بی خیالی طی کن! این جمله معروفی است که بین افراد مختلف هر روز تکرار میشود. عصر حاضر عصر تشویش و اضطراب بی پایان است؛ از ماندن در ترافیک روزانه تا دغدغه تامین معاش؛ این موارد بخشی از استرسهای روزانه است که جملگی هر کدام روی اعصاب افراد رژه میروند.
بی خیالی طی کن! این جمله معروفی است که بین افراد مختلف هر روز تکرار میشود. عصر حاضر عصر تشویش و اضطراب بی پایان است؛ از ماندن در ترافیک روزانه تا دغدغه تامین معاش و قیمتهای بالای کالاهای مختلف؛ از ایستادن در صف اتوبوس تا توقف بیش از انتظار قطار مترو در یک ایستگاه؛ این موارد بخشی از استرسهای روزانه است که جملگی هر کدام روی اعصاب افراد رژه میروند.
بی خیالی در روزگار ما شبیه به یک رویا شده است. اگر به کسی بگویید بیخیال باش، مثل این میماند که از او بخواهید در یک لیوان آب شنا کند! همه ما آن قدر غرق در زندگی و مشکلاتش هستیم که بی خیالی برایمان شبیه به یک مفهوم عجیبو غریب است.
بی خیالی آن حسی است که سبب میشود فرد چیزی را که نمیتواند کنترل کند، رها کند. فرد بیخیال لزوما با تمام جزئیات کوچک روزانه اذیت نمیشود و این هنر را دارد که امور غیرقابلکنترل را رها کند و برای آنها عصبانی نشده، استرس نگیرد و دچار غم نشود.
شاید کلمه بیخیال دارای نوعی بار منفی باشد. ممکن است شما با شنیدن این کلمه به یاد کسی بیفتید که هیچ چیز در زندگی برای او اهمیت ندارد و زندگی خود را با بیتوجهی و بی خیالی نسبت به همهچیز میگذراند. اما بی خیالی را نباید به هیچ عنوان با بیتوجهی اشتباه گرفت. مثلا فکر کنید شخصی هیچ توجهی به وزن خود نداشته باشد و مدام در حال اضافه وزن و به خطر انداختن سلامتی خود باشد.
این شخص بی خیال نیست، بلکه بیتوجه است. شخص بی خیال اموری را که دخالتی در آنها ندارد رها میکند و همین نکته، کلید خوشبختی او میشود.
بی خیالی در زندگی آن هم در این دنیای مدرن، بیشتر شبیه به یک رویا میماند تا واقعیت. در این زمانه احتمالا بیشترین حسی که تجربه میکنیم استرس، اضطراب و نگرانی است. اگر پای صحبت دوستان آشنایان خود بنشینیم احتمالا میشنوید که لذتی از زندگی خود نمیبرند و مدام دچار نوعی نگرانی هستند
زندگی جزئیات ناراحتکنندهای دارد که ما نمیتوانیم هیچ دخالتی در آنها داشته باشیم و کنترلشان از عهده ما خارج است؛ با این حال مدام روی مغز ما رژه میروند و ما را از چشیدن طعم لذتبخش زندگی باز میدارند.
۱. ریشه کمال گرایی را در خود بخشکانید
هیچکس کامل نیست! این جملهای است که بارها شنیدهایم، اما باز هم افرادی وجود دارند که تا پای جان برای رسیدن به کمال در همهچیز تلاش میکنند و از آن جایی که جمله ابتدای پاراگراف کاملا صحت دارد، در نهایت نمیتوانند به کمال مطلوب برسند. همین امر سبب میشود هیچگاه از خود راضی نباشند و خود را سرزنش کنند.
۲. گاهی وقت خود را به بطالت بگذرانید!
اگر فکر میکنید گاهی هیچ کاری نکردن باعث میشود آدم بیهوده و بیخاصیتی شوید؛ یا اگر هنگامی که هیچ کاری نمیکنید، مدام خود را سرزنش میکنید و عذاب وجدان میگیرید، بهتر است از این کار دست بردارید.
گاهی هیچ کاری نکردن و تنها برای خود بودن به شما کمک میکند تا آرامشی دریافت کنید که به بی خیالی شما کمک میکند. نگران بطالت نباشید. گاهی باید هیچ کاری نکنید تا در زمانهایی که کاری انجام میدهید، هم بهرهوری بالاتری داشته باشید و هم احساس آرامش بیشتری کنید.
۳. عوامل استرسزا را شناسایی کنید
استرس آفت بی خیالی است. پس یک دفترچه بردارید و هر چیزی را که حس میکنید سبب استرس در شما میشود، یادداشت کنید؛ سپس با استفاده از این دفترچه تا جایی که ممکن است عوامل استرسزا را از خود دور کنید.
در عوض شناسایی کنید که چه عواملی سبب احساس شادی بی خیالی در شما میشوند؟ زمان بیشتری از وقت خود را به این عوامل اختصاص دهید و بی خیالی شیرینی را در زندگی خود تجربه کنید.
۴. خشم خود را کنترل کنید تا رستگار شوید
گاهی موقعیتهایی پیش میآید که نشان دادن واکنش درست را برای همه ما سخت میکند. همه ما در زندگی خود در این موقعیتها قرار میگیریم و خشم خود را طوری خالی میکنیم که احتمالا آخر ماجرا همه چیز به ضررمان تمام میشود.
