برخلاف بیست سال پیش، امروز احتمال بیشتری هست که مردم آمریکا با یک حمله تروریستی از سوی مهاجمان منفرد مواجه شوند تا از سوی یک سازمان تروریستی بسیار ساختارمند. تهدیدات انفرادی امروز میتواند به شیوهای غیرقابل پیشبینی براساس انگیزههای گوناگون فعال شود.
مدیر پروژه ضدتروریسم آمریکا در نشستی در اندیشکده انستیتو واشنگتن بررسی میکند که کدام تهدیدات نیازمند بیشترین توجه طی یک سال آینده خواهد بود: از افراطگرایی با انگیزه نژادی در آمریکا تا داعش و شاخههای القاعده در آفریقا و نیز مسئله ایران. انتشار این متن با هدف آشنایی از نوع نگاه سیاستگذاران آمریکایی انجام میشود و لزوما به معنای تائید مواضع آنها نیست.
به گزارش هممیهن، به رغم پیشرفت قابل ملاحظه در کاهش تهدید تروریسم علیه آمریکا، کشور کماکان با یک محیط تهدید متنوع، فراملّی و از خیلی جهات غیرقابل پیشبینی هم در داخل و هم خارج روبهروست. مجموعهای از بازیگران، چه سازمانهای تروریستی خارجی، حامیان تروریسم دولتی یا عاملان منفرد، در حال شکل دادن به ماهیت چشمانداز تروریسم امروز هستند. این فضای تهدید مزمن همزمان شده است با دورهای انتقالی برای «مجموعه ضدتروریسم» که در آن اگرچه این مجموعه هنوز حیاتی است، باید با اولویتهای متعدد دیگری رقابت کند که مجموعه نهادهای امنیت ملی آمریکا باید به آن رسیدگی کنند.
در عرصه بینالملل، تهاجم روسیه و جنگ در اوکراین، ابراز وجود اقتصادی و امنیتی روزافزون چین، فعالیتهای بیثباتکننده ایران در خاورمیانه و فراتر از آن، رفتار مقابلهجویانه کره شمالی و توانمندیهای روزافزون تعدادی از بازیگران سایبری، همه نمونههایی از چالشهای مهم برای امنیت ملی آمریکاست.
در عین حال، افراطگرایی خشونتآمیز کماکان تهدیدات علیه غرب را در بخشی رو به گسترش از «ساحل» آفریقا تا جنوب شرق آسیا مشتعل میدارد و به بدتر شدن شرایط انسانی در مناطقی مثل افغانستان، سومالی و یمن کمک میکند. نکته قابل توجه آن است که این پراکندگی تهدید گرچه چالشبرانگیز است، اما باعث شده ظرفیت تروریستی متوجه به خاک آمریکا پراکندهتر شود و کمتر موثر باشد.
سازمانهای تروریستی مثل داعش و القاعده و افراطیهای خشونتطلبی که از آنها الهام میگیرند، از وضع کشورهای در حال توسعه، بیثباتی سیاسی و قلمروهای خارج از کنترل دولتها بهرهبرداری میکنند تا در محیطهایی که برای عملیات ضدتروریستی دشوار است، نفوذ کنند و در دل جمعیت محلی جایی برای خود پیدا کنند. این جنبشها کماکان متعهد هستند که به اشخاص و تاسیسات آمریکایی در سراسر دنیا حمله کنند حتی وقتی که تلاش میکنند این حملات را با منافع محلی خود تعادل بخشند.
این گروهها فوریترین تهدید علیه منافع آمریکا در خارج از کشور هستند. در داخل کشور، ما کماکان نگران القاعده و داعش هستیم، اما ارزیابی ما این است که تهدید آنها از هر زمان دیگری بعد از ۱۱ سپتامبر کمتر است؛ این قضاوت با آنچه سال گذشته بیان کردیم، مطابقت دارد. در واقع، محتملترین تهدید در آمریکا از سوی عاملان منفرد است، از جمله آن کسانی که از سازمانهای تروریستی خارجی الهام میگیرند و یا ملهم از افراطیون خشونتطلب خارجی با انگیزه نژادی و قومی هستند.
