رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در گفتوگو با شبکه سیبیاس نیوز با تکیه بر ادعاهای بیاساس مقامات واشنگتن در گذشته مبنی بر اینکه ایران به دنبال دستیابی به ظرفیت ساخت سلاح هستهای بوده است، گفت از نظر او ایران قصد بازگشت به این برنامههای خود را ندارد.
ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا اخیرا در سخنانی گفته که ایران تصمیمی برای برنامه هستهای نظامی ندارد؛ صحبتهایی که از چند جهت حائز اهمیت و بیانگر سیاست جاری ایالاتمتحده آمریکا در قبال ایران است. به گزارش «ایسنا» رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در گفتوگو با شبکه سیبیاس نیوز با تکیه بر ادعاهای بیاساس مقامات واشنگتن در گذشته مبنی بر اینکه ایران به دنبال دستیابی به ظرفیت ساخت سلاح هستهای بوده است، گفت از نظر او ایران قصد بازگشت به این برنامههای خود را ندارد. وی با تکرار این ادعاها تاکید کرد: «ما بر این باوریم که جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر تصمیمی برای بازگشت به برنامه هستهای تسلیحاتی ندارد، برنامهای که ما معتقدیم در سال ۲۰۰۳ متوقف شده است.» پیش از این مقامات آمریکا و اروپا بارها ادعاهایی را علیه ماهیت برنامه هستهای ایران مطرح کردهاند؛ ادعاهایی که هیچگاه به اثبات نرسید و مقامات ایران نیز بارها آن را رد کرده و تاکید کردند که سلاح هستهای هیچ جایی در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران ندارد.
همچنین برنز در باره غنیسازی در ایران گفت: «موضوع این است که برنامه هستهای ایران در دو بخش، یعنی غنیسازی اورانیوم پیشرفت بسیار زیادی داشته است و اگر آنها تصمیم به غنیسازی ۹۰درصدی بگیرند تنها چند هفته زمان نیاز خواهند داشت.» وی افزود: «علاوه بر این، در زمینه سیستمهای موشکی و توانایی حمل کلاهک هستهای در صورتی که به آن دست پیدا کنند، آنها (ایران) پیشرفت قابلتوجهی داشته است. با این حال، ما شواهدی در اختیار نداریم که نشان دهد ایران تصمیم برای برنامه هستهای تسلیحاتی داشته باشد.» رئیس سیا خاطرنشان کرد: «اما ابعاد دیگر این چالش در حال پیشرفت سریع هستند.» اما نکته مهم در حرفهای رئیس سیا مربوط به آن بخش میشود که گفته است ایران تصمیمی برای برنامه هستهای نظامی ندارد.
این صحبت برنز سه معنا دارد؛ معنای اول این است که واشنگتن همچنان به دنبال پیگیری روند دیپلماسی در قبال مساله ایران است و معنای دوم اینکه آمریکا نمیخواهد اهرم فشار بر ایران را به سطح فشار نظامی برساند اما ممکن است آن را تا فعال شدن مکانیزم ماشه افزایش دهد. البته مفهوم سومی هم برای این صحبتها میتوان در نظر گرفت. یعنی آمریکا در این مقطع با تداوم فشارها علیه ایران موافق است؛ فشارهایی در یک سطح و بازه مشخص، اما نه آنچنان که اسرائیل میخواهد.
معنای اول
همانطور که اشاره شد معنای نخستی که از صحبتهای ویلیام برنز در خصوص اینکه ایران برنامهای برای هستهای شدن ندارد میتوان دریافت کرد این است که آمریکا فعلا میخواهد در دیپلماسی باز باشد و روزنه را برای مذاکرات احتمالی در آینده باز نگه دارد. پیشتر نیز مقامات واشنگتن بارها در صحبتهایشان با تاکید بر اهرم فشار علیه ایران بر این موضوع نیز صحه گذاشتهاند که فعلا تنها راهحل مساله ایران از طریق دیپلماسی و مذاکره است.
