منصفانه است اگر بگوییم قرون وسطی از جنگ و سلاح چیزی کم نداشت. بازدید از یک کلکسیون قرون وسطایی کافیست تا با بسیاری از انواع سلاحهای آن دوران آشنا شوید. در این مطلب درباره شماری از کشندهترین سلاحهای قرون وسطایی میخوانید.
عصر قرون وسطی زمان امپراتوریهای ناسازگار و آشتیناپذیر، جنگهای صلیبی خونین و جنگهای داخلی وحشیانه بود. اما کسانی که در این جنگها شرکت داشتند از چه نوع سلاحهایی استفاده میکردند؟ در این مطلب، نگاهی میاندازیم به کشندهترین سلاحهای قرون وسطی.
به گزارش فرادید، اگر یک سلاح باشد که به معنای واقعی کلمه نشانهی قرون وسطی باشد، آن سلاح بدونشک شمشیر است. میان انواع مهم سلاحهای به کار رفته در آن عصر میتوان به شمشیرهای دراز و سنگینی اشاره کرد که برای استفادهی هر دو دست طراحی شده بودند، همینطور شمشیرهای کوچکتر و سبکتر که با یک دست از آنها استفاده میشد. شمشیر چیزی بیش از یک ابزار مرگبار برای پاره کردن و شکافتن پیکر دشمن بود. این سلاح نشانهی شان و اعتبار و مترادف شوالیهها و رهبران بود. این اعتبار شمشیرهایی بود که نامشان بر سر زبانها افتاد از جمله کولادا (Colada)؛ شمشیر شوالیهی اسپانیایی اِل سید (El Cid) و جویوس؛ شمشیر افسانهای شارلمانی.
نیزهی دستهچوبی که تولید انبوه آن آسانتر و ارزانتر بود که نوک نیز و فلزی داشت و سربازان پیاده از آن استفاده میکردند. استفاده از این سلاح به اندازهی شمشیر آسان نبود، طول یکراست نیزه آن را به یک سلاح نیرومند و کشنده تبدیل میکرد و آن را آمادهی فرو بردن به سمت شوالیههای اسبسوار میکرد. گروههای مجهز به نیزههای دستهچوبی و سپر صفوف متراکمی معروف به شیلترون را شکل میدادند.
نیزههای به کار رفته در رویدادهای ورزشی نوکتیز و شکننده بودند و برای از اسب فرو افکندن طراحی شده بودند تا سوراخ کردن دل دشمن. نیزههای ورزشی بسیار با نیزههای کشنده و تیز جنگی در دستان سربازان اسبسوار فرق داشتند. برای مثال، ارتش بیزانتین معمولاً از تشکیلات سوارهنظام مهیبی را به صف درمیآورد که متشکل از کمانداران و نیزهداران سوار بر اسب بود. گروه دوم سلاحهای بلندشان را محکم زیر بقل و روی شانه نگه میداشتند. یک نیزه با نیروی حرکت موجدار اسب مهاجم به جلو سوق داده میشد و کلک هر سرباز پیادهی نگونبختی را سرراهش بود میکند.
شاید سرراستترین سلاح از میان تمام سلاحهای قرون وسطی، گرز باشد که صرفاً نوعی چماق بود. گرز اشکال و اندازههای متنوعی داشت. برخی از آنها سرهای فلزی داشتند و برخی سرهای سنگی. برخی از آنها برای نفوذ بهتر به زره یا استخوان دشمن برآمدگیهایی داشتند. حتی اگر زره دشمن سالم میماند، نیروی ضربهی گرز منجر به وارد آمدن آسیبهای داخلی جدی میشد. یک باور اشتباه وجود دارد مبنی بر این که گرز را کشیشان در جنگ استفاده میکردند تا از خونریزی اجتناب کنند. اما هیچ مدرکی دال بر صحت این باور وجود ندارد. علاوه بر این، گرز در صورتی که برای خالی کردن جمجمهی دشمن به کار گرفته میشد، بدون تردید منجر به خونریزی میشد.
قدرت کشندهی تبر که معمولاً در دستان وایکینگها بود آنها را به ابزار جنگی معروف قرون وسطایی تبدیل کرده بود. بخش ترسناکی از فرشینهی یابو که تاریخچهی رویدادهای نبرد هیستینگز است، یک سرباز آنگلوساسونی را به تصویر میکشد که در حال استفاده از تبرش برای در هم شکستن سر یک اسب نورمنی است. پادشاهان انگلیسی از قبیل شاه استفان و ریچارد قلبشیر (ریچارد یکم) معروف به استفاده از تبر بودند. یک از بدنامترین استفادهها از تبر مربوط به نبرد بنوکبورن میشود؛ زمانیکه شاه اسکاتلندی رابرت بروس (رابرت یکم) سر یک شوالیهی انگلیسی را حین یک مواجههی تن به تن برید.
شاید دشنه را به طور سنتی سلاحی مرتبط با ترورها و انواع دیگر حیلهگریهای مخفی بدانند، اما دشنه یک سلاح جنگی جدی برای مبارزه نزدیک بود. برای نمونه، در نبرد آزینکورت، زمانی که خبری از شلیک پیکان نبود، کمانداران به بدن شوالیههای دشمن دشنه فرو میکردند، چون تیغهی باریک آن به راحتی به درزهای زره آنها نفوذ میکرد. این سلاح احتمالاً در مرگ ریچارد سوم در نبرد بازورث نقش داشته است. تحلیلهای کالبدشناسی جمجمهی شاه نشان میدهد که از یک دشنه برای خرد کردن کلاهخود او استفاده شده است و در نهایت سر او را در معرض ضربههای بیشتری قرار داده که منجر به کشته شدن او شده است.
کمانهای پولادی مانند تفنگهای قرون وسطی عمل میکردند: هدف میگرفتید، ماشه را میکشیدید و پیکان را روانهی بدن دشمن میکردید. کار کردن با این سلاح بسیار آسان بود و به آموزش حفاظتشده نیاز نداشت. تا زمانی که میشد آنها را پر کرد و به هدف نشانه گرفت این قدرت را داشت که حرفهایترین شوالیهی دشمن را به کشتن بدهد. مهمترین اِشکال کمان پولادی سنگینی و کندی روند پرکردن آن بود، اما تردیدی در مرگبار بودن آنها وجود نداشت و یکی از قربانیان معروف آن، ریچارد اول بود.
کمان بزرگ نسبت به کمان پولادی یک مزیت مهم داشت: پر کردن دوبارهی آن سریعتر انجام میشد. با وجود این، استفاده از کمان بزرگ کار سختتری بود و مستلزم قوای بالاتنهی قابلتوجهی برای عقب کشیدن کمان و ثابت نگهداشتن آن حین هدفگیری بود. استفادهی موثر از کمان بزرگ به خبرگی خاصی نیاز داشت. انگلیسیها شهرت خاصی در استفاده از کمان بزرگ در جنگ صدساله داشتند.