شاید کنترل خشم در لحظه سخت باشد، اما شما میتوانید هنگام عصبانیت ۱۰ ثانیه سکوت کنید، نفسهای عمیق بکشید و سپس واکنش نشان دهید.
این کار، هم به شما کمک میکند تا کنترل خودتان و اوضاع را به دست بگیرید و هم در درازمدت سبب ایجاد حس بی خیالی در شما میشود.
۵. تمرین کنید که شکستهای خود را بپذیرید
احساس شکست در زندگی ناراحتکننده است. این را همه میدانند و تایید میکنند، اما مگر همین شکستها نبود که باعث شد برادران رایت تلاش خود را بیشتر کنند و هواپیما را اختراع کنند.
اگر آنها از شکستهای خود ناامید میشدند، قطعا در حال حاضر هواپیما اختراع شده بود؟ پس شکستهایتان را بپذیرید و با رها کردن اتفاقات گذشته و یک حس بیخیالی شیرین، منتظر موفقیتهای آینده خود باشید.
۶. شکرگزار باشید
یکی از سادهترین و در عین حال موثرترین روشها برای رها کردن اتفاقات ناگوار و بی خیالی، شکرگزاری است. نوشتن چیزهایی که برای آنها شکرگزار هستید و تبدیل این کار به یک عادت روزانه، باعث میشود زندگی را به خود و اطرافیانتان راحتتر بگیرید، بی خیال باشید و قدردان زندگی خود شوید.
۷. در لحظه زندگی کنید
در لحظه زندگی کردن بسیار سخت است. بیشتر ما یا در اتفاقات گذشته ماندهایم و حسرت آن را میخوریم. یا در اضطراب شدیدی برای آینده نامعلوم خود هستیم. هر ۲ اینها سبب میشود اکنون خود را از دست بدهیم و حس استرس و اضطراب زندگی ما را فرا بگیرد.
اما اگر میخواهیم به یک نوع بی خیالی از جنس آسودگی و آرامش برسیم، یکی از بهترین راهکارها، رها کردن گذشته و آینده و زندگی در اکنون است.
بی خیالی در امور غیر قابل کنترل، به شما کمک میکند تا زندگی شادتر و سالمتری را تجربه کنید.
شما بهتر از ما میدانید که فکر کردن به برخی از اتفاقات زندگی که از کنترل ما خارج هستند، تا چه اندازه وقت، انرژی و حس آرامش را از زندگی ما میگیرند. همه این عوامل سلامت جسم و روان ما را تحت تاثیر قرار میدهد؛ بهطوریکه با فکر و خیال بیش از حد به آنها ممکن است حتی آینده خود را نابود کنیم.
پس اهمیت بی خیالی و رها کردن این اتفاقات اینجا بیشتر از هر زمان دیگری مشخص میشود. بی خیالی در امور غیر قابل کنترل، به شما کمک میکند تا زندگی شادتر و سالمتری را تجربه کنید.
لبخند زدن و خندیدن را تمرین کنید
مسائل را کمتر جدی بگیرید
تمرکز خود را از روی گذشته بردارید
با کسانی معاشرت کنید که باانگیزه و پرامید هستند
شادیهای کوچک خود را جشن بگیرید
نادیده نگرفتن آسیبها، عصبانیت و مشکلات، باعث میشود این دلخوریها در رفتار و کلامتان هم نمود پیدا کند.
زمانی که نسبت به آسیبها واکنشی نشان ندهید، پس از گذشت چند مدت، از اینکه دیگران نسبت به هر آسیب یا آزاری واکنش نشان میدهند متعجب خواهید شد و رفتارشان را غیر منطقی میبینید.
یادتان باشد که در این مواقع، اگر بخواهید جواب طرف مقابلتان را بدهید، با هر ضربهای که به او میزنید، یک ضربه هم به خودتان میزنید.
بخشیدن دیگران به معنی فراموش کردن اشتباه آنها نیست؛ به این معنی است که با وجود اینکه میدانید در حق شما چه اشتباهاتی انجام دادهاند، نسبت به آنها بی تفاوت هستید و دیگر نمیخواهید با فکر کردن به آنها، خودتان را آزار دهید.
باید احساس خودتان را به درستی بشناسید. در خیلی از مواقع ما عصبانی نیستیم، بلکه دلخوریم و بالعکس.
اگر نتوانستید بعد از هر اتفاقی بی خیال باشید، هیچ اشکالی ندارد! باید بپذیرید که در حال حاضر، برای اینکار آماده نیستید و به گذشت زمان نیاز دارید.
میتوانید با کسی که شما را ناراحت کرده، در زمان و مکان مناسبی صحبت کنید یا اگر آن شخص حرف شما را نمیفهمد و صحبتتان تاثیری بر روی او نگذاشت، با یک فرد آگاه یا مشاور در این باره صحبت کنید. اینکار حتی ممکن است به این کمک کند که او را ببخشید و خودتان را رها کنید.
قبول کردن اتفاقات هم بخشی از بی خیال بودن است. به خودتان بگویید این اتفاق افتاده، حالا چه باید بکنم؟ آیا میتوانم بدون هیچ مشکلی بی خیال باشم یا برای بی خیال بودن باید کاری انجام دهم؟