با توجه به این منظره تهدید، چه خارج از کشور، چه در داخل، مرکز ملی ضدتروریسم همچنان بر کشف و برهم زدن شبکههای فراملّی که احتمال دارد آمریکاییها و آمریکا را تهدید کنند، متمرکز است. همزمان که ما این تهدید را زیر نظر داریم، باید وضعیت توانایی نهادهای ضدتروریسم را هم در مقابله با این تهدیدها ارزیابی کنیم. این نقش در زمانی که منابع مالی مبارزه با تروریسم به امور دیگر اختصاص مییابد، چه بسا حیاتیتر میشود و ما مسئول هستیم توانایی مقابله با تهدید را ــبه هر شکلی که تحول پیدا کندــ حفظ کنیم.
برخلاف بیست سال پیش، امروز احتمال بیشتری هست که مردم آمریکا با یک حمله تروریستی از سوی مهاجمان منفرد مواجه شوند تا از سوی یک سازمان تروریستی بسیار ساختارمند. تهدیدات انفرادی امروز میتواند به شیوهای غیرقابل پیشبینی براساس انگیزههای گوناگون فعال شود. این افراد قریب به یقین، به طور مستقل و بدون دستورالعمل از گروههای مشخص دست به خشونت میزنند. بعد از ۱۱ سپتامبر، سیوهفت حمله در داخل کشور ملهم از القاعده یا داعش رخ داده است و در مقایسه، تنها هشت مورد حمله در ارتباط مستقیم با این گروهها انجام شده است.
به همین شکل، طی دوازده سال گذشته، تمام هفده حمله از ناحیه «افراطیون خشونتطلب با انگیزه نژادی و قومی» از سوی بازیگرانی انجام شده که هوادار برتری نژاد سفید بودهاند و دستکم تا حدی در فضای آنلاین افراطی شدهاند و کسانی بودهاند که بهعنوان مهاجم منفرد دست به اقدام به خشونتآمیز زدهاند و بسیاری از این افراد از افراطیون نژادی-قومی خشونتطلب و خارجی و مانیفستهای آنها الهام گرفته بودند.
ما نسبت به تهدید عاملان منفرد و گروههای کوچکِ ملهم از سازمانهای تروریستی خارجی کماکان نگران و هوشیار هستیم. از سال ۲۰۰۱، تهدید ناشی از این افراد تحول یافت و از حملات پیچیده و گسترده با هدایت یک سازمان تروریستی خارجی به حملات عمدتا ساده و خودانگیخته با الهام از یک سازمان تروریستی خارجی تبدیل شد. پیامرسانی به اینگونه افراد برای اجرای حملات کاهش یافته است، هرچند آنها کماکان از نشریات تاریخی مثل مجله اینسپایر (Inspire که از سوی «شاخه القاعده در شبهجزیره عربستان» منتشر میشود) و تبلیغات القاعده الهام میگیرند.
مرکز ملی ضدتروریسم برای تحلیل این تهدید در داخل کشور از سوی افراطیون خشونتطلب که دارای ارتباطات ضدتروریستی بینالمللی و فراملّی هستند، به حمایت از اف. بی. آی و وزارت امنیت میهن میپردازد. تهدیدِ افراطیون خشونتطلب نژادی-قومی بهخصوص رابطه مهمی با بازیگران فراملّی دارد، چون نقشهها و ایدئولوژی اعلامشده آنها مشوقِ برانگیختن خشونت در افرادِ آسیبپذیر در برابر تبلیغات آنهاست.
