bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۶۰۶۸۹۶
کیهان:

به برخی فیلمساز‌ها که در جشنواره؛ فیلم دارند تماس گرفته اند و فحش داده اند

به برخی فیلمساز‌ها که در جشنواره؛ فیلم دارند تماس گرفته اند و فحش داده اند

کیهان نوشت: برخی از تهدیدکنندگان با لحن و ادبیات لاتی و جاهل‌منشانه، همکاران خود را مورد آزار قرار دادند مانند نوه جاسوس معروف انگلیس (که به جای سررشته داشتن از فیلم و فیلم‌سازی، کلکسیونی از ادعا و قمپز است) گفت: «.. منتظرم ببینیم چه کسانی به جشنواره فیلم فجر می‌روند»؟

تاریخ انتشار: ۰۸:۳۵ - ۱۶ بهمن ۱۴۰۱

کیهان نوشت: تولید فیلم، امسال و خصوصا برای جشنواره فیلم فجر دوران به شدت عجیب و غریبی را پشت سرگذاشت. در زمانی که بسیاری از پروژه‌های سینمایی برای جشنواره فیلم فجر وارد فاز تولید و فیلمبرداری می‌شدند، به دلیل برخی التهابات اجتماعی در آن ایام، ناگهان به گونه‌ای باورنکردنی تهدیدات علیه این گروه‌ها آن هم از جانب تعداد محدودی از همکاران شان شروع شد.

علنا با فیلمسازان و عوامل دیگر مانند بازیگران تماس گرفته می‌شد و آن‌ها را از ادامه تولید یا بازی در فیلم‌ها، ابتدا نهی کرده و در صورت اینکه فیلمساز یا بازیگر و یا یکی از عوامل فنی فیلم که با او تماس گرفته شده بود، نهی فوق را برنمی‌تابید و به دلائل مختلف کار خود را ادامه می‌داد، مورد تهدید قرار گرفته و بعضا با فحش و بد و بیراه و ناسزا (که از ویژگی‌های حیرت‌آور و تاسف‌بار التهابات اخیر بود!) مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت تا آن که از انجام کار در پروژه‌های ساخت فیلم، خودداری کند و یا انصراف دهد.

حتی برخی از تهدیدکنندگان با لحن و ادبیات لاتی و جاهل‌منشانه، همکاران خود را مورد آزار قرار دادند مانند نوه جاسوس معروف انگلیس (که به جای سررشته داشتن از فیلم و فیلم‌سازی، کلکسیونی از ادعا و قمپز است) گفت: «.. منتظرم ببینیم چه کسانی به جشنواره فیلم فجر می‌روند»؟

مثلا یکی از فیلمسازان خوش نام و سخت‌کوش از نسل اول کارگردانان پس از انقلاب که جوایز متعدد جهانی هم برده، در حالی که به خاطر فیلم‌های قبلی‌اش دچار تنگنای مالی شده بود و با تلاش بسیار، مجوز ساخت یک کمدی ساده را در شهریور ماه دریافت نمود، با همین تهدیدات و ناسزا‌ها مواجه گردید. او که حیرت‌زده شده بود، با برخی دوستان تماس گرفت و ساده‌دلانه سؤال کرد که «آیا به جز من هیچ کس دیگری در این کشور کار تولید فیلم و سریال انجام نمی‌دهد که این قدر به من فحش و بد و بیراه می‌دهند؟!»

این در حالی بود که در همان حال، ده‌ها پروژه تولید فیلم و سریال حتی از سوی همه افراد تهدیدکننده با بودجه‌های کلان در حال انجام بود.

یا فیلمساز دیگری که به خاطر تهدیدات مکرر دوستان به اصطلاح فیلمسازش، به جان آمده بود و از شروع کار تولید فیلمش وحشت داشت، عاجزانه می‌پرسید که «مگر دیگران کار نمی‌کنند؟ مگر آن فوتبالیست بازی نمی‌کند؟ مگر کارمندان بانک و آموزش و پرورش و دانشگاه و شهرداری و ادارات و سازمان‌های مختلف به سر کار نمی‌روند؟ خب، فیلم‌سازی هم کار و شغل و حرفه ماست و از دستمزد آن، زندگی خود را تامین می‌کنیم! چرا نباید کار کنیم و فیلم بسازیم؟»

و متاسفانه فیلمبرداری پروژه دیگری با صحنه تاسف‌باری مواجه گردید که عده‌ای معدود از همان به اصطلاح همکاران تهدیدکننده، بازیگران و عوامل آن پروژه را در سر صحنه با فحش و اهانت مورد آزار و اذیت قرار دادند تا بلکه بتوانند آن پروژه را تعطیل نمایند!

حتی فیلمساز دیگری هم که مدام، در فضای مجازی پست‌های تحریک‌کننده و تاییدگر شایعات و اخبار جعلی می‌گذاشت، اظهار داشت که در صورت عدم همکاری در چنین مواردی، با فحش و ناسزا و اهانت از سوی بعضی از همکارانش مواجه خواهد شد و این پست‌ها را بدون هیچ‌گونه اعتقادی به متن‌شان، فقط از جهت فحش نخوردن، در فضای مجازی می‌گذارد!

امروز نیز همین حضرات در حالی که ادعای تحریم و همراهی‌شان با اغتشاشات، گوش فلک را کر کرده، خود در پروژه‌های پر پول با رانت و پارتی و شارلاتانیسم مشغول دریافت دستمزد‌های کلان بوده و بعضا با همین دستمزد‌ها در آن سوی مرز‌ها برای خود ویلا و خانه‌های آنچنانی تهیه کرده‌اند.

اما بسیاری از سینماگران، تهدیدات و فحش و ناسزا‌ها را برنتابیدند و به کار خود ادامه دادند که از این‌جا به بعد کار تهدید و فحش برای عدم شرکت در جشنواره فیلم فجر آغاز شد.

این همان دیکتاتوری یک اقلیت است که در طی ۳۰ سال گذشته با تحمیل خود به سینمای ایران و بهره‌گیری از رانت‌های مختلف دولتی و حکومتی، مشکلات و دغدغه‌ها و ارزش‌های هویتی و ملی و تاریخی مردم ایران را سانسور کرده و در مقابل، فیلم‌ها را مملو از دعوا‌ها و جنجال‌ها و انواع و اقسام بحران‌های بالای میدان ونکی و عشق‌های ضربدری و مربعی و ذوزنقه‌ای و تحریف وقایع اجتماعی و تاریخی کردند.

این‌ها همان دیکتاتور‌های کوچکی هستند که علاقه و دل مشغولی‌های مردم برایشان کمترین اهمیتی نداشت و از همین روی انحصار طلبانه با قبضه کردن همه ارکان سینمای ایران، آن را هم از «سینما» و هم از موضوعات مربوط به «ایران» و «ایرانی» خالی کردند تا اینکه براساس آمار رسمی، تنها ۷ درصد مخاطب برای آن باقی بماند و ۹۳ درصد مردم ایران از آن فراری باشند.

حالا همان دیکتاتور‌های حقیر و کوچک که دیگر میدانی برای تخریب ذهن مردم ندارند، دست به سلطه‌گری و برقراری دیکتاتوری اقلیت خود بر همکارانشان زده‌اند که بیش از این، استبداد رای و فریب‌های آنان را نمی‌پسندند و می‌خواهند به راه خود بروند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv