اخیرا تشویق به تعطیلی مدارس در شبکههای مجازی به دلیل مسمومیتها و ناامن بودن مدارس به کرات از زبان اپوزیسیون برانداز تکرار شده است. طبیعی است که خانوادهها نیز نگران از تکرار چنین اتفاقاتی، تمایل به فرستادن فرزندان خود به مدارس نداشته باشند. خرابکاری از سوی طیفهای تندرو خودسر داخلی را که در صدد جایگزینی جمهوری اسلامی با خلافت یا امارت اسلامی از نوع طالبان و جلوگیری از تحصیل دختران دانشآموزند، نباید از نظر دور داشت.
جمیله کدیور در روزنامه اطلاعات نوشت: در حالی که نزدیک به سه ماه از اولین مورد مسمومیت دختران دانشآموز به تاریخ نهم آذر در هنرستان نور یزدانشهر قم میگذرد، مشابه این اتفاق طی این سه ماه در بیش از چهل مدرسه قم رخ داده است و بیش از ۴۰۰ دانشآموز با علایم مسمومیت به مراکز درمانی قم مراجعه کردهاند.
همچنین در شهرهای بروجرد، ساری، اردبیل و تهران نیز شاهد مسمومیت دانشآموزان در مدارس بودهایم که به جز مورد تهران که بر اثر اسپری حشرهکش اعلام شده، بقیه ناشی از عوامل دیگر رخ داده است. در این میان، آنچه مسمومیتهای مدارس قم را متفاوت از موارد دیگر میکند، تعدد و استمرار زنجیرهای مسمومیت در مدارس دخترانه بوده است که آخرین مورد آن روز چهارشنبه سوم اسفند با مسمومیت ۱۵ دانشآموز دختر رخ داد.
البته معدود مواردی از مسمومیت دانشآموزان مدارس پسرانه نیز اعلام شده، ولی قریب به اتفاق موارد، دانشآموزان دختر و برخی اعضای کادر آموزشی نیز دچار مسمومیت شدهاند. با این حال تا امروز نتیجه بررسیها و پیگیریها درباره دلایل وقوع این سلسله اتفاقات، اعلام نشده است و گمانهزنیها ادامه دارد.
مسمومیت دانشآموزان در ادامه مسمومیتهای دانشجویان دانشگاههای صنعتی اصفهان، خوارزمی پردیس کرج و صنعتی اراک در اوایل آذرماه امسال رخ داده که البته علت آن مسمومیتها از طریق شیوع یک باکتری از راه غذای مسموم اعلام شد که بهظاهر با مسمومیت دانشآموزان قمی و چند شهر دیگر متفاوت بوده است.
درباره علت مسمومیتها از سوی مسئولان استانی و ملی، صحبتهای ضد و نقیض منتشر شده است. اگر از برخی اظهارات مسئولان مبنی بر شایعهخواندن و بزرگنمایی و نقش رسانههای معاند یا شیطنت دانشآموزان و استعمال مواد و استرس و ترس آنها و نیز رد دلایل میکروبی و ویروسی بگذریم؛ فرسودگی و نشت گاز از موتورخانه مدارس، نقص در سیستم گرمایشی و مسمومیت به دلیل استنشاق دیاکسید کربن از این سیستمها، وجود گاز مسمومکننده و استنشاق گاز آمونیاک (که البته توسط برخی مسئولان استان رد شده) و بالاخره عمدی بودن اتفاقات در مدارس از جدیترین دلایل ذکر شده است.
پس از بیتوجهیهای اولیه و برخی سادهنماییها و اظهارات غیر مسئولانه مقامات مربوطه، شاهد جدیت بیشتر از سوی دست اندرکاران -پس از تشکیل کارگروهی مشترک متشکل از مدیران و مسئولان آموزش و پرورش، ریاست دادستان عمومی و انقلاب قم، معاون استاندار، مسئولانی از پدافند غیر عامل، دانشکده علوم پزشکی و آتشنشانی از یک سو و تشکیل کمیته مشترک از فراجا و اطلاعات سپاه از دیگر سو و اخیرا نیز تشکیل کمیتهای ملی متشکل از استادان برجسته دانشگاههای علوم پزشکی استانهای قم، تهران و برخی دیگر از دانشگاهها- برای بررسی ابعاد مختلف موضوع هستیم. رصد تعداد زیادی از مدارس قم از لحاظ ایمنی توسط سازمان آتشنشانی و بازرسی موتورخانهها، راهروها و کلاسهای این مدارس و رفع اشکالات ایمنی آنها و استانداردسازی سیستمهای تهویه و گرمایشی و اصلاح وضعیت موتورخانههای مشکلدار، مشکوکشدن به عمدی بودن اتفاقات، نمونهبرداری هوای محیطهای مد نظر و لباسها و نمونههای تنفسی دانشآموزان توسط متخصصان مربوطه از جمله نتایج عینی این نشستها بود.