این نوع تهدید فراملّی از سوی افراطیون خشونتطلب نژادی-قومی عمدتا شناور، پراکنده و فاقد ساختارهای سلسلهمراتبی است و طرفدارانشان اقدامات خود را حول ایدهٔ مقاومتِ بیرهبر شکل میدهند. ارتباطات بین این گروه از افراطیون مستقر در آمریکا و همتایان خارجیشان عمدتا شامل پیامرسانی دوسویه بین افراطیهای خشن، همدلی متقابل، بیانیههای مهاجمان موفق و تشویق خشونت انفرادی، مثل تیراندازی در بوفالو، میشود.
همچون دیگر چالشهای تروریستی، افراطیون خشونتطلب نژادی-قومی هر جا که باشند با بهرهبرداری از دنیای به هم مرتبط شبکههای اجتماعی و دیگر ابزارهای آنلاین، میتوانند به صورت برونمرزی در همه جا فعالیت کنند. حتی وقتی که شرکتهای فناوری توانمندیهای خود را برای شناسایی و واکنش به محتواهای آنلاین افراطگرایی و خشونتطلبی بهبود میبخشند، این دست از افراطیون و حامیانشان شیوههای تازهای برای انتشار پیام خود مییابند.
مرکز ملی ضدتروریسم همچنین از تلاشها برای جلوگیری از نفوذ تروریست به داخل کشور حمایت میکند. شناسایی تروریستهای شناختهشده یا مظنون یا وابستگان آنها که در پی عبور زمینی، دریایی یا هوایی از مرزهای آمریکا هستند، در کانون استراتژی ضدتروریسم دولت آمریکا قرار دارد. همکاران مرکز ملی ضدتروریسم بهطور مرتب با شرکای خود و از جانب آنها، با شرکای ایالتی و محلی تشریک مساعی میکنند تا تصویر مشترکی از تهدیدها بسازند که شرکای عملیاتی را قادر سازد از مرز آمریکا محافظت کنند.
بهطور خاص، مرکز ملی ضدتروریسم کماکان از پروژه دولت آمریکا برای غربالگری و تایید هویت افراد حمایت میکند و از طریق شناسایی هرگونه ارتباط افراد با تروریسم بینالمللی نقش مهمی در روند پناهندگی و مهاجرت بر عهده دارد؛ هم برای خود متقاضیان و هم برای اعضای واجد صلاحیت خانواده متقاضی.
در مورد محیط خارج از آمریکا، جنبشهای تروریستی خارجی در سراسر دنیا کماکان پیروان خود را تشویق میکنند و امکان حمله علیه آمریکا، آمریکائیان و دیگر کشورهای غربی را فراهم میسازند. داعش و القاعده، در صدر تهدیدهای تروریستی خارجی علیه منافع آمریکا، کماکان مشوق حمله به آمریکا و دیگر منافع غربی هستند، اما در حمله به رقیبان منطقهای و محلی موثرتر بودهاند. فشار ضدتروریسم از سوی آمریکا و شرکای خارجی آن طی پانزده سال گذشته نقشی حیاتی در کاهش توانمندی این گروهها داشته است، بهویژه در مقابله با رهبران و عوامل مجرب آنها و اِعمال فشار مداوم بر شبکههای کلیدی این دو گروه.
در عراق و سوریه، داعش کماکان دستنخورده مانده و سازمانی تحت رهبری مرکزی است که به احتمال زیاد تهدیدی جهانی علیه آمریکا و دیگر منافع غربی و همینطور مردم محلی باقی میماند. داعش، بهرغم از دست دادن بیش از یک دوجین از رهبران ارشد خود طی سه سال گذشته، کماکان شورشگری خود را در سطحی پایینتر در عراق و سوریه -بعد از شکست در قلمرو اصلی در سال ۲۰۱۸- دنبال میکند و شبکه جهانی منسجمی را تحت رهبری دارد که به گروه امکان داده نفوذ خود را حفظ کند و در برخی مناطق، مثل آفریقا، جذب نیرو و عملیاتهای خود را گسترش دهد.
