است و میخواهد چه امتیازی را به معلمان بدهد؟ در نتیجه این فقط در حد حرف است و عملا آموزش و پرورش امکان خسارتها و افتهایی که ایجاد میشود را ندارد. هم افت دوران کرونا را نتوانست جبران کند و هم یک ماهونیم تعطیلی غیرمترقبه. انتظار میرفت بعد از دوره کرونا شرایط حالت طبیعی داشته باشد، اما آن را هم نمیتواند جبران کند.»
سخنگوی سازمان معلمان ایران با اشاره به کم بودن سرانه دانشآموزی گفت: «در حال حاضر سرانه دانشآموزی در ایران یکسیام میانگین جهانی است و در منطقه و در مقایسه با کشورهای همسایه نیز عقب هستیم. بودجه ۲۰۶ هزار میلیارد تومانی نیز بیش از ۹۰ درصد حقوق و دستمزد پرسنل است و چیزی برای فضا و تجهیزات آموزشی و برنامههای جانبی و کیفیتبخشی باقی نمیماند.
در شرایط موجود اگر از مدیران مدارس بپرسید، پرداختی اکثر مدارس صفر است و بودجهای به مدرسه داده نمیشود و مدیران با خلاقیتهای خود از والدین کمک میگیرند. البته در مناطق محروم این کمک امکانناپذیر است. بیتردید این سرانه ناچیز نوک کوه یخ بحران در آموزش کشور است. چون بودجهای در کار نیست، هیچ اقدام کیفیتبخشی هم انجام نمیشود.»
داوری در پاسخ به این سوال که آیا سرانه و کیفیت پایین آموزشی به ترکتحصیل منجر شده یا خیر؟ تاکید کرد: «ترکتحصیل دلایل متعددی دارد، اما پژوهشها نشان داده که مهمترین علت ترک تحصیل ناامیدی از چشمانداز تحصیلی است. در سالهای اخیر وقتی نسبت قبولی دانشآموزان مدارس خاص و مناطق برخوردار در کنکور مشخص شد، بسیاری از دانشآموزان در مناطق محروم، حاشیه شهرها و شهرستانها ناامید شدند. بیش از ۵۰ درصد داوطلبان کنکور اقدام به انتخاب رشته نکردند، یعنی انگیزهای در پایان دوره تحصیلات وجود ندارد و با توجه به شرایط اقتصادی، دانشآموزان ترجیح دادند به جای تحصیل، کار کنند تا هزینه روزمره خود را تامین کنند.
در کنار مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی البته افت شدید کیفیت آموزشی دلیل مضاعفی است برای ترک تحصیل. آمارهای رسمی نشان میدهد که بیش از ۱۵ درصد، ترک تحصیل و خروج از چرخه تحصیل افزایش پیدا کرده است. بیتردید این کاهش کیفیت آموزش به ترک تحصیل دامن میزند. متاسفانه ترک تحصیل بیشتر در مناطق حاشیهای و محروم و دورافتاده رخ داده است.»
فرج کمیجانی، رئیس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و دبیرکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی هم از تاثیر منفی تعطیلیها بر کیفیت آموزش خبر داد گفت: «آموزشهای اجتماعی کاملا تحت تاثیر منفی تعطیلیها قرار گرفته است و در آموزشهای مجازی آموزش بهمعنی واقعی کلمه اتفاق نمیافتد. زمانی در بمبارانهای شدید بعثیها، مدارس را تعطیل نکردیم، اما امروز سر هر بهانهای مدارس تعطیل میشود و بیشترین ضربه را دانشآموزان خوردند که آموزشهای بسیار ضعیفی دیدند و در آینده مشکلات بیشتری برای آنها ایجاد میشود.»
او با اشاره به اینکه نمیدانم وزارت آموزش و پرورش چه میکند؟ افزود: «در ۴ ماه و دو روز گذشته فقط ۳۹ روز کلاسهای مدارس دایر شده و مدارس در مابقی روزها تعطیل بودند. این باعث عصبانیت معلمان شده که از آموزش عقب افتادهاند. از سوی دیگر دانشآموزان یکدهم دروس را هم یاد نگرفتهاند که قابل جبران نیست. این شرایط آموزشی بسیار آشفته و نگرانکننده است.»
کمیجانی تاکید کرد: «متاسفانه به اندازه یکسیام کشورهای دیگر برای آموزش، بودجه پیشبینی نمیشود. بودجه کل آموزش پرورش را به تعداد دانشآموزان تقسیم کنید، سرانه هر دانشآموز ۳۳۰ دلار است، درحالیکه در کشورهای دیگر ۹ هزار دلار برای دانشآموز هزینه میشود. با این بودجه کیفیت آموزش بسیار پایین خواهد بود.» دبیرکل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی گفت: «در مناطق محروم تاثیر منفی این کیفیت آموزشی بیشتر است. امکانات لازم برای دانشآموزان فراهم نمیشود و دانشآموزان از تحصیل زده میشوند و به ترکتحصیل روی میآورند. کیفیت پایین آموزش صددرصد در ترک تحصیل دانشآموزان تاثیر دارد.»
