یزدیخواه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: ما اصولاً به اسناد بینالمللی بدبین هستیم؛ مثلاً همین بند برابری جنسیتی. امروزه ۵۱ درصد دانشآموزان ما دختر هستند. برابری جنسیتی برای چه کسی؟ این بحثها تنها ظاهر خوشنامی دارند.
یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی میگوید: شرایط نابهسامان آموزشی در کشور ما به این دلیل است که آموزش و پرورش سالهاست از ریل خدمت مطلوب منحرف شده است.
به گزارش خبرآنلاین، آموزش و پرورش کشور مسئول تربیت نسل آینده است و از همین رو میبایست تمام تلاش خود را در جهت تعلیم افراد شایسته و توانمند به کار گیرد. یکی از مهمترین اموری که آموزش و پرورش باید در این زمینه موردتوجه قرار دهد، جذب و استخدام نیروهای حرفهای و کاربلد است. مقبولیت و بهرهمندی قشر فرهنگی، به ویژه معلمان، از آگاهی و رشد مطلوب در جامعه و مدرسه، به مثابه کلید موفقیتی است که نهادهای آموزشی به منظور تربیت دانشآموزان باید ابتدا بدان دست یابند.
در شرایط موجود تنها حدود ۳۰ درصدِ نیروی انسانی آموزش و پرورش از مراکز تربیت معلم (دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی) تأمین میشوند که این برخلاف رویکرد اسناد بالادستی است.
سید علی یزدیخواه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، در این راستا میگوید: «برای رفع معضل کمبود نیروی فرهنگی در زمینه آموزش، فراخوان جذب نیرو به گروههای مختلفی اعم از قراردادی، شرکتی، سربازمعلم و مدرسان نهضت سوادآموزی صادر شد و از همین رو، فرآیندی که برای تربیت معلم باید طی میشد، طی نشد و کیفیت نیروی انسانی به مرور افت پیدا کرد.»
متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانید:
آموزش در مدارس دولتی ما تقریباً فاقد کیفیت است؛ طبق آماری که امسال از میان نفرات برتر آزمون کنکور به دست آمد، مشخص شد بسیاری از این افراد از غنای خاصی برخوردار بوده و در مدارس خاص تحصیل کرده بودند. چنین موضوعی ضمن زیر پا گذاشتن عدالت آموزشی، با سیاستهای کلی نظام آموزشی نیز در تضاد است که افراد با سطح مالی بالا، در رشته دانشگاهی بهتری پذیرفته شوند. در این خصوص چه باید کرد؟
شاهبیت تحول در نظام آموزشی، اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که طی بیش از بیست جلسه مداوم، در سال ۱۳۹۱ تصویب شد و طبق محتوای آن، هر پنج سال یکبار هم میبایست بازنگری شود. اگر این سند اجرا میشد، ما بسیاری از این بحرانهای آموزشی را نداشتیم. یکی از این بحرانها مربوط به نیروی انسانی است که نیروی انسانی ما در حال حاضر از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست. با بازنشستگی حدود ۳۰۰ هزار نیروی فرهنگی طی دو سه سال اخیر، کلاسهای درس یکباره خالی شدند. برای رفع این معضل، فراخوان جذب نیرو به گروههای مختلفی اعم از قراردادی، شرکتی، سربازمعلم و مدرسان نهضت سوادآموزی صادر شد و از همین رو، فرآیندی که برای تربیت معلم باید طی میشد، طی نشد و کیفیت نیروی انسانی به مرور افت پیدا کرد. در سند مذکور، نقطه عطف تحول در آموزش و پرورش، معلم است و بر همین اساس قرار بر این شد که معلمان، گواهی صلاحیت دریافت کنند، از جهت معیشتی نیازهای معلم رفع شود و بر نحوه جذب نیروها نظارت شود. حتی به منظور نوآوری در شیوههای تدریس، در این سند ذکر شد که برای کتب درسی محتوای چندرسانهای تولید شود.
منظور از محتوای چندرسانهای و نقش آن در آموزش چیست؟
اینکه برای تمام مطالب آموزشی، کارتون، فیلم، بازی، درسنامه و آزمونهای مناسب طراحی شود. پلتفرم «شاد» نیز از موارد ذیل این طرح بود که سال ۹۱ تصویب و سال ۹۲ تحویل دولت یازدهم داده شد. اما موضوعی که الآن مطرح است، ناکارآمدی نظام آموزشی ماست؛ کتب درسی ما آنطور که باید جذاب نیست و حجم بالایی دارد. در سند تحول، ذکر شده که این حجم باید تا حدودی کاسته شود و ساعات کلاسهای درس نیز کاهش یابد که چند ساعتی وقت خالی در طی هفته وجود داشته باشد تا دانشآموزان در این زمان، به فراگیری مهارتهای اجتماعی، گفتگو، برگزاری اردوها و کرسیهای آزاد اندیشی بپردازند. در این سند آمده که فضای یاددهی و یادگیری فقط محدود به کلاس درس نیست و میتواند به محیط خارجی از جمله اردوها و یا حتی حیاط مدرسه، آزمایشگاه و کارگاه علمی نیز منتهی شود. اگر میبینید که شرایط فعلی آموزش، یک وضعیت نابهسامان دارد، برای این است که آموزش و پرورش سالهاست از ریل خدمت مطلوب منحرف شده است.