بنا به ارزیابی ما، در فوریه سال گذشته، بعد از حملهای که «امیر» اصلی داعش را کشت، گروه به صورتی دستنخورده تحت فرمان امیر جدیدی قرار گرفته است. اعضای داعش بلافاصله رهبر جدید را پذیرفتند و بهرغم محدودیتهایی که گروه در عراق و سوریه دارد، ما هیچ نشانهای از شکاف یا انشعاب به شاخهها و شبکهها در این گروه نمیبینیم.
داعش، حتی تحت رهبری تازه، کماکان به هدف بلندمدت خود برای برقراری یک خلافت اسلامی متعهد است و کماکان از مناطق خارج از کنترل دولت در عراق و سوریه بهرهبرداری میکند و در حال حاضر در این نواحی در قالب یک سازمان شورشی مخفی فعالیت میکند.
امسال، داعش حمله به یک زندان در شمالشرق سوریه را در اولویت خود گذاشت و به آن حمله کرد، چون محل نگهداری رهبران داعش و جنگجویان مجرب آن است. گرچه ما ارزیابی میکنیم که بیشتر زندانیانِ شاخص دوباره در جریان واکنش نیروهای محلی دستگیر یا کشته شدند، صرف انجام این عملیات توانایی سازمان را برای اجرای حملات به اهداف مهم و اولویتبخشی به پر کردن محل نیروهای در حال کاهش خود نشان میدهد.
ما فراخوانها و تلاشهای بعدی داعش، از جمله از سوی شاخههای آن حتی تا غرب آفریقا را برای آزادسازی اعضای زندانی آن شاهد بودهایم. توانمندی و خط سیر گروه کماکان به میزان فشار ضدتروریستی که با آن روبهروست، بستگی خواهد داشت، بهخصوص از سوی بازیگران ضدتروریسم که به طور مداوم شبکههای تسهیلات و عملیاتهای داعش را بر هم میزنند. یکی از مکانیسمهای اصلی که داعش برای تهدید غرب استفاده میکند، رسانههای آن است.
به موازات کاهش توانمندی رسانهای داعش در مقایسه با سالهای اول آن، فراوانترین شکل تهدید داعش علیه آمریکا یا دیگر کشورهای غربی از طریق مهاجمانی است که مستعد تاثیرپذیری از تبلیغات آن هستند. حمله یک هوادار داعش در اسلو در ژوئن سال گذشته، که موجب کشته شدن دو نفر و جراحت بیستویک نفر دیگر شد، جدیدترین نشانه از توانایی گروه در القای خشونت است.
گروههای حمایتیِ طرفدار داعش هم از طریق افزایش، آرشیوسازی، ترجمه، و انتشار پروپاگاندای چندزبانه در فضای آنلاین، به تقویت حضور رسانهای گروه کمک کردهاند. یکی از این گروهها که حامی داعش خراسان است، رسانهای انگلیسیزبان منتشر میکند که بر مشروعیتزدایی از آمریکا و بدنامسازی طالبان تمرکز دارد.
درحالیکه در غرب شاهد کاهش تعداد حملاتِ ملهم از داعش از زمان اوجگیری آن در ۲۰۱۷ بودهایم، این عملیاتها کماکان یک اولویت برای این سازمان است. داعش هنوز هم خواهان آن است که عوامل خود را به غرب اعزام کند و ما کماکان تهدیدات علیه اهداف منطقهایِ جذاب و جلوی چشم را که طبعا تاثیر زیادی از نظر پروپاگاندا و تبلیغات برای آنها خواهد داشت، زیر نظر داریم؛ مثل جام جهانی اخیر در قطر. به طور کلی، داعش به رشد پروژه جهانی خود ادامه داده است که حال شامل تقریبا بیست شاخه و شبکه میشود و از طریق آنها رهبران داعش قدرتنمایی میکنند و روایت شکست گروه را زیر سوال میبرند.