مسلما تعطیلی ۸۱ روز بهجای ۱۲۰ روز آموزشی آسیبهای بسیاری در پی دارد که قابل جبران نیست. محمد نیکنژاد، کارشناس آموزش آسیب تعطیلیهای پیدرپی را بررسی و تاکید کرد: «دوران سخت کرونا را به لحاظ آموزشی گذراندهایم. آمارهای جهانی و ملی تایید میکنند که کرونا آسیبهای جدی و ماندگاری بر روند آموزش در ایران و جهان گذاشته است. کشورهای دیگر در حال برنامهریزی هستند تا این آسیبها کمتر یا جبران شود. طبق آمارهای جهانی دانشآموزان ۱۰ ساله در سطح جهان، حتی از خواندن و نوشتن متنهای کوچک عاجزند و نمیتوانند یک پارگراف را درک کنند. این آسیب جدی بود که در کرونا به وجود آمد.»
او با اشاره به اینکه تمام جهان برای از بین بردن آسیبهای دوران کرونا بسیج شده است، افزود: «در کشور ما از ۱۲۰ روز آموزشی دانشآموزان فقط ۳۹ روز مدرسه رفتند، یعنی مدارس ۸۱ روز تعطیل بوده است و متاسفانه همچنان گرفتار یک شکل دیگری از کرونا هستیم. دیوار کوتاه مدرسه و آموزش دمدست دولتمردان است و از آنجا مایه میگذارند و مدارس را به تعطیلی میکشانند و هیچوقت هم پاسخگو نیستند.»
محمد نیکنژاد گفت: «در کلانشهرها افرادی هستند که به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شرایطی قرار دارند که عقبافتادگی آموزشی فرزندانشان را جبران میکنند. اما جمعیت بزرگی از دانشآموزان کشور در مدارس دولتی عادی تحصیل کرده و هزینه مادی و غیرمادی برای درس نمیکنند. یعنی اتفاقاتی که در مدرسه میافتد، آینده او را رقم میزند. شاید بهلحاظ کیفیت مدارس دولتی که از کیفیت پایینی برخوردارند و با تعطیلی مدارس فرصت جبران برای دانشآموزانی که عموما از قشر نابرخوردار جامعه هستند، باقی نمیماند.»
او تاکید کرد: «خانوادههایی که با تعطیلی مدارس فکر میکنند که عقبماندگی تحصیلی فرزندانشان را جبران میکنند یک نکته بسیار مهم را در نظر نمیگیرند، چون در این مورد آگاهیرسانی درستی انجام نشده است. متاسفانه هر چقدر که مدارس ما ناکارآمد باشد (که به نظر من به لحاظ آموزشی ناکارآمد است)، اما نکتهای در دل مدرسه نهفته است و مدارس فضایی را ایجاد میکنند که دانشآموزان در آن فضا اجتماعی شدن و رشد فردی را در آن تمرین میکنند. این عامل باعث میشود که دانشآموزان ورود بهتر و قویتری به جامعه داشته باشند و متوجه میشوند که باید حق خود و دیگران را مطالبه کنند. نبود مدرسه و تکتحصیلی آسیبهای بیشتری دارد.»
وزیر آموزش و پرورش از جبران عقبماندگی خبر داده است. نیکنژاد، اما این موضوع را یک شعار دانسته و گفت: «در دوران کرونا آموزش بسیار عقب افتاد و بسیاری از دولتمردان از جبران این عقبافتادگی تحصیلی در روزهای پنجشنبه و تابستان خبر دادند. اما آموزش و پرورشِ ما عملا زمینه و زیرساخت جبران را ندارد.
مثلا یکی از معلمها میگفت: «وزیر قول جبران میدهد و از جبران تحصیلی در پنجشنبهها میگوید. آقای وزیر! شما که قول پنجشنبه را میدهید آیا اضافه تدریس یکسال، دو سال گذشته را پرداخت کردید؟» معلم حاضر است که این عقبافتادگی را جبران کند، اما مشکل این است که کسی معلمان را نمیبیند؛ که یکی از دلایل ناتوانی در جبران است. جبران عقبافتادگی تحصیلی پیچیدهتر از این حرفهاست که فقط در مورد آن چیزی بگویند و انجام شود.»
این کارشناس آموزش درباره آسیب کلاسهای آنلاین، تاکید کرد: «کرونا یک فضایی ایجاد کرد که ما را به سمت کلاسهای آنلاین پرت کرد و ما ناگزیر از این فضا استفاده کردیم. بسیاری از کشورهای پیشروی جهان سالها بود که از فضای آنلاین بهعنوان مکمل آموزش استفاده میکردند. اما آموزش و پرورش کشورمان به دلایل مشکلات عدیدهای که دارد به این سمت نرفته بود و متاسفانه از اجباری که کرونا بهوجود آورد هم به درستی استفاده نکرد و انگار نه انگار که در دو سال اخیر آموزش آنلاین بوده است.
در همین مدت که به دلیل آلودگیهوا، سرما و افت گاز گذشته و مدارس تعطیل شده است، افت آموزش هم بهشدت شکل گرفته است. در این دوران حتی آموزش مجازی به پای آموزش مجازی در دوران کرونا نمیرسد، چون در دوره کرونا مشخص بود که قرار است آموزش مجازی باشد، اما در تعطیلی مدارس ساعت ۹ یا ۱۰ شب اعلام میشود که مدارس تعطیل است و معلمان و دانشآموزان در بلاتکلیفی و آشفتگی میمانند و نمیدانند که قرار است آموزش آنلاین داشته باشند یا خیر. با قاطعیت میگویم که آموزش مجازی کنونی بسیار ناکارآمدتر از دوران کروناست.»