البته در گزینه تداوم دیپلماسی احتمالا واشنگتن به دنبال آن خواهد بود تا زمانی که ایران پای میز مذاکره حاضر شد، بتواند امتیازات بیشتری از ایران کسب کند. یعنی تا آن زمان به زعم خود تاحدی فشارها را علیه تهران افزایش میدهد که ایران حاضر به دادن امتیازات بیشتری شود. البته این سناریویی است که آمریکا در سر خود میپروراند و به این موضوع توجه ندارد که ایران نیز اهرمهای لازم را برای میز مذاکرات در اختیار دارد. اهرمهایی که برنز نیز به آنها اشاره کرد؛ یعنی افزایش غنیسازی و پیشرفت موشکی.
معنای دوم
نکته ضمنی و پنهان و معنای دوم این موضعگیری آمریکا این است که چون ایران هنوز تصمیمگیری در حوزه نظامی کردن برنامه اتمیاش ندارد بنابراین واشنگتن ضمن اینکه میخواهد روزنه برای مذاکرات باز بماند، فرصت خواهد داشت استراتژی جدید خود را که در ۶ ماه اخیر دنبال کرده، پیگیری کند. اما این استراتژی چیست؟ استراتژی اعمال فشار بر تهران با هدف کشاندن ایران پای میز مذاکره و اخذ امتیازات مدنظر آمریکا. این استراتژی مدنظر ریچارد نفیو بود و در چند ماه اخیر توسط رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز دنبال میشود. نفیو پیش از جداییاش از تیم مذاکراتی آمریکا این نگاه را داشت که با این وضعیت که آمریکا چشم خود را روی دور زدن تحریم نفتی ایران بسته است، مذاکرات به جایی نمیرسد و باید با افزایش فشار بر ایران، این کشور را پای میز مذاکره و توافق نهایی کشاند.
این سیاست فعلی بایدن همان سیاست آمریکا در دوره دونالد ترامپ به نام فشار حداکثری و در دوره باراک اوباما، سیاست چماق و هویج بود. البته سیاست بایدن دموکرات به سلف خود اوباما بیشتر شباهت دارد. او در قبال ایران بهویژه از مهر ماه تا به امروز سیاست افزایش فشارها از حوزه سیاسی گرفته تا فنی و اقتصادی را در پیش گرفته است اما همزمان برگزینه دیپلماسی هم تاکید دارد. یعنی از یکسو میگویند دیپلماسی بهترین گزینه است اما در عمل هر نوع تحریمی علیه ایران اعمال کردهاند و از هیچ فشاری علیه ایران فروگذار نمیکنند. در این سیاست چماق و هویج، چماق طیفی است که میتواند اعمال فشار بر تهران و مسدود کردن مسیرهای دور زدن تحریمها و در نهایت اقدام سخت را شامل شود. این در حالی است که قبل از اقدام سخت یک مرحله دیگر نیز وجود دارد؛ مرحله اسنپ بک. به این معنا که شورای حکام پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دهد و اسنپ بک فعال شود و ایران دوباره تحت فصل هفتم قرار گیرد و تمامی تحریمهای سازمان ملل که به واسطه قطعنامه ۲۲۳۱ لغو شده بود دوباره بازگردد.
معنای سوم
اما معنای سومی هم برای این صحبتها میتوان تعریف کرد مبنی بر اینکه آمریکا با تداوم این نوع فشارها در این مقطع موافق است و با گزینه مدنظر اسرائیل همراهی نخواهد کرد؛ یعنی فشارها در حوزه اقتصادی، سیاسی، فنی و هستهای علیه ایران فعلا ادامه دارد اما به گزینه نظامی ختم نمیشود. بنابراین این سیاست آمریکا برخلاف آن چیزی است که اسرائیل میخواهد. تلآویو امروز در پی آن است که علیه ایران اقدام سخت صورت بگیرد اما واشنگتن این مقطع را برهه اعمال فشار میداند. این اختلاف دیدگاه واشنگتن-تلآویو در صحبتها و درخواستهای اخیر مقامات اسرائیل در باره ایران نیز به وضوح دیده میشود. در آخرین مورد نیز وزیر جنگ رژیم صهیونیستی از وزیر دفاع آمریکا خواسته که برای جلوگیری از پیشرفت هستهای ایران اقدامات بیشتری صورت گیرد.