در مارس سال گذشته، داعش جدیدترین شاخه خود، داعش در «ساحل» را به رسمیت شناخت. در جولای، این شاخه مسئولیت حملهای به زندان «کوجی» در نیجریه را قبول کرد؛ زندانی که درست در بیستوهفت مایلی سفارت آمریکا واقع شده است و طی آن حدود ۱۰۰۰ زندانی از جمله تعدادی تروریست فرار کردند. از سال ۲۰۱۹، داعش همچنین از شاخهها و شبکههای خود برای هماهنگسازی کارزارهای تهاجمی در سراسر دنیا استفاده کرده است که جدیدترین مورد آن در آوریل سال گذشته برای انتقام مرگ امیر پیشین گروه بود. عناصر داعش در عراق و سوریه در تعداد حملات اعلامشده پیشتاز بودهاند و از سوی «داعش آفریقای غربی» و «داعش خراسان» تقویت شدند؛ شاخههایی که ما آنها را جزو توانمندترین شاخههای گروه میدانیم.
سال گذشته، داعش خراسان جاهطلبیهای خود را به بیرون افغانستان گسترش داد و تعدادی حمله راکتی فرا مرزی علیه تاجیکستان و ازبکستان و یک حمله خنثیشده در هند داشت. امیال گروه برای حمله به غرب ــاحتمالا شامل خاک آمریکاــ جزو بالاترین اولویتهای اطلاعاتی خواهد بود؛ بدون اینکه خروج نیروهای آمریکا از افغانستان در آگوست ۲۰۲۱ بر آن تاثیر بگذارد.
داعش همچنین از فشار نامتوازن ضدتروریسم محلی در آفریقای مرکزی، شرقی و جنوبی برای گسترش حضور خود، افزایش ارتباطات و توسعه توانمندیهای جدید ورای مقرهای سنتی خود در شمال و غرب آفریقا بهرهبرداری میکند. گسترش گروه در موزامبیک بهطور فزاینده پروژههای انرژی آنجا را که تحت نظر غرب انجام میشود تهدید میکند، حال آنکه نشانههای نفوذ داعش در جمهوری دموکراتیک کنگو، جنوب آفریقا و جاهای دیگر در منطقه خبر از جاذبه روزافزون آن در سراسر قاره میدهد.
مرگ ایمن الظواهری -که سالها رهبر القاعده بود- در جولای گذشته در کابل یک ضربه مهم استراتژیک و نمادین به شبکه القاعده وارد کرد که او طی بیش از یک دهه از انزوای نسبی آن را هدایت مینمود. الظواهری یک رهبر ایدئولوژیک مورد احترام در شبکه جهانی القاعده بود که تلاش بسیاری کرد تا انسجام میان تمام وابستگان متفرق آن را در منطقه بهبود ببخشد.
حالا ماهها بعد از عملیاتی که او را کشت، گروه هنوز علنا هیچ جانشینی را اعلام نکرده است. در میان کهنهسربازان باقیمانده القاعده چندین رهبر ارشد در ایران سکونت دارند که مهمترینشان سیف العدل و عبدالرحمان المغربی هستند و به احتمال زیاد همچنان رهنمود ایدئولوژیک و استراتژیک برای شبکه جهانی گروه فراهم میکنند.
بقیه رهبران القاعده که مورد توجه رسانههای متمرکز بر جهان و منطقه هستند، مسئول رسیدگی به وابستگان منطقهای و احتمالا مشاوره به تمام تیم رهبری در مناطق مختلف درباره جهتگیری شبکه هستند. رهبران القاعده که در ایران سکونت دارند بر شبکه جهانی گروه نظارت میکنند که شامل وابستگان منطقهای در آفریقا، خاورمیانه و جنوب آسیا میشود و همینطور شامل شبکههای محلی گوناگونی است که از این وابستگان حمایت میکنند.
در آفریقای غربی، «جماعة النصرة الاسلام و المسلمین»، از وابستگان القاعده، بهطور فزایندهای در حال تهدید پایتختها در منطقه «ساحل» است و همزمان با ارتشهای محلی، عوامل داعش در «ساحل» و نیروهای شبهنظامی روسی در مالی میجنگد.
