همکارم تازه ازدواج کرده بود و همسرش خانهدار بود. روز حادثه قبل از ساعت ۴ مرخصی گرفتم و راهی خانه همکارم شدم. از قبل یک بسته تهیه کردم و بهعنوان اینکه پیک هستم زنگ خانه را زدم. زن جوان مقابل در آمد تا بسته را بگیرد، اما من با کاتری که داشتم او را تهدید کرده و وارد شدم. دست و پای زن جوان را با سیم بستم که در این حین فتانه به صورت من چنگ کشید و ماسک از صورتم افتاد. فکر کردم ممکن است مرا شناخته باشد. به همین دلیل با پتو او را خفه کردم و برای اطمینان با کاتر رگ دست راستش را بریدم.
مرد جوان وقتی از خرید ۵۰۰ میلیون تومانی طلا و کادوی تولد گرانبها برای همسرش خبر میداد، نمیدانست همکار طمعکارش سناریوی هولناکی را برای او رقم خواهد زد.
به گزارش ایران، ساعت ۷ شب شنبه ۶ اسفند مرد جوان از سر کار به خانهاش در یکی از خیابانهای منطقه فلاح برگشت، اما هر چه در زد کسی جواب نداد. زمانی که با کلید وارد خانه شد، ناگهان با خانهای به هم ریخته روبهرو شد و از همسرش نیز خبری نبود. با نگرانی و وحشت به جستوجوی همسرش پرداخت و در کمال ناباوری جسد خونین زن جوان را زیر پتو در حالی پیدا کرد که به قتل رسیده بود. دست و پای زن جوان با سیم بسته و رگ دست راستش نیز بریده شده بود.
با اعلام ماجرا به پلیس، دقایقی بعد بازپرس محمدمهدی براعه و تیم بررسی صحنه جرم وارد محل شدند. با توجه به بههم ریختگی خانه این فرضیه مطرح شد که زن جوان قربانی سرقت شده است.
در نخستین گام تیم جنایی به بازبینی دوربینهای مداربسته ساختمان پرداختند؛ دوربینهایی که تنها در راهروی ساختمان کار گذاشته شده بودند و عامل این جنایت از وجود آن بیخبر بود. دوربینها تمامی تصاویر را ضبط کرده بودند که نشان میداد مرد جوانی در حالی که با ماسک و کلاه، صورتش را پوشانده وارد ساختمان شده و بستهای به دست داشته و به نظر میرسید خود را پیک معرفی کرده است چراکه مقتول در حالی که لباسهای بیرون به تن داشته در را برای او باز کرده که ناگهان از سوی او مورد حمله قرار میگیرد.
با توجه به تصاویر ثبت شده مرد نقابدار با تهدید جسم تیزی که در دست داشت وارد آپارتمان شد و یک ساعتو ۱۰ دقیقه بعد از خانه خارج شد، اما اینبار ماسک به چهره نداشت و زمانی هم که از آپارتمان خارج میشد بسیار وحشتزده و هراسان بود. با به دست آمدن تصویر عامل جنایت، از همسر مقتول خواسته شد وی را شناسایی کند که به محض مشاهده مرد جنایتکار، بلافاصله او را شناسایی کرد و گفت او میثم همکارم است. با میثم در مغازه پیچ و مهرهفروشی کار میکنم و حتی امروز با هم ناهار خوردیم. او بعد از خوردن ناهار مرخصی گرفت و حدود دو ساعت بعد هم دوباره به مغازه برگشت. او به من گفت میخواهد برای همسر و بچهاش خرید کند و باید زودتر برود. خانه میثم دو خیابان بالاتر از خانه ما است و پیشنهاد داد مرا به خانه برساند و، چون هممسیر بودیم و کارم تمام شده بود، سوار خودرواش شدم و مرا مقابل خانه پیاده کرد، غافل از اینکه سوار خودروی قاتل همسرم شدهام و او در مدتی که مرخصی گرفته بود همسرم را به قتل رسانده است.
با اطلاعاتی که مرد جوان در اختیار تیم جنایی قرار داد، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی خانه میثم شدند و مرد جوان را بازداشت کردند. گرچه متهم منکر جنایت بود، اما در مواجهه با مدارک به قتل اعتراف کرد. به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
آثار چنگ روی صورت و زیر چشمش به خوبی قابل مشاهده است، میگوید با مقتول درگیر شده است.
چرا زن جوان را کشتی؟
نمیخواستم او را به قتل برسانم. همسرش همکارم بود و به من گفت ۵۰۰ میلیون تومان طلا برای سرمایهگذاری خریده و مبلغ قابلتوجهی هم برای تولد همسرش طلا خریده بود. من از این ماجرا با خبر بودم و وسوسه شدم تا طلاها را سرقت کنم، آنهم به خاطر شرایط مالی بدی که داشتم.
چطور وارد خانه شدی؟
همکارم تازه ازدواج کرده بود و همسرش خانهدار بود. روز حادثه قبل از ساعت ۴ مرخصی گرفتم و راهی خانه همکارم شدم. از قبل یک بسته تهیه کردم و بهعنوان اینکه پیک هستم زنگ خانه را زدم. زن جوان مقابل در آمد تا بسته را بگیرد، اما من با کاتری که داشتم او را تهدید کرده و وارد شدم. دست و پای زن جوان را با سیم بستم که در این حین فتانه به صورت من چنگ کشید و ماسک از صورتم افتاد. فکر کردم ممکن است مرا شناخته باشد. به همین دلیل با پتو او را خفه کردم و برای اطمینان با کاتر رگ دست راستش را بریدم.
چرا ۷۰ دقیقه در محل جنایت ماندی؟
دنبال پول و طلا میگشتم، اما چیزی پیدا نکردم و فقط قاتل شدم.