اما با وجود این اقدامات و گذشت نزدیک به سه ماه از نخستین مسمومیت دانشآموزان، هنوز علت و عامل مسمومیتها، شناسایی و اعلام نشده و ابعاد موضوع به دلیل سکوت خانوادهها، معلمان، پزشکان متخصص، همچنین نهادهای امنیتی همچنان در ابهام است. حتی شنیده شده خانوادهها نیز از نتایج آزمایشهای فرزندان خود بیاطلاعند و اطلاعرسانی روشنی برای آرامش و امنیت خاطر دانشآموزان و خانوادهها تا امروز صورت نگرفته است. شاید به همین دلیل شکایت قضایی ۳۰ خانواده را شاهدیم.
بهعلاوه، اظهارنظرهای ضد و نقیض برخی مقامات نیز به نگرانی مردم دامن زده است. در چنین مواقعی انتخاب یک سخنگوی مطلع و مسلط به همه جوانب موضوع و اطلاعرسانی مرتب و دقیق از اقدامات و پیگیریها و نتایج بررسیهای به عمل آمده و توصیه به سکوت مسئولان پرحرف و بیاطلاع، موجب اطمینان خاطر دانشآموزان و خانوادهها و کادر آموزش خواهد بود. ضمن اینکه هوشیاری و آگاهیبخشی و آموزش دانشآموزان، خانوادهها و کادرهای آموزشی برای مواجهه احتمالی با وضعیتهای مشابه توسط رسانهها ضروری است. هیچ بعید نیست مشابه این اقدامات در دیگر محیطهای بسته نیز رخ دهد.
استمرار و تعدد مسمومیتها در مدارس طی سه ماه گذشته، مؤید آن است که این حوادث نمیتوانند اتفاقی باشند و به احتمال زیاد نتیجه اقدامات گروهی سازماندهیشده و با کارگردانی اتاق فکر و معطوف به اهدافی مشخص است.
عطف به وضعیت کشور طی ماههای اخیر، اگر این اتفاقات همانگونه که احتمالش رفته، عمدی بوده باشد، باید دید چه کسانی از این وضعیت سود میبرند؟ انگشت اتهام را به سمت دو طیف که از شرایط بحرانی کشور منتفع میشوند و دو روی یک سکهاند، میتوان نشانه گرفت:
نخست؛ نفوذیهای اپوزیسیون برانداز در داخل کشور: مدتهاست طیفهایی از اپوزیسیون برانداز به دنبال تعطیلی مراکز و اعتصاب اقشار مختلف و ترغیب مردم به حضور در اعتراضات خیابانی در کشور است و از هر اقدامی که به اشتعال بیشتر اعتراضات و اعتصابات کمک کند، اجتناب نمیکنند. هیچ استبعادی ندارد که عوامل نفوذی داخل کشور درصدد تحریک مردم از این طریق بر آمده باشند. اخیرا تشویق به تعطیلی مدارس در شبکههای مجازی به دلیل مسمومیتها و ناامن بودن مدارس به کرات از زبان اپوزیسیون برانداز تکرار شده است. طبیعی است که خانوادهها نیز نگران از تکرار چنین اتفاقاتی، تمایل به فرستادن فرزندان خود به مدارس نداشته باشند.
دوم؛ افراطگرایان داخلی: خرابکاری از سوی طیفهای تندرو خودسر داخلی را که در صدد جایگزینی جمهوری اسلامی با خلافت یا امارت اسلامی از نوع طالبان و جلوگیری از تحصیل دختران دانشآموزند، نباید از نظر دور داشت. هفته قبل (۲۹ بهمن)، تصویری برخی شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن از شبنامهای منتسب به گروه فداییان ولایت خبر میداد. خبر منتشره دربرگیرنده متنی مشکوک بود؛ مبنی بر اینکه «درسخواندن دختران را حرام و ادامه آن را در ردیف محاربه با امام زمان دانسته و تهدیدکرده در صورت تعطیل نشدن مدارس دخترانه، مسمومیت دختران را به سراسر ایران گسترش خواهند داد.» هر چند اصل شبنامه در دسترس نیست، اما انتشار آن شبنامه و محتوای خبر منتشر شده نیز تا کنون از سوی محافل مرتبط تکذیب نشده است.