در جولای سال گذشته، این گروه به بزرگترین اردوگاه نظامی مالی که درست بیرون «باماکو» -پایتخت مالی- واقع شده حمله کرد که نشان از توانمندیها و تهور فزاینده گروه در این منطقه دارد. جماعة النصرة شاید امیدوار است از خروج نیروهای فرانسوی از مالی در اوایل امسال برای شتاب دادن به رشد و ریشه دواندن خود بهرهبرداری کند؛ از جمله در کشورهای حاشیه آفریقای غربی مثل بنین، ساحل عاج و توگو.
نگرانیهای ضدتروریستی در این منطقه منجر به تشدید بیثباتی و افزایش موارد انتقال غیردموکراتیک قدرت شده که جدیدترین مورد آن بورکینافاسو است. در شاخ آفریقا، ما کماکان نگران تداوم تهدید «الشباب» علیه شهروندان آمریکایی و منافع غرب هستیم. الشباب ثروتمندترین و مرگبارترین وابسته به القاعده است، بخشهای بزرگی از جنوب سومالی را کنترل میکند، و توانایی اجرای عملیاتهای موفق را در تمام منطقه، از جمله علیه پرسنل نظامی آمریکا، از خود نشان داده است.
در شمال آفریقا، «القاعده در مغرب اسلامی» از اوایل سال ۲۰۱۸ شاهد ناکامیهایی در اثر فشار ضدتروریسم بوده است، اما احتمالا به عناصر القاعده در منطقه، بهخصوص جماعة النصرة، رهنمود میدهد. از سال ۲۰۲۰، یزید مبارک اهل الجزایر بهعنوان رهبر «القاعده در مغرب اسلامی» فعالیت کرده است و نقش کلیدی در مدیریت عملیاتهای جهانی القاعده، از جمله ربودن و کشتن آمریکاییها، داشته است.
در مورد خاورمیانه و یمن، «القاعده در شبهجزیره عربستان» مصمم به اجرای عملیات در غرب و علیه آمریکا و منافع منطقهای متحدان است. این گروه نشان داده که یکی از خلاقترین شاخهها در شبکه القاعده است، اما با فشار ضدتروریستی زیادی در سالهای اخیر مواجه بوده که مانع برنامهریزی گروه برای عملیاتهای خارجی شده است. در ژوئن ۲۰۲۱، شاخه مزبور ششمین شماره از مجله اینسپایر گاید را منتشر کرد که رهنمود عملیاتی برای مهاجمان احتمالی به خاک آمریکا ارائه میدهد و از آن اینطور برداشت میشود که گروه، بهرغم مرگ مبلغ سیاسی کلیدی آن در سال گذشته، هنوز توانمندیِ رسانهای پایداری دارد.
در سوریه، عناصر القاعده تحت لوای «حُراس الدین» سخت تلاش کردهاند جای پای خود را محکم کنند و فشار و تلفات زیادی در سطح رهبری از سوی گروه رقیب خود «هیئة تحریرالشام» متحمل شدهاند. اما، این عناصر میتوانند از پناهگاههای سنتی خود در اراضی تحت کنترل اپوزیسیون برای هدف گرفتن منافع آمریکا و غرب در منطقه استفاده کنند. سرانجام، در افغانستان، وابسته دیگر القاعده در جنوب آسیا یعنی «القاعده در شبهقاره هند» ضعیفترین گروه در شبکه جهانی سازمان است.
القاعده کماکان به هدفگرفتن منافع آمریکا و تشویق پیروان خود به انجام این کار مصمم است، اما فعلا فاقد توانمندی برای حملات مستقیم علیه آمریکا از داخل افغانستان است. گذشته از شاخهٔ شبهقاره گروه، احتمالا کمتر از یک دوجین از اعضای بازمانده القاعده با روابط تاریخی با گروه در افغانستان مستقر هستند، و عدهای شاید پیش از سقوط کابل آنجا بودهاند؛ ما هیچ نشانهای در دست نداریم که نشان دهد این اعضای قدیمی باقیمانده در افغانستان در برنامهریزی حملات خارجی تقش دارند.