گمان میشود علت اصلی بحرانهای آموزشی این است که ما آموزش را انتفاعی کردهایم، درست است؟
نه، اینطور نیست. سیاست حاکم بر این جریان، از ابتدا اینگونه نبوده که الآن با آن مواجهیم. طبق اصل ۳۰ قانون اساسی، خدمات نظام آموزش و پرورش رایگان است؛ برای همین است مدارسی که در هنگام ثبتنام، از متقاضیان پول دریافت میکنند متخلف شناخته میشوند و با آنها برخورد میشود.
ممکن است در حین ثبتنام پولی از دانشآموزان دریافت نشود، اما در طی سال حتماً مبالغی را تحت عنوان کمک به مدرسه، از خانوادهها دریافت میکنند.
چون به مدارس بودجه کافی تعلق نمیگیرد، حقوق معلمان به حساب آنها واریز میشود، اما هزینه نگهداری از مدرسه چه میشود؟ فضای کلاس و تجهیزات آن اعم از میز و صندلی، سیستم گرمایشی و سرمایشی و ... نیاز به رسیدگی دارد.
سند تحول تا چه اندازه مبتنی بر تعارض منافع تنظیم شده است؟ منظور، تعارض منافعی است که بین تنظیمکنندگان سند تحول وجود دارد؛ این تعارض منافع میتواند به حد مطلوب برسد و تدریس کارآمد و کاربردی حاکم شود. اما در حال حاضر یک دانش آموز نمیتواند بدون استفاده از کتابهای کمکدرسی به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند.
این تعارض به کمترین میزان آن رسیده است. چیزی که امروزه مشاهده میکنید، حداقلِ چیزی است که معمولاً وجود دارد. ارزشیابی در آموزش و پرورش بهشکل خودارزیابی برنامهریزی شده است، در صورتی که باید یک ارگان فرادستگاهی این ارزیابی را انجام دهد تا نقاط ضعف و قوت پدیدار شوند. در واقع وجود کتابهای کمکدرسی، تعارض منافع نیست و این چندکتابی خودش امریست که در راستای حذف سودجویان در حوزه آموزش طرحریزی شده است. این برنامه در سند تحول آموزش به درستی تدارک دیده شده، اما متأسفانه این سند اجرا نشده است و سیستم تعلیم و تربیتی ما همچنان از همان سیستم ۶۰سال پیش پیروی میکند.
اما آمار وزارت علوم نشان میدهد که امروزه حوزههای دانشگاهی ما دیگر تبدیل به حوزه فرادستی شده و مختص طبقه متوسط رو به بالاست.
در شرایط فعلی بله همینطور است، البته با گذشت بیش از ده سال لازم است بازنگریهایی در این سند صورت گیرد.
یکی از بندهای موجود در سند ۲۰۳۰، مربوط به آموزش فراگیر و باکیفیت همگانی است با رعایت برابری جنسیتی؛ مشکل این سند چیست؟ با وجودی که این سند در کشوری مثل چین در حال اجرا است.
ما اصولاً به اسناد بینالمللی بدبین هستیم؛ مثلاً همین بند برابری جنسیتی. امروزه ۵۱ درصد دانشآموزان ما دختر هستند. برابری جنسیتی برای چه کسی؟ این بحثها تنها ظاهر خوشنامی دارند.
با توجه به شرایط آلودگی هوا و مشکلاتی از این دست، رویکرد شما نسبت به ادامه آموزش غیرحضوری چیست؟
قانون هوای پاک، قانون مصوب مجلس است و دستگاهها باید در این عرصه، خود را مکلف به انجام وظیفه بدانند که متأسفانه کمتر شاهد این موضوع هستیم. بله؛ تعداد خودروهایی که در بروز آلودگی هوا نقش دارند، در شهر تهران زیاد است. اما مگر در شهری مثل دهلی اینگونه نیست؟
در کنار تمام این مسائل، آیا شایعه سوزاندن مازوت صحت دارد؟
نه ما در تهران چنین چیزی را نداریم.
اما گزارشهای موجود نشان میدهند که آلایندههای موجود در هوای تهران خیلی بالاتر از حد استاندارد خود هستند.
سوخت خانگی، حمل و نقل عمومی و موتور سیکلتها از عوامل بروز این معضل هستند؛ میزان دودی که تولید میکنند وحشتناک است. ضمن اینکه ما از نظر توسعه شهری ضعفهایی داریم.
آقای زاکانی هم که گویا اعتقادی به آلودگی هوا ندارند!
متأسفانه ما در تهران مدیریت خدمات یکپارچه نداریم. در این خصوص هم شهردار تهران تنها تصمیمگیرنده نیست؛ چرا که تعطیلی ناشی از آلودگی هوا را استانداری اعلام میکند. البته مجلس در این حوزه ورود کرده و در بحث خدمات یکپارچه در شهرداریهای سراسر کشور، طرحی تهیه شده است که در این طرح به جز سه نهاد قضایی، امنیتی و نظامی، بقیه حوزهها زیر نظر شهردار اداره میشوند. به هر جهت به آقای زاکانی انتقاداتی وارد است؛ چرا که باید حوزه خدمات شهری را توسعه دهند و طرحهای برونرفت از بحرانهایی مثل توسعه مترو و حمل و نقل عمومی را در برنامه خود داشته باشند.