پیچیدگی تهدیدهایی که اینجا برشمردیم، نیازمند یک تلاش ضدتروریسم هماهنگ، پرتحرک و دارای منابع کافی است تا تهدیدات تروریستی علیه آمریکا را کاهش دهد. در بیستویک سالی که از ۱۱ سپتامبر میگذرد، دولت آمریکا دقیقا همین را توسعه داده است: یک پروژه ضدتروریسم بسیار یکپارچه، نوآورانه و موفق که مدام خود را با ماهیت تهدید سازگار میکند.
دستاندرکاران ضدتروریسم در پشت صحنه هر روز مشغول کار هستند تا اطمینان حاصل کنند که عملیاتها و برنامههای درهمتنیده ضدتروریسم به شکلی موثر به خدمت گرفته میشود و از طیف وسیعی از ابزارها استفاده میشود؛ از جمله تجسس هویتی، امنیت دیپلماتیک، تحریمها، تحقیقات نهادهای انتظامی، عملیاتهای مربوط به اهداف مهم، و تلاش برای توانمندسازی شرکا.
گرچه دیگر اولویتها نیازمند توجه مجموعه نهادهای امنیت ملی آمریکاست، ضدتروریسم برای امنیت ملی ما همچنان نقش اساسی دارد. پروژه ضدتروریسم باید مبانی ضدتروریسم را حفظ کند ــمثل جمعآوری، هشدار، تحلیل، اختلال، تبادل اطلاعات و شراکتهای کلیدیــ تا در نهایت به نهادهای امنیت ملی زمان و فضا برای تمرکز بر اولویتهایی غیر از ضدتروریسم دهد.
«مرکز ملی ضدتروریسم» و شرکای ضدتروریسم آن در تمام دولت آمریکا در جهت رسیدن به سطحی پایدار و ماندگار از حمایت برای این ماموریت کار میکنند تا موفقیت استراتژیک ما حفظ شود و برای سرمایهگذاری در دیگر اولویتهای امنیت ملی فضا ایجاد شود.
حفظ یک معماری ضدتروریسم کارآمد و موثر ماموریتی همیشگی است و پیشرفت ما در بیستویک سال گذشته حاصل تلاش کل دولت بوده است. درحالیکه میخواهیم خود را برای مقابله با تهدیداتِ در حال تحول و اولویتهای امنیت ملی آماده کنیم، باید برای حمایت از دیگر تلاشهای امنیت ملی اطمینان حاصل کنیم که در زیرساخت ضدتروریسم و روابطِ کاری ساختهشده بعد از ۱۱ سپتامبر سرمایهگذاری میشود. یک محیط تهدید درهمتنیده که از رقابت قدرتهای بزرگ و مناقشات منطقهای و بحرانهای انسانی سود میبرد، پتانسیل تشدید سریع تهدیدات را دارد.
ما باید اطمینان حاصل کنیم که پروژه ضدتروریسم ما، از جمله شرکای ما در سطح بینالملل و در خود آمریکا، توانایی توقف تهدیدات را حفظ میکند و چشم در چشم تصویرِ همواره در حال تحول تهدیدها صف بسته است. اجازه دهید در پایان از مجموعه فوقالعاده متخصصان اطلاعاتی، دیپلماتیک، نظامی و انتظامی تشکر کنم که تعهد آنها به ماموریت ضدتروریسم نقش زیادی در محافظت از این کشور و شهروندانش در برابر یک دشمن سمج و صدچهره داشته است. باعث افتخار است که بخشی از پروژه امروزه ضدتروریسم باشیم و به نمایندگی از مردم آمریکا کار کنیم و من منتظر سالی پرچالش، اما رضایتبخش در پیش رو هستم.